تينا جلالي
در ميانه روزهاي پاييزي كه كرونا همچنان ميتازد و جان آدميان را درو ميكند؛ يكي ديگر از ستارههاي تابناك آسمان فرهنگ و هنر ايران خاموش شد و جسم و جان استادي وزين و گرانقدر از مزرعه هنر كشورمان چيده شد. باري بامداد سهشنبه بود كه خبر رسيد دكتر اكبر عالمي مدرس، پژوهشگر، منتقد، عكاس، مستندساز، مجري كارشناس سينما و تلويزيون، استاد دانشگاه تربيت مدرس و كارگردان ايراني بر اثر ابتلا به بيماري كرونا دار فاني را وداع گفت.
عالمي چگونه به كرونا مبتلا شد؟
البته چند روزي بود كه خبر بيماري او در رسانهها منعكس ميشد. زندهياد اكبر عالمي در گفتوگوي كوتاهي كه 15 مهرماه با ايسنا داشت بيمارياش را اينگونه توضيح داد كه: «براي فيلمبرداري مستندي با سه نفر ديگر از همكارانم به يكي از بيمارستانهاي تهران رفته بوديم و اگرچه تمام موارد ضروري را رعايت كرديم اما با اين حال هر چهار نفر به كرونا مبتلا شديم.» با اين حال امير سرايي مقدم، خواهرزاده او روز گذشته به ايسنا گفته: «طبيعت ويروس كرونا به گونهاي است كه نميتوان با اطمينان كامل گفت كه فرد كجا و چگونه به آن مبتلا شده است. دو روز پيش از بستري شدن آقاي عالمي، براي ساخت مستندمان به بيمارستان رفته بوديم و البته ايشان حدود ۱۲ روز پيش براي حضور در يك جلسه دفاع به دانشگاه رفته بودند. طبيعتا بهطور قطع و يقين نميتوان گفت در كداميك از اين مكانها به كرونا مبتلا شدهاند.»
عالمي و اجراي برنامه «هنرهفتم»
در تقدير و مقدرات اكبر عالمي آمده كه در اهواز زاده شود اما بعدها وقتي به سنين آگاهي ميرسد عشق سينما او را راهي تهران ميكند و او موفق ميشود در رشته سينما از دانشكده هنرهاي دراماتيك فارغالتحصيل شود. اما نهايتا از انگلستان مدرك دكتراي سينما دريافت ميكند.
آنچه بيشتر با نام اكبر عالمي گره خورده اجراي برنامه «هنرهفتم» است كه اواخر دهه شصت پنجشنبه شبها از شبكه اول پخش ميشد و او آن زمان با تسلط و دانش خود به خوبي توانسته بود نظر مخاطبان سينما را جذب كند و برنامهاش پرمخاطب شود. سالها پيش اكبر عالمي درباره ساختار برنامههاي تلويزيوني گفته بود: «دوربين تلويزيون قداست خاصي دارد و نبايد با آن شوخي كرد چرا كه بينندگان تلويزيون داراي فهم و شعور بالا و آگاهي نسبي نسبت به مسائل روز دنيا هستند و حركات و گفتار مجري را نيز زير نظر دارند. به همين دليل مجري بايد اطلاعات كافي در خصوص موضوع برنامهاي كه قرار است اجرا كند، داشته باشد.»
پيشنهادهاي كاري كشورهاي مختلف
را قبول نكرد
عالمي سال 95 در مراسم تجليلش كه روز معلم و به همت بنياد سينمايي فارابي برگزار شده بود گفته بود: «اوايل انقلاب و در دورهاي كه مسووليت بخش فيلم و عكس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را برعهده داشتم پيشنهادهاي كاري زيادي از كشورهاي مختلف داشتم كه به دليل عرق ملي قبول نكردم و با افتخار به كارم ادامه دادم، چنانچه وصيت كردهام در وطنم ايران دفن شوم.» او معتقد بود در كنار مطالعاتي كه طي اين سالها داشته بخش زيادي از آموختههاي خود را از طريق كشف و شهود اندوخته است و به غير از 43 سال تدريس كه يك ركورد محسوب ميشود، 31 فيلم مستند توليد كرده و هشت سال عضو شوراي عالي كتاب انتشارات سروش بوده است.
اكبر عالمي به روايت احمد طالبينژاد
همكاري كه پيشنهاد اين نوشتار را به من داد از من پرسيد با آقاي عالمي دوستي، مراودهاي داشتيد؟ در جواب گفتم چه كسي با عالمي دوست نبود؟ يا بهتر بگويم او، با چه كسي دوست نبود. اكبر عالمي به اسامي مختلف نزد دوستان ياد ميشد و مورد خطاب قرار ميگرفت از اكبر آقا گرفته تا اكبر جان و... از جمله انسانهاي بينظيري بود كه كسي نميتوانست با او دشمني داشته باشد حتي اگر با حرفه و مواضع او سر سازگاري نميداشتند اگر چه اكبر عالمي از همان ابتدا كه وارد اين حرفه شد هرگز در جهت انجام كار غيراصولي گام برنداشت كه كسي با او دشمني داشته باشد او فعاليت اصلي خود را قبل از انقلاب در پارس فيلم به عنوان مسوول لابراتوار شروع كرد. گاهي هم نقشهاي كوچكي در بعضي فيلمهاي پارس فيلم بازي ميكرد ولي بعدها وارد وزارت فرهنگ و هنر (ارشاد امروزي) شد. يكي از بهترين كارهايي كه انجام داد نظارت بر ترميم نسخههاي تخريب شده فيلمهاي مستند سينماي ايران بود از تاجگذاري رضاشاه گرفته تا بعضي فيلمهاي مستندسازان نظير كامران شيردل كه در آرشيو مانده و از نظر فني آسيب ديده بود. او همچنين از مدرسان برجسته سينما هم به شمار ميرفت.
ولي دوستي من با او از برنامه «هنر هفتم» شروع شد كه هر هفته پنجشنبه شبها از شبكه يك پخش ميشد و به گمانم هنوز هم بعد از گذشت سالها بهترين برنامه سينمايي است و خاطرات مشترك زيادي براي نسل ما آفريده است. نويسنده و مجري برنامه خودش بود اما تهيهكننده را شخص ديگري بر عهده داشت. او در هر برنامه از يك منتقد دعوت ميكرد تا درباره فيلمها حرف بزند، من هم دو سه بار اين افتخار را داشتم به دعوت شخص خودش به اين برنامه بروم. بار اولي كه به استوديو رفتم آنقدر ترس برم داشت كه به محض شروع برنامه ميخواستم بلند شوم و بگويم كات، من نيستم. نميدانم تقدير چه بود كه اشكال فني پيش آمد و ضبط برنامه را متوقف كردند. در اين فاصله تا شروع دوباره برنامه اكبر و من صحبت كوتاهي كرديم كه به آرامش رسيدم و تا آخر برنامه پيش رفتيم و ظاهرا از قسمتهاي موفق آن برنامه هم بود. به هر صورت رفاقت ما از آنجا بيشتر شد البته قبل از آن هم با او آشنايي داشتم ولي اساسا هر كسي با اكبر عالمي سر و كار داشت تبديل به دوست او ميشد. بارها ديده بودم دانشجوهايش در محيط كار يا در خيابان او را ميديدند با لفظ اكبر آقا او را خطاب ميكردند او هم جواب ميداد و همه را ميشناخت. بسيار آدم مبادي آدابي بود و نكته بسيار مهم اينكه بسيار خوشلباس بود. بر خلاف اغلب كساني كه در دهه شصت و دوران جنگ سعي ميكردند لباسهاي ناموزون بپوشند او هميشه لباسهاي شيك ميپوشيد و فقط كراوات كم داشت آن هم لابد در برنامه تلويزيوني مجاز نبود. شخصيت او را به دو وجه ميتوان تقسيم كرد:
يكي وجه شخصي و اخلاقي و عشق به سينما و ديگر وجه فني كه اين دومي بسيار مهم است و در آن دوران تاثيرگذار بوده است. در حال حاضر نيازي به لابراتوار نيست ولي در آن زمان بحث لابراتوار در توليد فيلم بسيار جدي و اساسي بود. اكبر عالمي به داد وجه فني سينماي ايران رسيد و در اين زمينه چند كتاب نوشت و ترجمه كرد. نظريههاي او براي همنسلان ما در همه عرصهها بسيار راهگشا بود نه فقط در زمينه بحثهاي نظري سينما بلكه در زمينه امور فني سينما تا حدي كه ميتوانيم اكبر عالمي را سلسله جنبان مباحث فني در سينماي ايران بعد از انقلاب بناميم.
به هرحال او دانشمردي بود كه افتادگي عجيبي داشت. در هر برنامه يا جلسهاي كه حضور داشت پشت تريبون هنگام سخنراني از روي احترام به حضار نامدار آن جلسه اشاره ميكرد. فقدانش جبرانناپذير نيست اما مثل او كمتر پيدا خواهيم كرد؛ شخصيت چند وجهي كه در اخلاق و انسانيت و حرفهاي كه به آن علاقهمند بود مطلوب و محبوب دلها باشد. من هر بار با ديدن او سرشار از مهر و دوستي ميشدم.
عالمي چگونه تيتراژ سريال سربداران
را ساخت؟
نگاهي به كارنامه اكبر عالمي نشان ميدهد كه او در مقولههاي مختلف سينمايي فعاليت داشته؛ از بازيگري و مديريت توليد فيلم گرفته تا كارگرداني و تدريس و... ساخت تيتراژ سريال «سربداران» به كارگرداني محمدعلي نجفي هم جزو كارهاي ماندگار او در عرصه هنر به شمار ميرود.
محمدعلي نجفي با حزن و اندوهي بسيار كه در صدايش پيچيده درباره مراوده و دوستي با اكبر عالمي ميگويد: «از سال 58 كه مسوول امور سينمايي شدم و آقاي عالمي مديركل اداره توليد فيلم در مركز سينمايي بود ما با هم همكار بوديم. سالهاي بعد كه خواستم سريال سربداران را بسازم از اكبر (او را اكبر خطاب ميكردم) خواستم در ساخت اين مجموعه با من همراه باشد و او هم قبول كرد و مديريت توليد اين سريال را برعهده گرفت.»
نجفي به گفتههايش ادامه ميدهد كه «سر فيلمبرداري سربداران بوديم مدير شبكه اول تلويزيون از من خواست كه از آقاي عالمي خواهش كنم مسووليت سرپرستي لابراتوار تلويزيون را قبول كند و به اين ترتيب اكبر عالمي از سريال ما جدا شد و به تلويزيون رفت. با اين حال ارتباط تنگاتنگي بين ما وجود داشت و او از نگاتيوهاي سريال سربداران در تلويزيون به خوبي حراست ميكرد. باتوجه به اينكه آن زمان تفكر پستمدرنيستي نسبت به سريال سربداران داشتم از عالمي خواستم كه با فرمت تاريخي تصاوير سنگوارهاي بسازد كه تبديل به شمايل آدمهاي امروز شود. انگار كه آدمها از دل سنگ و تاريخ بيرون آمدند. باور كردني نيست كه او با چه زحمتي اين كار را انجام داد؛ طوري كه من وقتي تيتراژ آماده شده را ديدم از شوق بغض كردم و اشك ريختم.»
اين كارگردان در بخش ديگري از صحبتهايش به اين نكته اشاره ميكند كه «رفاقت ما سالها ادامه داشت. خيلي با هم عياق بوديم و خانوادگي با هم رفت و آمد داشتيم. به راستي كه او از آدمهاي استثنايي روزگار به شمار ميرفت. اگر شجريان در مقوله موسيقي سرآمد و سلطان بود اكبر عالمي در زمينه تكنيك و فرهنگ هنر تصوير بينظير و نخبه بود. بياغراق ميگويم كه هميشه دلم ميخواست مثل شاگرد كنار او باشم.»
كارگردان سريال «سربداران» در ادامه صحبت خود به اين نكته اشاره ميكند كه همانطوري كه يك تاريخ طول ميكشد تا افرادي همچون سعدي و حافظ در اين دنيا ظهور كنند يك تاريخ بايد بگذرد تا ما آدمهايي نظير شجريان و دكتر عالمي داشته باشيم. يك ماه پيش قرار بود همديگر را ببينيم و مفصل حرف بزنيم اما كرونا اين مجال را از ما گرفت و اين مصيبت را بر دل ما نشاند. يادش هميشه با من خواهد بود.
«آدمهاي بزرگ هرگز نميميرند»
فرزاد خوشدست، كارگردان مستند تحسينبرانگيز «خط باريك قرمز» كه از شاگردان اكبر عالمي است درباره ابعاد شخصيتي و هنري او برايمان اينگونه نوشت: «يكبار بعد از فوت عباس كيارستمي كه اكبر عالمي را ديدم وقتي فهميد خيلي غمگين هستم به من خيلي راحت اين حرف را زد: «آدمهاي بزرگ هرگز نميميرند.» چند روز قبل كه شجريان فوت كرد ياد اكبر عالمي افتادم كه با آن فن بيان بينظير اين جمله ساده را چنان محكم به من گفت كه هر بار با رفتن يك مرد بزرگ ياد او ميكردم، حالا استاد من خودش هم رفت. خيلي از بزرگان در سينما شاگرد كلاسهاي اكبر عالمي بودند. هر بار كه در كلاس درسهاي فني حاضر ميشد يك ساعت قبل از شروع درس يك كتاب يا يك فيلم را با عشق و يك انرژي عجيب به دانشجويانش معرفي ميكرد. برايش مهم بود كه اگر تكنيك ميآموزي آن را براي گفتن چه حرف و ايدهاي به كار ميگيري. بسياري از كتابهاي مهم دهه هفتاد را او به بهترين شكل به ما معرفي كرد و من هم بلافاصله خواننده آن كتابها ميشدم. همان دوره ناصر تقوايي و دكتر رفيعي و دكتر سمندريان و گلشيري و دولتآبادي و ضابطي جهرمي و محمدعلي نجفي و پرويز بهرام و خيليهاي ديگر هم معلم ما بودند. عالمي هميشه براي اساتيد ديگرمان هم يك همدم بود و عاشقانه دوستش داشتند. تعريف ميكرد يكبار در اوايل دهه هفتاد براي كمك به توليد كار يك فيلمساز مطرح به اتاق يك مدير سينمايي رفت و ابتدا تلفن آن مدير را قطع كرده بود و وقتي آن مدير مبهوت به رفتار او نگاه ميكرد به چشمان او خيره ميشود و ميگويد: «ميخواهم درباره يك آرتيست بزرگ با تو حرف بزنم و تو نبايد پلك بزني تا حرف من تمام شود كه من دست خالي از اتاق تو خارج نشوم.» خيليها عالمي را فقط با كتابهايي مثل تمهيدات سينمايي و مديريت و بروز كردن مهمترين لابراتوارهاي ايران و چند برنامه مهم سينمايي و طراحي تيتراژ مجموعه سربداران و... ميشناختند اما اكبر عالمي بسيار فراتر از اينها بود. مردي با دانش كه معمار كلمات تاثيرگذار بود و اين در چند خط نوشته من نميگنجد. قدرت نافذ كلام استاد عالمي فقط از شناخت و درك معاني و تحصيلات و زبانشناسي او نبود. او خودش يك آرتيست بود، يك هنرمند كه هميشه دانشجو بود و هميشه در علمِ هنر بهروز و در خلاقيت مانند يك شاعر بود. يكبار به من گفت؛ خوشدست اگر 50 شب ديگر اجازه ميدادند كه برنامه آن روي سكه را پيش ببرم، فرهنگ فيلم ديدن مردم رو عوض ميكردم. او هم حسرت زياد داشت و بايد از حسرتهايش ديگران بنويسند. هر چند كه «آدمهاي بزرگ هرگز نميميرند.»
ايماني ميداد كه فراتر از تكنيك بود
ابراهيم حاتميكيا، كارگردان سينما خود را شاگرد ابراهيم عالمي ميداند و معتقد است سينماي ايران بزرگ استاد سينمايش را از دست داد. اين كارگردان دربخشي از نوشتار خود كه در اختيار ايسنا گذاشته به خاطرات سالهاي دور با عالمي گريزي ميزند و به سال 59 اشاره ميكند كه خودش جواني 19 ساله بوده و عاشق فيلمبرداري و در ادامه مينويسد: «براي اولينبار در كلاسهاي فيلمسازي شركت كردم و شدم شاگرد استاد اكبر عالمي. دلچسبترين كلاسهاي فيلمسازي. او با كيف چرمي بزرگي وارد كلاس ميشد و همچون شعبدهبازان يكييكي از كيف اسلايد و كتابي و ابزاري بيرون ميكشيد و ساعتها به شيوه سمعي و بصري شاگردان را سِحر ميكرد. استاد به من جسارت داد و من در زيرزمين خانه، فيلم سوپر 8 را كه 15 متر طول داشت ظاهر كردم. باوري كه استاد به ما ميداد از جنس سحر بود. او ايماني ميداد كه فراتر از تكنيك بود.»
امروز مراسم مشايعت اكبر عالمي
مراسم تشييع زندهياد اكبر عالمي امروز چهارشنبه ۲۳ مهر ماه در قطعه هنرمندان برگزار ميشود و از قرار معلوم و باتوجه به شرايطي كه كرونا تحميل كرده تعداد محدودي از وابستگان درجه يك اين هنرمند با رعايت پروتكلهاي بهداشتي در اين مراسم حضور داشته باشند.