نفت و انتخابات ايالات متحده امريكا
فريدون بركشلي
كشورهاي توليدكننده نفت اوپك و غير اوپك موسوم به اوپكپلاس در تاريخ ۳۰ نوامبر و ۱ دسامبر امسال در وين ديدار خواهند كرد. اجلاسي حضوري، بيپروا از ريسكها و هشدارهاي كرونا. اين اجلاس با ساير جلساتي كه شايد به شكل مجازي هم قابل برگزاري باشند، تفاوت دارد. شايد سرنوشت بازار جهاني نفت كه از ابتداي ۲۰۲۰، به آرامي به سوي يك جنگ سرد نفتي در چند جبهه در حال شكلگيري است، در اين اجلاس وزارتي كه اينك پس از مشخص شدن نام ساكن كاخ سفيد در واشنگتن، خواهد بود، از آن چنان اهميتي برخوردار است كه ۲۷ وزير نفت اوپكپلاس، ريسكهاي مترتب بر آن را به جان بخرند.
امريكا و اوپكپلاس
امريكا در ۲۰۱۹ براي اولينبار پس از ۷۰ سال مجددا به يك صادركننده خالص نفت تبديل شد. تبديل امريكا به يك صادركننده بزرگ انرژي از زمره سياستهاي پرزيدنت بوش پسر بود كه توسط ديك چيني، معاون وقت رييسجمهور طراحي شد. تيم بوش پسر، جملگي از نفتيهاي كهنهكار بودند. سياست مالكيت ذخاير نفتي خاورميانه و آسياي ميانه و قفقاز از كانونيترين اهداف تيم ديك چيني بود كه در چارچوب نقشه راه انرژي امريكا طراحي و تصويب شده بود. شروع پروژه با حمله به عراق شكل گرفت كه البته شكست خورد. حالا هم ترامپ گاهي از مالكيت بر منابع نفتي عراق و برخي ديگر از كشورها نام ميبرد. اما ظهور شيل كه بعدا انقلاب شيل نام گرفت، از اواسط دهه ۲۰۰۰ جدي شد. اوج توليد پايدار ۷۲/11 ميليون بشكه در روز شيل در ۲۰۱۵ بود. در حقيقت توليد شيل از زمان رياستجمهوري ترامپ، رشد مهم تازهاي را تجربه نكرد. البته رونق اقتصادي ۷ ايالتي كه در كانون و شعاع رونق شيل قرار گرفته بودند، در همين ۴- ۵ سال گذشته بوده است. صنعت نفت در امريكا يك فعاليت سفيدپوستي است. فقط ۹ درصد از كاركنان صنايع نفت امريكا از ميان سياهپوستان هستند. ايالتهاي جنوبي با محوريت تگزاس، بيشترين بهره را از رونق شيل كسب كردند. در نزد اهالي جنوب، رونق شيل همپاي رونقي بود كه در زمان استخراج تجاري نفت در اواخر قرن ۱۹ در امريكا به وقوع پيوست. صنعت نفت امريكا از پايه و اساس هم يك فعاليت جنوبي و جمهوريخواه محور است. مجموع اين دو عنصر هم بستر مناسبي براي نژادپرستي است. دونالد ترامپ و تيم همراه او، نفتي نيستند. ترامپ از ابتدا در كار ساخت و ساز بوده و تيم او هم غالبا ريشه در صنعت نفت ندارند. توليدكنندگان شيل ترامپ را قهرمان ميدانند. خروج وي از معاهدات زيستمحيطي جهاني، هديه بزرگي براي نفت و گاز شيل بود. اما شيل نفت نيست. شيل مهمان ناخواندهاي است كه از راه نرسيده، رقيب نفت خامهاي متعارف شده است. توليدكنندگان شيل، افراد و شركتهاي كوچك و متوسطي هستند كه به يمن وامهاي بانكي كمبهره به سطح بلايي از توليد رسيدهاند و به در آمدهاي خوبي دست پيدا كردهاند. شركتهاي بزرگ نفتي، موجوديت خود را از جانب شيل در خطر ميبينند. شركتهاي نفتي امريكايي مانند شورون و اكسان موبيل، موجوديت و آينده خود را در خطر ميبينند. در حقيقت، كمپانيهاي امريكايي تنها هم نيستند. بيپي، شل، توتال، رزنفت، گازپروم و شركتهاي ملي نفت اوپك هم از ناحيه شيل، موقعيت خود را در خطر ميبينند. در اينجا وقتي كانديداي دموكراتها از بازگشت امريكا به معاهده محيط زيست پاريس سخن ميگويد، يعني حمله مستقيم به اردوي توليدكنندگان پرشمار شيل و در نتيجه تحديد توليد شيل و افزايش سهم بازار توليدكنندگان نفت خامهاي متعارف.
توليدكنندگان و دستاندركاران بالادستي شركتهاي نفتي در خطرناكترين شكل ممكن در مخاطره اند.
نقشه راه و ديپلماسي نفتي امريكا
آن زمان كه ديك چيني، به همراه كاندوليزا رايس، دونالد رامسفلد و ديگر اعضاي باشگاه نفتيهاي بوش پسر، نقشه راه انرژي امريكا را ترسيم و براي خاورميانه، آسياي ميانه و قفقاز برنامههاي بزرگي را طراحي ميكردند، چيزي به نام نفت شيل و عصر نوين انرژي وجود نداشت. نفت در اردوي جمهوريخواهان سنتي امريكا، عميقا ريشه دوانده بود. حالا با شيل قواعد بازي عوض شده است. هواداران نفت و گاز شيل و اقتصادي كه بر محور آن شكل گرفته، نوع ديگري از روابط و معادلات را ميطلبد. جنگ، سهم بازار نفت خامهاي متعارف و غير متعارف، دستهبنديها و جناحهاي متفاوتي را شكل داده است. محور هر دو جناح انرژي است، اما با برداشتهاي متفاوت و منبعث از منافع متعارض.در اين شرايط، نفتيهاي سنتي، رييسجمهوري را قبول دارند كه قويا از رشد شيل و تفوق آن در بازار جلوگيري كند. عمليات فركينگ كه براي شكستن و فشردن خلل و فرج صخرهها انجام ميشود، آسيبهاي زيستمحيطي و پرهزينهاي را وارد ميكند. جمهوريخواهان سنتي، هيچگاه به مسائل زيستمحيطي اهميت خاصي نميدهند. اما در شرايط كنوني، توليدكنندگان نفت خام متعارف حامي شخصيتها و مسوولاني هستند كه از محيط زيست جانبداري كنند. من اين روزها ميبينم كه افرادي مانند ال گور كه سالياني از صحنه دور بودند دوباره باز گشتهاند و عليه سياستهاي پرهزينه و خطرناك خودكفايي انرژي ترامپ بحث ميكنند.حزب جمهوريخواه هم، در حقيقت حالا سبك و سياق يك بنگاه اقتصادي بزرگ را پيدا كرده كه جناحهاي پر نفوذ اقتصادي، در دايره منافع خود يارگيري ميكنند. البته دموكراتها هم از همين موقعيت بينصيب نماندهاند. جناحهاي قدرت بر پايه ميزان مشاركت مالي خود، اعمال نفوذ ميكنند. اما آنچه مشخص است، اجماع دموكراتها براي محدود كردن دامنه رشد شيل است. البته جو بايدن، ناچار است كه در آستانه انتخابات لحن خود در مقابله با شيل را ملايم كند، اما اصول اصلي برنامههاي وي نشان ميدهد كه واردات نفت از خاورميانه را به رشد شيل ترجيح ميدهد.البته دموكراتها نميتوانند از سياست حمايت از انرژيهاي نو و تجديدپذير فاصله بگيرند. انرژيهاي نو، بخش جداييناپذير از اصول و برنامههاي توسعه انرژي حزب دموكرات است. در عين حال انرژيهاي نو در سبد مصرف انرژي امريكا در يك دهه گذشته از مرز ۱۶ درصد كل مصرف انرژي فراتر نرفته است.در امريكا، نظام سياسي دو حزبي است. برنده انتخابات، همهچيز را به دست ميآورد. البته كنگره نقش مهمي دارد. در بيشتر كشورهاي اروپايي، نظام سياسي چند حزبي است و در نتيجه در نهايت امكان ائتلاف وجود دارد. در امريكا حزب برنده، همه امكانات را از آن خويش ميكند.
اوپكپلاس در انتظار نتيجه انتخابات نوامبر
اوپكپلاس و در راس آنها عربستان و روسيه، در انتظار نتايج انتخابات رياستجمهوري امريكا بيقرارند. اوپك پلاس، سهم بازار خود را به امريكا و شيل باخته است. هر سياستي كه به بازپسگيري بخشي از سهم اوپك پلاس بينجامد، به نفع ايشان است. شركتهاي بزرگ بينالمللي نفتي هم از اين انتظار بينصيب نيستند. پرزيدنت ترامپ در حقيقيت حالا ميخواهد از به بار نشستن نفت و گازي بهرهبرداري كند و به يمن آن، پيروز انتخابات شود. اين در حالي است كه در انتخابات دور اول ترامپ در ۲۰۱۵، وي حتي به شيل اشاره هم نكرده بود. آنچه اكنون رقباي ترامپ، موجسواري او ميدانند. چنانچه ترامپ در انتخابات نوامبر پيروز باشد، جنگ قيمت تازهاي بين اوپك و غير اوپك، اجتناب ناپذير ارزيابي ميشود،زيرا اوپك پلاس، با هزينه سهم بازار خود، راه را براي شيل باز نخواهد كرد. از همين رو اوپك پلاس اجلاس مهم و سرنوشت ساز خود را به زماني موكول كرده كه نتايج انتخابات امريكا قطعي شده باشد. البته لازم است به اين واقعيت توجه كرد كه اختيارات رييسجمهور هم نا محدود نيست.در قيمت ۴۰ دلار براي هر بشكه، نفت شيل تا سه ماهه اول ۲۰۲۱، حدود ۳۰ در صد از ظرفيت توليد خود را از دست ميدهد. صاحبان ميادين شيل به بانكها مقروض هستند. بانكها صخرهها را صاحب ميشوند و به خريداران جديدي واگذار ميكنند. حتي شايد، شركتهاي بزرگ نفتي وارد كارزار شوند و ميادين شيل را خريداري كنند. بنابراين، صخرهها باقي ميمانند و قابليت توليد دارند، اما با هزينه بالاتر و با تاخير زماني. همين تاخير زمان، آن چيزي است كه اوپك پلاس به آن سخت نياز دارد، يا شايد تنها راه باقيمانده براي يك دوره تنفس است. دانيال يرگين معتقد است كه ظهور شيل در بازار جهاني نفت زودهنگام بود. نفت شيل سريع، حجيم و بي محابا وارد بازار شد. در حقيقت هيچ توليدكنندهاي نميتواند به بازار جهاني نفت چشم دوخته باشد، ولي اوپك را نشناخته باشد. بازار جهاني نفت مقررات خود را دارد. قواعد كار را بايد آموخت. ترامپ يا بايدن، راهي براي نجات شيل ندارند. شيل بايد روي پاي خود بايستد. دولت نميتواند به شيل سوبسيد بدهد. بانكها هم بايد بازپرداخت وامهاي خود را به موقع باز پس گيرند.
جنگ سرد نفتي و نگاه به آينده
تحت شرايط پيروزي دموكراتها يا جمهوريخواهان، در هر حال جنگ سرد نفتي در پيش خواهد بود؛ جنگ تثبيت سهم بازار هريك از اعضاي اوپك پلاس و توليد مازاد برمصرف داخلي امريكا. اوپك پلاس در شرايطي است كه امكان همكاري با يكديگر را دارد. شيل اين امكان را ندارد يا حداقل آزمايش نكرده است. به اعتقاد بنده پس از اجلاس ۳۰ نوامبر و ۱ دسامبر وزراي نفت اوپك پلاس، برگزاري يك اجلاس سران اوپك پلاس و چه بسا اوپك پلاس و امريكا، مهم و تعيينكننده خواهد بود. سازمان اوپك در گذشته مهمترين مشكلات و معضلات فرا نفتي و فرا اوپكي را در اجلاس سران، حل و فصل كرده است. نفت يكي از كانونيترين محورهاي اجماع و حل و فصل اختلافات عميق، بدخيم و ريشهدار است. اين براي جمهوري اسلامي ايران هم مهم است. عربستان به عنوان عضو گروه ۲۰ و مسوول انرژي گروه، از امتيازات مهمي برخوردار است. توليدكنندگان نفت، سخت نيازمند يك گفتمان نفتي مدني تازه هستند. بازار جهاني نفت و انرژي در حال گذار به فرآيندهاي جديدي است كه لازم است تدبير شود. لازم است تا قبل از اينكه اوپك پلاس و شيل، وارد فاز نافرماني نفتي شوند، سران كشورها چارهانديشي كنند.