حرفها و نمك روي زخم
سينا قنبرپور
267 روز از اعلام نخستين مرگهاي رسمي بر اثر شيوع ويروس كرونا در كشور سپري شده است و ما هر روز با خبر مرگ هموطنانمان دست به گريبانيم. چه بسيار افراد صاحبنامي كه در ميان همين عزيزاني كه در اين مدت از دست دادهايم، بودند. بياغراق ما ماههاي متعددي را از سال گذشته تاكنون فقط با خبرهاي منفي و بد دست و پنجه نرم كردهايم. نيازي نيست تك به تك را مرور كنيم اما همهمان خوب ميدانيم درباره چه روزهايي صحبت ميكنيم. در اين مدت به سبب تحريمهاي ظالمانه امريكا كه هيچ كس ياراي مقاومت در برابر آن را نداشته و هيچ كشوري نتوانسته در برابر آن اعتراض عملي كند، وضع اقتصادي ما را سختتر و پيچيدهتر كرده است. بنابراين خيلي از خبرها اعم از نوسانات ناشي از تغييرات اقلام مصرفي روزمره هم حكم خبر بد را پيدا كرده است. درباره صعود آزاد قيمت ارز و سكه هم نيازي به تكرار نيست. در چنين شرايطي كه هر يك از ما به نوعي دندان به جگر گرفتهايم حرفهايي ميشنويم كه تحملشان سختتر از وضع موجود است و كارهايي ميبينيم كه بيشتر خشمگينمان ميكند. درست كه از قبل در زبان عاميانه ميگفتند كه حرف زدن كنتور نمياندازد اما واقعا اين روزها نيازمند آن هستيم كه براي حرفزدن عدهاي منع مشخصي وضع كنند. تازه اين در حالي است كه به سبب شيوع عجيب ويروس كرونا بسياري از تريبونهايي كه صرفا از پشت آن حرف زده ميشد، تعطيل شدهاند. اما واقعا چگونه بايد به عدهاي بگوييم سكوت هم كار خوبي است و آثار بسيار مثبتي دارد؟ مثلا آن خانم نمايندهاي كه بيمحابا از پروژه عقيمسازي زنان ايراني ميگويد و اصلا به وجوه و ابعاد حرفش فكر نميكند و هيچ نهادي هم او را مواخذه نميكند كه اگر اين اقدام از سوي دولتها و نهادهاي خارجي صورت گرفته پس نقش دستگاههاي امنيتي ما كجا بوده است و چرا آنها تاكنون هيچ گزارشي در اين باره ندادهاند؟ آيا واقعا اين خانم نماينده - كه عضو كميسيون بهداشت مجلس هم هست - نميداند ما در چه شرايطي داريم زندگي ميكنيم كه عدم فرزندآوري در جامعه را تا اين اندازه مضحك جلوه ميدهد؟! اگر يك نماينده برآوردي سطحي هم از آسيبهاي اجتماعي و اقتصادي داشته باشد و اگر خيلي ناچيز از علوم بداند موضوع پير شدن جمعيت و بسته شدن پنجره جمعيت را چنين بيان نميكند كه موضوع به طنز تبديل شده و اهميت بسته شدن پنجره جمعيتي نزد مردم از بين برود. يا آن نماينده محترم ديگري كه علاوه بر خدشه به اعتقادات و ارادت ما ايرانيان به حضرت ابوالفضل(ع) و همه زمانهايي كه او را واسطه شفاعت نزد خداوند كرديم را با ديدگاه غيرمنطقي و غيرعلمي خود مخدوش ميكند. در شرايطي كه رهبر انقلاب بارها و بارها بر اجراي توصيههاي كارشناسان حوزه سلامت تاكيد كردهاند و خودشان در اين مدت هيچگاه بدون ماسك جلوي دوربين حاضر نشدهاند چطور يك نماينده مجلس به خود اجازه ميدهد بگويد من بيمه ابوالفضل هستم و نيازي نميبينم ماسك بزنم اگر خدا بخواهد بيمار ميشوم و اگر خدا نخواهد بيمار نميشوم! اثر اين حرف تا كجا ممكن است پيش برود؟ در شرايطي كه رعايت پروتكلهاي بهداشتي به ويژه استفاده از ماسك موثرترين راه حفاظت از مردم است چطور يك نماينده مجلس كه امكان دارد همانها كه به او راي دادهاند از او تبعيت كنند به خود اجازه ميدهد بگويد من ماسك نميزنم چون بيمه حضرتابوالفضل هستم؟ ما به توصيه بزرگان كشور در حال تحمل روزهاي سختي هستيم كه ناگزير بايد فشارهاي ظالمانه اتخاذ شده توسط يك رييس دولت در آن سوي دنيا را مقاومت كنيم. در چنين شرايطي آيا حق است افرادي كه صاحب جايگاهي سياسي هستند با حرفهايي نظير آنچه نمايندگان مجلس يازدهم بيان ميكنند اعصاب و روان مردم را هدف قرار دهند؟ در شرايطي كه صدا و سيما بايد بيشترين انرژي خود را براي همراه كردن مردم در رعايت پروتكلهاي بهداشتي در برابر شيوع كرونا بسيج كند ديدگاه كارشناساني را روي آنتن ميفرستد كه يكي نسخه چله نشستن براي خانهدار شدن ميدهد و ديگري وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 را از پيامهاي حضرت جبرييل توصيف ميكند! آيا با اين مدل حرفها قرار است در برابر سختترين و ظالمانهترين تحريمهاي تاريخ بشريت عليه ايران مقاومت كنيم؟ فقط يك حرف ميماند؛ كاري اگر از دستتان برنميآيد نمك بر زخمهاي مردم نپاشيد. به ويژه آن عزيزاني كه در همين شرايط كرونايي كه توصيههاي موكدي بر جلوگيري از سفرهاي غيرضروري شده به طور مستمر خود و تيمش را در معرض تردد قرار داده و ميشنويم كه حتي كارشناسان يك وزارتخانه براي حاضر شدن در مراسم حضور او مجبور به طي مسافتي از نيكشهر به چابهار شدند و در اين مسير پر خطر دچار سانحه شده و جان باختند. آيا در عصر تكنولوژي و ارتباطات و در شرايطي كه همه كارشناسان تاكيد دارند از ويدئوكنفرانس براي برگزاري جلسات بهره برده شود همچنان بايد از نسخههاي سنتي بهرهبرداري كنيم؟ ما هم قبول داريم كه قوه مقننه دو ركن اساسي براي عمل دارد؛ قانونگذاري و نظارت. اما آيا نظارت آن هم در شرايط شيوع عجيبترين ويروس شناخته شده توسط بشر فقط از راه حضوري و چهره به چهره ممكن است؟ احيانا رييس محترم خانه ملت خبر ندارد كه نرمافزارهايي ساده روي گوشي هوشمند نصب ميشود كه ميتوان با آن به صورت تصويري مكالمه كرد؟ ميخواهند با افرادي از جامعه كه توان مالي مناسبي ندارند صحبت كنند؛ خب، ساده است دهيار، بخشدار يا هر مسوول محلي يك شماره موبايل دارد و قطعا خانه ملت هم چنين دسترسي به شمارههاي مسوولان دارد. حتما نياز نيست با كاري كه در اين شرايط بيشتر حكم نمك بر زخم ريختن دارد نظارت را عملي كند.