نتوانستيم از فرصتهايمان بهره ببريم
تا اينكه امريكا از برجام خارج شد
علياكبر نيكواقبال، استاد اقتصاد در مصاحبه اخير خود با ايبِنا بر اين موضوع تاكيد كرد كه نيمي از مشكلات اقتصاد منشا بيروني دارد. هر چند اين صحبتها را پيشتر برخي اقتصاددانان نيز گفته بودند اما او معتقد است همين مساله باعث ميشود كه متغيرهاي برونزا بر ميزان موفقيت سياستهاي بانك مركزي تاثير بگذارد، چراكه نيمي از مشكلات ما به خارج از كشور و محدوديتهاي تحريمي وابسته است. نيكواقبال معتقد است بانك مركزي اگر مستقل نباشد و نتواند از ابزارهاي لازم براي تحقق اهداف خود بهره بگيرد، چطور ميتواند در تحقق اهداف خود موفق باشد؟ به هر حال بايد قبول كنيم كه وابستگي اقتصاد ما به متغيرهاي برونزا، درنهايت تاثير خودش بر سياستگذاريهاي داخلي را خواهد گذاشت و به مشكلات اقتصادي دامن خواهد زد كه وضعيت فعلي اقتصاد ايران نمونهاي از اين شرايط است.
او در ادامه سخنانش افزود: «به هر حال در چنين شرايطي، براي رفع مشكلات اقتصادي، دو ديدگاه وجود دارد؛ گروهي معتقدند تا زماني كه فشارها و محدوديتهاي بيروني رفع نشود، خيلي نميتوان به رفع مشكلات اقتصادي و ترميم اين بخش اميدوار بود، اما در اين بين برخي ديگر بر اين باورند تا زماني كه مشكلات داخلي رفع نشود و سياستهاي درست اعمال نشود، نميتوان بر مشكلات بيروني فايق آمد.» اين استاد اقتصاد بر اين باور است كه اين دو متغير مهم را نميتوان از هم تفكيك كرد و بيترديد عوامل بيروني و داخلي از هم تاثير ميگيرند و اثر منفي يا مثبت خود را بر ساير بخشها ميگذارند. از اين رو نميتوان صرفا گفت كه مشكلات فعلي اقتصاد داخلي است يا عوامل بيروني، بلكه تلفيقي از هر دو عوامل است كه اقتصاد كشور را به وضعيت فعلي رسانده است. نيكواقبال درخصوص اينكه در اين شرايط سياستگذار پولي چه كاري بايد انجام دهد، گفت: «بدون شك تجربه گذشته راهنماي خوبي براي حال و آينده است. پس از برجام كه بعد از سالها مذاكرات ممتد و تلاش بيوقفه براي عاديسازي روابط محقق شد، روابط در حال شكلگيري بود و ميتوانست از محل اين تعاملات اتفاقات بزرگي رخ دهد و ايران را در يك بازه زماني ۵ ساله به جايگاه مناسب خود برساند. اما در همان دوران ساز ناكوك زده شد و برخي منتقدان بدون هيچ پايه و اساسي، برجام را محكوم كردند. حال پرسشي مطرح ميشود كه چرا بايد در ديپلماسي ايران كه ميتوانست قرارداد بزرگي را از بابت برجام، با دنيا به نتيجه برساند، چنين مانعتراشيهايي ايجاد شود؟ به هر حال ما نتوانستيم از فرصتي كه برايمان ايجاد شده بود بهره كافي را ببريم و درنهايت خروج امريكا از برجام، بار ديگر اقتصاد ايران را وارد يك مرحله جديدتري كرد كه به مشكلات ما افزود.» به باور او در شرايط فعلي كه فشارها به شدت افزايش پيدا كرده و محدوديتها بيشتر شده، نياز داريم براي رفع مشكلاتمان تا روابطمان با دنيا به حالت عادي برگردد و اين موضوع درنهايت اثرات مثبتش را در داخل كشور و بر سياستگذاريهاي داخلي بگذارد. او در پاسخ به اين پرسش كه آيا در شرايط فعلي ميتوان هر اقدامي را عملي كرد، گفت: «جهان در چندين دهه گذشته با نظام سيستمي پيش رفته است، به اين معني كه اگر پروانهاي در امريكاي جنوبي پرواز كند احتمال اينكه در هندوستان سيل بيايد وجود دارد، بنابراين همه عوامل بر يكديگر تاثيرگذار و به هم وابسته است. به عبارتي، نميتوان در داخل كشور با مشكلات متعددي مواجه بود، اما انتظار داشت كه سياست خارجي درستي برقرار باشد. به طور كلي ما هم به اصلاحات داخلي و هم تحولات بيروني قوي نياز داريم.»
او در ادامه گفته بود كه «سياستگذاريهاي ما در داخل كشور نتوانسته در چند دهه گذشته، روابط ايران با دنيا را از لحاظ سياسي تثبيت كند تا رابطه معقولي برقرار شود. براساس اصل سياسي و ديپلماسي خارجي دنيا، هيچ كشوري نيست كه بتواند در شرايطي كه برخي كشورها را در مقابل خود دارد، عملكرد موفقي داشته باشد.» نيكواقبال درخصوص اينكه در شرايط كمبود منابع چطور ميتوان انتظار اقدامات موفقي داشت، افزود: «كشورهاي صنعتي دنيا حدود ۷۰ تا ۸۰درصد درآمدهاي خود را از ماليات ستاني تامين ميكنند، اما كشوري مانند ايران كه چندين سال است رشد اقتصادي منفي دارد حتي توان درآمدزايي از طريق ماليات را هم ندارد و در نتيجه شاهد سهم اندك ۲۰درصدي ماليات بر درآمدزايي دولت هستيم. بعد از جنگ جهاني دوم اقتصاددانان بزرگ دنيا گفته بودند كه بزرگترين هدف هر كشور فقط تثبيت اقتصادي و قيمتهاست. در واقع قيمتها الفباي كامل يك اقتصاد كشور است كه ما متاسفانه در ۵ دهه گذشته نتوانستيم ثبات قيمتي را داشته باشيم.»