قرهباغ و فقدان مزمن اراده
حسن بهشتي پور
استمرار درگيري در قرهباغ بهرغم اعلام چندباره آتشبس، اين سوال را ايجاد كرده است كه چرا اين بار اين درگيري كهنه تا اين اندازه استمرار پيدا كرده است؟ اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم براي پايان يك درگيري نظامي بايد عزم و اراده كافي ميان دو طرف درگيري وجود داشتهباشد. اما آنچه در سه هفته گذشته شاهد بوديم، اين است كه نه در آذربايجان و نه در ارمنستان، ارادهاي براي پايان اين درگيري وجود ندارد. البته توازن اراده ميان دو طرف متفاوت است. براي طرف ارمني به اين دليل كه موقعيت تثبيتشدهاي در سرزمينهاي اشغالشده دارد، بيشتر اين ميل وجود دارد كه درگيري زودتر خاتمه پيدا كند، در برابر براي باكو كه تلاش ميكند سرزمينهاي خود را آزاد كند، تمايل دارد كه جنگ را ادامه دهد تا شايد به هر ترتيبي بتواند بخشهايي از سرزمين خود را باز پس بگيرد. ارزيابيهاي منطقي نشان ميدهد كه نه جمهوري آذربايجان به حدي قدرت نظامي دارد كه بتواند اين مناطق را آزاد كند، نه ارمنستان توان اين را دارد كه بتواند تكليف قرهباغ را يكسره كند و بتواند در بلندمدت اين بخش از خاك آذربايجان را به عنوان دولتي خودمختار يا بخشي از خاك ارمنستان تبديل كند.
دليل طولاني شدن جنگ در اين مرحله ارزيابي غلطي است كه مقامهاي جمهوري آذربايجان دارند كه تصور ميكنند با كمكهاي نظامي كه از طرف تركيه دريافت كردهاند و همچنين خريد تسليحات كلاني كه در سالهاي اخير از اسراييل داشتند، ميتوانند با استفاده از توان نظامي اين جنگ را برنده شوند. علاوه بر اعتماد به نفس حاصل از كمكهاي نظامي خارجي، مشكلات داخلي دولت آذربايجان از جمله آثار اقتصادي شيوع بيماري كرونا، كاهش تقاضا در بازار جهاني نفت و كاهش درآمد ارزي اين كشور به دليل كاهش شديد قيمت نفت، تلاش ميكند كه افكار عمومي را به بهانه جنگ ميهنپرستانه به سمت خود جلب كند. با اين رويكرد الهام علياف رييسجمهور آذربايجان معتقد است مادامي كه به كف اهدافش در اين نبرد نرسيده است، نبايد دست از اين جنگ بردارد. كف خواسته باكو اين است كه دستكم مناطق اشغالي اطراف قرهباغ را از سلطه ارمنستان خارج كند و با دست پر وارد مذاكرات شود. بر خلاف باكو، قدرتهاي بينالمللي داراي نفوذ در اين منطقه، از جمله روسيه، فرانسه و امريكا كه واسطه گفتوگوهاي دو جمهوري براساس سازوكار گروه مينسك بودند، اين برداشت را قبول ندارند كه راهحل نظامي براي مناقشه قرهباغ وجود داشته باشد. اين سه قدرت معتقدند كه بايد مناقشه قرهباغ را از طريق سازوكار سياسي و ديپلماتيك در چارچوب سازمان امنيت و همكاري در اروپا، حلوفصل كرد. روسيه به صورت ويژه چون قفقاز جنوبي را حياط خلوت خود تلقي ميكند، در درجه اول يك ابتكار يكجانبه نشان داد و با فراخواندن وزراي خارجه دو جمهوري اين مساله را حل و فصل ميكند. ارزيابي طرف آذربايجاني اين است مادامي كه يا مناقشه را كاملا به نفع خود حل نكرده يا اينكه دستكم مناطق اشغالي اطراف قرهباغ را آزاد نكرده به جنگ ادامه دهد. در برابر طرف ارمني هم با انگيزههاي مختلف، از جمله فشار افكار عمومي و مسائل داخلي، اراده چنداني براي پايان دادن به درگيري در شرايط كنوني ندارد. با اين حال در مجموع نيكول پاشينيان نخستوزير ارمنستان علاقهمند است كه نهايتا بتواند راهي براي برونرفت از اين بحران پيدا كند. چرا كه ارمنستان آسيب بيشتري از درگيريهاي اخير ديده است. يكي از مسائلي كه وجود دارد، تمايل روسيه به حفظ فشار بر دولت ايروان است. بخشي از موضعگيريهاي دولت پاشينيان كه با رويكرد غربگرايانه انجام شده است، مسكو را به اين نتيجه رسانده كه تا حدي به صورت كنترلشده فشار را بر ارمنستان زياد كند تا دولت ايروان را به نوعي گوشمالي دهد. البته روسيه به دنبال اين نيست كه فشار در حدي بر ارمنستان افزايش پيدا كند كه اين كشور دچار فروپاشي يا دولت پاشينيان مجبور به استعفا شود اما تا حدي كه نياز شديد ايروان به مسكو براي ارمنستان مورد تاكيد قرار گيرد، براي مسكو اهميت دارد. در اين ميان نبايد نقش تركيه را فراموش كرد كه از يك سو در شمال آفريقا حامي اخوانالمسلمين است و از سوي ديگر در آذربايجان طرفدار تركزبانان، از يك سو سياست اسلامگرايي و از سوي ديگر سياست پانتركيستي به عنوان اهرم توسعهطلبي آنكارا در خارج تبديل شده است. تركيه چندان علاقهمند نيست كه آتشبسي در قرهباغ ايجاد شود و به شكل پيوسته باكو را به ادامه نبرد تشويق ميكند. در نتيجه در شرايط كنوني من تصور ميكنم كه نوعي فقدان مزمن اراده براي پايان جنگ در قرهباغ ايجاد شده است كه باعث ميشود هيچيك از طرفين و قدرتهاي اثرگذار، چندان تمايلي به پايان سريع درگيريها نداشته باشند.