رويت نشانههاي افول در اسپانيا
الكلاسيكو هنوز ويترين فوتبال است؟
شكي وجود ندارد كه بخشي از جذابيت هر مسابقه فوتبال به ستارههايي كه در دو تيم بازي ميكنند، بستگي دارد. اين مورد در كنار پيشينه تقابلها، افتخارات دو تيم، جايگاه فعلي آنها و چيزهايي از اين دست ميايستد. همين عوامل است كه باعث ميشود بازي الكلاسيكو بين رئالمادريد و بارسلونا يا دربي ايتاليا يا دربي منچستر يا كلاسيكر آلمان در مركز توجهات جهاني قرار بگيرد و صدها ميليون بيننده تلويزيوني پيدا كند. اينكه درصد تاثيرگذاري هر كدام از عوامل ياد شده دقيقا چقدر است چندان مشخص نيست اما ميتوان با شهود فوتبالي ادعا كرد وجود ستارگان بزرگ در تركيب تيمها نقش قابلتوجهي در جلب نظر تماشاچيان دارد. حتما شنيدهايد كه از زمان كوچ كريس رونالدو به يوونتوس بخش قابلتوجهي از بينندگان الكلاسيكو ريزش كرده و همين اواخر و دقيقا به همين دليل همه اركان فوتبال اسپانيا بسيج شدند تا جلوي جدايي مسي از بارسلونا را بگيرند.
نگه داشتن مسي باعث شد وجهه الكلاسيكو تاحدود زيادي حفظ شود و گرافيستها بتوانند در پوستر بازي از تركيب مسي و راموس براي نشان دادن بزرگي تقابل استفاده كنند. تصور كنيد اگر مسي نبود چه كسي ميتوانست در پوستر بازي كنار راموس قرار بگيرد؟ گريزمان؟ آلبا؟ بوسكتس؟ پيكه؟ كوتينيو؟ اگر در رئالمادريد راموس نبود چه؟ كريم بنزما؟ كورتوآ؟ توني كروس؟ مودريچ؟ همه بازيكناني كه نام برديم جزو بزرگترين فوتباليستهاي معاصر به حساب ميآيند اما بخشي از آنها در سالهاي پاياني فوتبالشان به سر ميبرند، نظير پيكه و بوسكتس و مودريچ و بنزما و برخي ديگر از بهترين روزهاي خود فاصله معناداري گرفتهاند. نظير گريزمان و كوتينيو و البته خود مسي كه بيش از ۹۰۰ روز است در الكلاسيكو گل نزده و در بازي آخر دو تيم هم نمايش چندان خوبي نداشت. با اين وضعيت شايد بتوان اين جمله نسبتا جنجالي را با درصد قابلتوجهي از نزديك بودن به حقيقت بيان كرد كه الكلاسيكو ديگر ويترين بهترين فوتباليستهاي دنيا نيست.
اين بخشي از روند تاريخي فوتبال است. در دورههاي مختلف ليگهاي ايتاليا، انگلستان و اسپانيا هر كدام به نوعي وظيفه پرچمداري فوتبال روز دنيا را بر دوش كشيدهاند. از آن زماني كه فوتبال ايتاليا بهشت ستارههاي دنيا بود بگيريد تا دهه گذشته ميلادي كه به دست آوردن پيراهن رئال و بارسا بار ديگر به آرزوي هر فوتباليستي تبديل شد. حالا در اواخر سال ۲۰۲۰ ممكن است با نقطه عطفي در اين مسير تاريخي روبهرو شويم. مقايسه تركيب اصلي دو تيم بارسا و رئالمادريد در بازي شنبه با تركيب اين دو تيم در حد فاصل سالهاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ نشان ميدهد دقيقا از چه چيزي حرف ميزنيم. احتمالا خود مديران دو تيم، مخصوصا رئال هم متوجه شدند كه چه اتفاقي در حال وقوع است كه سال گذشته به هر قيمتي بود هازارد را از چلسي به خدمت گرفتند و حالا هم همه زورشان را ميزنند امباپه را به سانتياگو برنابئو بكشانند. در بارسا اما به واسطه خريدهاي ضعيف با قيمتهاي گزاف اوضاع اصلا خوب پيش نميرود و معلوم نيست باتوجه به شرايط كرونا كه مشكلات اقتصادي مالي زيادي سر راه باشگاه قرار داده آنها بتوانند در ماههاي بعد ستاره بزرگي را به نيوكمپ بياورند.
امسال برخلاف سالهاي گذشته بارسا و رئالمادريد در نظرسنجيهاي عمومي طرفداران فوتبال، جزو شانسهاي نخست قهرماني يوسيال نيز به حساب نميآيند كه اين هم ميتواند به تعداد فوقستارههايي كه در دو تيم بازي ميكنند، برگردد. شايد پشت اين نگاه چندان نظرات كارشناسي وجود نداشته باشد اما به هر حال ديد هواداران مساله مهمي است. مخصوصا وقتي بحث ماركتينگ و فروش مطرح ميشود. حال بايد ديد مديران بارسا و رئال اجازه ميدهند دوره الكلاسيكو با بينندههاي چند صد ميليوني به پايان برسد يا هر طور شده شرايط را به روزهاي اوج باز ميگردانند.