• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4775 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۶ آبان

يكتا انگاري آكوئيناس

بيخو پارخ

آكوئيناس هم مانند آگوستين دين را تنها اساس زندگي واقعا سعادتمند مي‌دانست. او هم مسيحيت را تنها دين راستين مي‌دانست كه كليساي كاتوليك تنها مرجع صدور اين دين بود و ايمان بي‌قيد و شرط به آن تنها راه رستگاري محسوب مي‌شد. از آنجا كه به نظر آكوئيناس ايمان واقعي تنها راه زندگي خوب بود اصرار داشت كه ‌بايد همه اقدامات براي حفظ خلوص آن انجام شود. به نظر او فساد ايمان جرم بالا‌تري از تقلب در داد و ستد بود و مجازات آن هم بايد شديدتر باشد. اگر بدعت‌گذاران و ناسزاگويان در خطاي‌شان اصرار بورزند بايد محكوم به مرگ شوند مگر اينكه مصلحت سياسي و احتمال بي‌نظمي غير از آن حكم كرده باشد. او همين مجازات را براي مرتدان هم قائل بود كه بايد مجبور شوند حتي به‌طور فيزيكي آنچه از ابتدا پذيرفته‌اند را براي هميشه رعايت كنند. از آنجا كه شنيدن اعتقادات كافران براي ايمان مردم ساده خطرناك محسوب مي‌شد، ارتباط با آنها ممنوع بود. آكوئيناس معتقد بود كه تحمل شر كمتر به خاطر اجتناب از شر بيشتر شرط احتياط است، بنابراين كافران بايد به جاي اعدام در انزوا قرار مي‌گرفتند. او از آگوستين نقل مي‌كرد كه اگر فاحشه‌ها را از ميان ‌برداريد دنيا از شهوت تشنج مي‌كند.
نظر آكوئيناس نسبت به يهوديان هم متفاوت از آگوستين نبود. 
Aquinas,1952,vol. 2, pp.43f; Hood, 195, pp. 76-105.
 آكوئيناس معتقد بود اگرچه يهوديان ايمان مسيحي را رد كرده‌اند ولي به پيش درآمدش در طرح آن ايمان در غالب عهد قديم ايمان آورده‌اند. اين موضوع هم به نفع يهوديان و هم به ضررشان بود، چون يعني لااقل شايسته دريافت راهنمايي خدا بوده‌اند ولي به ضررشان بود چون آن را ناديده گرفته بودند. از آنجا كه يهوديان در برخي كتاب مقدس با مسيحيان مشترك بودند، اما ايمان مسيحيان را با تفاسير باطل خود فاسد مي‌كردند، بي‌ايماني آنها بيشتر از گناه كافران بود كه انجيل را از اصل قبول نكرده بودند. بايد قدردان اين بود كه خودكشي گناه محسوب مي‌شد وگرنه مسيحيان فقط آنها را از الزامات اوليه زندگي محروم نكردند. به همين دلايل بردگي دايمي براي يهوديان مقدر و دست پادشاهان براي مصادره اموال آنها باز شد. مسيحيان نبايد با آنها معاشرت يا در مسائل ديني با آنها بحث كنند و يهوديان حق نداشتند هيچ‌گونه تسلط عمومي يا خصوصي بر مسيحيان داشته باشند. زنان و مردان يهودي در همه مناسبت‌ها به وسيله لباس خاصي بايد مشخص مي‌بودند مبادا مسيحيان ناخواسته آنها را با خودشان اشتباه بگيرند. به عكس هم‌‌كيشان قبلي و همزمان خود، آكوئيناس بر آن بود كه مناسك دين يهود بايد تحمل شود، چون حاكي از حقيقت مسيحيت است و براي پيروان مسيحيت موجب اطمينان مي‌شود كه حتي دشمنان ما شاهدي براي‌مان هستند. او هم مانند آگوستين يهوديت را چيزي بيشتر از قسمتي از تاريخ گذشته مسيحيت نمي‌ديد و يهوديان را به عنوان ملتي مي‌دانست كه علت الهي وجودشان خدمت به پيدايش مسيحيت بود. 
آكوئيناس در زمره اولين كساني بود كه مقابله منسجم و تاثيرگذاري عليه اسلام تنظيم كرد. كتاب درباره حقيقت ايمان كاتوليك عليه اشتباهات بي‌ايمانان او به عنوان كتاب راهنماي الهياتي براي فعاليت مسيونرها در اسپانيا و اختلافات‌شان با غيرمسيحيان نوشته شد. از آنجا كه قرار بود كتاب، غيرمسيحيان را متقاعد به تغيير دين كند و استدلال‌هاي انجيل كمكي نمي‌كرد، آكوئيناس آن را بر پايه به قولي ادعاهاي خنثي فلسفي قرار داد. البته اين‌طور نبود و از ابتدا به عنوان زيربنا ايمان مسيحي را حقيقت فرض كرده بود. آكوئيناس علاقه‌اي به فهم اسلام نداشت كه بناي گفت‌وگوي با آن را بگذارد. تلاش اصلي‌اش اين بود كه ثابت كند اسلام ديني باطل و غيراخلاقي است.  
از آنجا كه دكترين اصلي مسيحي قرار بود تنها يك تفسير صحيح داشته باشد، آنها كه مخالف بودند چاره‌اي جز جدا شدن از كليساي كاتوليك و ايجاد الهيات و كليساهاي خوشان را نمي‌يافتند. لوتر و كالوين عقيده دكترين‌هاي مسيحي را كه تابع تنها يك تفسير درست بود مورد چالش قرار ندادند، بلكه تنها ديدگاه خودشان را به جاي ديدگاه استاندارد كاتوليك نشاندند. همان‌طور كه پروتستانتيزم هم به نوبه خود داراي شاخه‌هاي مختلف شد و هر كدام همان ادعاي يكتاانگارانه را تكرار كردند. اگرچه مسيحيت از درون متكثر شد ولي ادعاي يكتاانگاري هر گروه و در نتيجه دكترين ضديت با بقيه به قبول كثرات‌گرايي در قرائت‌ها نينجاميد. گروه‌هاي مذهبي با دكترين‌هاي بسته، انحصارگر و دگم جز در ميان مرتدين پيرامون، علاقه كمي به گفت‌وگو و تحمل يكديگر نشان مي‌دادند. مسيحيان در رابطه با اديان ديگر با مشكل مواجه بودند، زيرا از يك‌طرف متقاعد شده بودند كه دين‌شان تنها دين راستين موجود است و بقيه اديان يا باطل يا در مراتب پايين‌تر از مسيحيت قرار دارند. از طرف ديگر نمي‌توانستند اين ادعا را نشان بدهند و علاوه بر آن مشكل مضاعفي داشتند كه نمي توانستند توضيح بدهند چرا خدا تنها مختص آنهاست و بقيه مردم محكوم به لعن ابدي هستند. مسيحيان كما بيش به دام يكتاانگاري ديني افتادند و مشكل را براساس مشيت اسرارآميز خدا، بحث‌هاي دايره‌وار فلسفي و اهميت سمبليك موقعيت‌هاي بزرگ‌تر دنيوي كه جوامع مسيحي به دست آورده بودند، توضيح مي‌دادند. برخي اديان غيرمسيحي باطل شمرده مي‌شدند و برخي ديگر به عنوان پيش‌درآمد مسيحيت محسوب مي‌شدند. به هر حال رستگاري براي پيروان اديان ديگر تنها در صورت گرويدن به مسيحيت امكان داشت. 
مترجم: دكتر منيرسادات مادرشاهي
monsadat@yahoo.com

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون