حقيقتا شما خيلي بزرگيد آقاي بيضايي
#بهرام_بيضايي
پخش مستندي درباره بهرام بيضايي باعث شد تا در شبكههاي اجتماعي و توييتر فارسي، كاربران با داغ كردن هشتگ «بيضايي» درباره اين كارگردان سينما و تئاتر برجسته ايراني و ديالوگهاي ماندگار آثار او بنويسند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«متاسفم كه دير به خواندن آثار بهرام بيضايي روي آوردم. تومار شيخ شرزين را ديروز تمام كردم و حقيقتا دانايي را نميشود كشت»، «روز هنر رو بايد به غمي كه در چشمان بهرام بيضايي موج ميزنه تبريك گفت»، «آنگاه كه من نوميد بودم كسي چهرهام را نديد. گفتم بيشك اكنون در روياي كسي هستم و او از رنج من در رنج است! پرده نئي»، «بپرسش ويرانه چرا ميسازند؛ آتش چرا ميزنند؛ سياه چرا ميپوشند و اين خداي كه ميگويند، چرا چنين خشمگين است؟ مرگ يزدگرد»، «كلمه استاد برازنده بهرام بيضايي هست و برازنده شجريان انتظامي، عالمي و حاتمي»، «بيضايي چه خوب ميگه در تمام فرهنگ ايران زنها دارن اداره ميكنن و مردها دارن لاف ميزنن يا در روياهاي خودشون سير ميكنن»، «بياغراق هر بار، هر بار اين سكانس آخر فيلم مسافران بهرام بيضايي را ميبينم، منقلب ميشوم. از اين نمايش بينظير شكوه پيروزي زندگي بر مرگ و يادي از زندهنام بابك بيات براي ساخت اين موسيقي درخشان»، «من اصلا تو ذهنم نبود بهرام بيضايي ايران نيست، آنقدر ازش كتاب ديده بودم فكرشم نميكردم سرنوشتش اين شكلي باشه اصلا، همون چيزي نگم خيلي بهتره، فعلا اعصابم خيلي خرد شده»، «غيرقابل بخششه عقبماندگي و عاشق عقبماندگي خود بودن، اين رو بيضايي ميگه»، «و مرا كه به او گفتم: اندوه بر تو باد كه خانههاي ما را به اندوه آكندي، گفت تا تازيانه زنند و تازيانه را پيش روي مردم كويها و برزن زنند و مرا كه ميبردند ديدم كه خانههاي از چوب ساخته خوب ساخته ما آتش گرفته بود»، «دارويي براي اندوه نميشناسيم؛ براي دلي كه از بيداد ميشكند»، «اي كاش قبل از اينكه دير بشه يه كاري ميكرديم، قبل اينكه آدمهاي خوب ايرانمون رو مثل شجريان از دست بديم، يا بيرون از ايران بينصيب ازشون»، «اين شوخي نامردان است كه اميد ميدهند و سپس بازپس ميگيرند و برنوميدشدگان از ته دل ميخندند. مرگ يزدگرد»، «فرهنگ ايران براي هميشه، يك بهرام بيضايي به خودش بدهكاره»، «هر دست بستهاي حق داره در تهته نااميدي به كمك روياهاش خودشو از دست واقعيت نجات بده»، «ما خيلي خوش شانسيم كه در دوران حياتمون بهرام بيضايي رو ديديم»، «اين نبود آنچه ما ميخواستيم»، «حقيقتا شما خيلي بزرگيد آقاي بيضايي»، «و بدون شك، بيضايي بزرگ، ستون فقرات سينما و تئاتر ايران هست. شايد نيمي از شاهكارهاي سينماي معاصر اين سرزمين از آن بهرام بيضايي است»، «با شما از زخمي سخن ميگويم برآمده از نيزههاي ناداني و ما همه قرباني آنيم، كسي دوستدار حقيقت نيست همه دوستدار مصلحتند» و«چقدر كارهاي بهرام بيضايي زياده. چقدر فكر داشته كه بايد داستان و نمايشنامه ميكرده».