كمتر از دو هفته تا انتخابات رياستجمهوري امريكا باقي مانده است و ايرانيها نيز مثل بيشتر مردم دنيا رقابت تنگاتنگ ميان دونالد ترامپ، رييسجمهور كنوني ايالات متحده و جو بايدن رقيب دموكرات وي را به دقت دنبال ميكنند. تاكنون بايدن توانسته در نظرسنجيهاي پيش از انتخابات از رقيب خود پيشي بگيرد. بسياري معتقدند ممكن است دوره رياست ترامپ تنها چهار سال باشد. اگرچه مردم امريكا معمولا در انتخاب سياستمداران خود اهميتي به سياست خارجي نميدهند، اما نتايج انتخابات سوم نوامبر آثار زيادي در آنسوي مرزها خواهد داشت؛ دوستان و دشمنان ايالات متحده از همين حالا به هر دو سناريوي ممكن در پيشبرد روابط خود با اين كشور فكر ميكنند: اينكه آيا ترامپ ميتواند دوباره مجوز ورود به كاخ سفيد را بگيرد يا بايدن او را از گود خارج خواهد كرد؟ كورش ضيابري از پايگاه خبري «آسيا تايمز» درباره سناريوهاي احتمالي پيرامون چشمانداز روابط ايران و امريكا پس از انتخابات سوم نوامبر و رويكرد تهران براي احياي «برجام» با اريك لوب، دانشيار گروه سياست و روابط بينالملل دانشگاه بينالمللي فلوريدا مصاحبه كرده است؛ متن كامل اين مصاحبه به شرح زير است.
رهبر ايران بهشدت ضد امريكا هستند. حتي زماني كه ايشان اجازه گفتوگو با واشنگتن را به دولت آقاي روحاني دادند نيز تمايلي به اين كار نداشتند. ايشان پس از خروج ترامپ از برجام، اين مذاكرات را بينتيجه خوانده و آن را شكستي مطلق عنوان كردند. به نظر شما آيا اگر بايدن بتواند جايگزين ترامپ شود ايشان بار ديگر براي مذاكره با امريكا به روحاني چراغ سبز نشان ميدهند؟
از نظر ايدئولوژي و هويت، انقلاب ايران و جمهوري اسلامي هميشه بر ضد امپرياليسم و ضد امريكا بوده و هست؛ آنها دايما خواستار مقاومت و استقلال در برابر اين نيروها بودهاند. تا به امروز اين طرز فكر در ميان اقشار مختلف مردم ايران وجود داشته و بر برداشتها، تصميمات و اقدامات رهبر اين كشور و ديگر نخبگان سياسي اثر گذاشته است. دولت فعلي امريكا نيز با اظهارات و سياستهاي خود اين احساسات و برداشتها را تقويت كرده و منجر به تشديد تنشهاي دوجانبه ميشود. از زمان پيروزي انقلاب تاكنون، نخبگان سياسي ايران در مورد ماهيت و ميزان تعامل با ايالات متحده اختلاف نظر داشتهاند؛ برخي از آنها مخالف و برخي ديگر موافق بودند، به ويژه نخستوزيران و روساي جمهور عملگرا و ميانهرو كه نسبت به رهبري از قدرت و اختيار كمتري برخوردار بودند. در پس آزمون و خطاهايي مانند همكاريهاي تهران و واشنگتن در افغانستان پس از يازده سپتامبر، «محور شرارت» خواندن ايران از سوي جورج دابليو بوش و مذاكرات هستهاي، بياعتمادي رهبر و ديگر نخبگان سياسي ايران نسبت به خواستههاي امريكا بيشتر شد. اكنون حسن روحاني، رييسجمهور كنوني ايران به پايان دوره خود نزديك ميشود و احتمالا اصولگرايان سال آينده كنترل مجلس و رياستجمهوري را در دست خواهند گرفت، اما با توجه به اينكه وي در مذاكرات برجام شكست خورد بعيد است رهبر جمهوري اسلامي بار ديگر اجازه تعامل يا مذاكره در مورد برجام را به او يا جانشينان او بدهد. تصميم رهبري و رييسجمهور آينده ايران در مورد امريكا تا حدودي به نتيجه انتخابات هفته آينده اين كشور بستگي دارد. اگر بايدن پيروز شود ممكن است اين دو مقام ايراني به زبان، خصومت با امريكا را حفظ كنند، اما در عمل با اين كشور تعامل داشته باشند تا ببينند آيا اين كار ميتواند كمكي به كاهش فشار نظامي و اقتصادي امريكا عليه ايران بكند يا خير.
به نظر شما ترور سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس به دست نيروهاي امريكايي تا چه اندازه احتمال مذاكره ميان دو طرف را كاهش داده است؟
با وجود كمپين «فشار حداكثري» دولت ترامپ و ترور سردار سليماني، هنوز هم احتمال مذاكره ايران و امريكا وجود دارد. بايدن در جريان مبارزات انتخاباتي خود براي بازگشت به برجام يا مذاكره مجدد بر سر آن ابراز تمايل كرده است و با توجه به خستگي مردم امريكا از جنگهاي بيپايان كشورشان در خاورميانه، وي سرمايه سياسي اين كار را خواهد داشت. ترامپ با وعده پايان اين جنگها دوران رياستجمهوري خود را آغاز كرده بود اما به دليل مخالفت با برجام هيچگاه نتوانست آن را عملي كند. اين مخالفت باعث افزايش تنشها ميان تهران و واشنگتن شد و حل درگيريهاي طولاني و پرهزينه در عراق، سوريه و يمن را دشوارتر كرد.ايرانياني كه پس از امضاي برجام در خيابانها جشن گرفته بودند اكنون درگير تحريمهاي اقتصادي و ويروس كرونا هستند اما هنوز هم از مذاكرات با امريكا استقبال ميكنند. با اين حال همان طوركه اكنون در كابينه ترامپ مشاهده ميكنيد، ممكن است مقامات تندروي ايران نيز موجب تضعيف شانس برگزاري اين مذاكرات شوند. عدم تقارن و هماهنگي ميان انتخابات و دولتهاي ايران و امريكا و همچنين حضور و دخالت نهادهاي نظارتي ايران، موجب پيدايش يك چرخه معيوب در روابط تهران و واشنگتن شده است.
انتخابات رياستجمهوري ايران سال آينده برگزار خواهد شد. احتمال دارد يك نامزد اصولگرا يا يكي از فرماندهان سپاه پاسداران جانشين حسن روحاني ميانهرو شود. با توجه به اينكه اكنون مجلس نيز در دست اصولگرايان است، آيا در چنين شرايطي اوضاع تهران و واشنگتن وخيمتر خواهد شد؟ آيا تركيب مجلس و رييسجمهور اصولگرا ميتواند منجر به جنگ ميان دو كشور شود؟
در صورت پيروزي مجدد ترامپ در امريكا و انتخاب يك رييسجمهور اصولگرا در ايران احتمال تشديد تنشها ميان دو كشور وجود خواهد داشت. ترامپ توهم ميزند كه معاملهگري تمام عيار است، دوست دارد با رهبران خاورميانه و دشمنان امريكا عكس يادگاري گرفته و آنها را در آغوش بگيرد. او تلاش كرد با روحاني ديدار كند، اما هم رييسجمهور ايران او را پس زد و هم اعضاي جنگطلب كابينه جلويش را گرفتند.اگر در انتخابات رياستجمهوري ايران، يك اصولگراي تندرو پيروز شود، ممكن است تنشها ميان ايران و امريكا افزايش يابد، اما در صورتي كه بايدن رييسجمهور باشد ميتوان اميد داشت اختلافات چندان بالا نگيرد. اما با وجود همه اين احتمالات، از ياد نبريم كه آيتالله خامنهاي رهبر و فرمانده كل قواي ايران است و هر كسي رييسجمهور شود، ايران همچنان از مقابله نظامي مستقيم با دشمني مثل امريكا خودداري ميكند.براي تندروهاي ايران، درست مثل تندروهاي امريكا، فايده اين تنشهاي دايمي ميان دو كشور صرفا جلب نظر پايگاه ايدئولوژيك و پيشبرد اهداف سياسي و اقتصادي است. در هر دو كشور، ادامه و تشديد اين درگيريها باعث ايجاد مزيتهاي خاصي براي برخي نخبگان و شهروندان شده است.در حال حاضر دو كشور درگير يك تقابل نامتقارن و غيرعلني، رجزخواني نظامي و ژستهاي سياسي بدون گشايش كانالهاي ديپلماتيك هستند. اما حفظ اين وضعيت ميتواند منجر به سوءبرداشت راهبردي و تاكتيكي و اشتباه محاسباتي در اين خصوص شود. دو كشور ممكن است ناخواسته خود را درگير جنگي كنند كه نزديك بود در ژوئن 2019 و ژانويه 2020 آغاز شود.
در صورت پيروزي جو بايدن و راهيابي او به كاخ سفيد، فكر ميكنيد او به برجام بازميگردد يا خواستار مذاكره بر سر توافقي جامعتر ميشود؟ ايران اعلام كرده حاضر نيست بر سر توافق جديدي مذاكره كند. به نظر شما راهبرد بايدن در قبال ايران چه فرقي با راهبرد ترامپ خواهد داشت؟
بايدن در جريان تبليغات انتخاباتي خود وعده داد در صورت پيروزي، به برجام بازميگردد، اما جزييات اين مساله را مشخص نكرد. هنوز معلوم نيست بايدن ميخواهد به همين توافق فعلي بازگردد يا تلاش ميكند توافق را گسترش داده و مسائل ديگري مثل فعاليتهاي منطقه و برنامه موشك بالستيك ايران را نيز در برجام بگنجاند.با توجه به افزايش تنشها و بياعتمادي ميان ايران و امريكا از زمان روي كار آمدن ترامپ، بازگرداندن واشنگتن به برجام و حفظ آن براي بايدن و دولتش چالش بزرگي خواهد بود. برجام با وجود تمام ايراداتي كه دارد، ميتواند پله و دروازهاي براي امريكا باشد تا با استفاده از آن ايران راضي شود در مورد مسائلي فراتر از پرونده هستهاي گفتوگو كند.با اين حال، دستيابي به اين هدف بسيار دشوار است، چرا كه گروههاي مقاومت متحد ايران و برنامه موشكي اين كشور جايگاه مهمي در دكترين امنيت ملي جمهوري اسلامي دارند و به آن اجازه ميدهند بدون دادن ضمانتهاي امنيتي قابل توجه يا بدون پذيرفتن يك چارچوب امنيتي منطقهاي، عمق راهبردي خود را در برابر امريكا و رقباي منطقهاياش حفظ كند.اگر بايدن در انتخابات پيروز شود، احتمالا كارزار فشار حداكثري ترامپ را متوقف ميكند و رويكرد دولت باراك اوباما در قبال ايران را دوباره پيش ميگيرد؛ رويكردي كه به جاي توسل به زور در قالب اقدام نظامي و تحريم اقتصادي، بيشتر مبتني بر سياست چماق و هويج است.البته بايدن و دولتش به جاي اتخاذ راهبرد اشتباهي مثل تغيير رژيم، از تحريمهاي اقتصادي به عنوان وسيلهاي براي بازگرداندن ايران به ميز مذاكره و اهرمي براي فشار بر جمهوري اسلامي استفاده ميكند. ظاهرا ترامپ نيز قصد داشته همين كار را انجام دهد، اما جنگطلبان داخلي و شركاي منطقهاي جلوي او را گرفتند. دولت بايدن به احتمال زياد از ديپلماسي و نهادهاي آن حمايت ميكند، ممنوعيت ورود ايرانيان و ديگر مسلمانان به امريكا را برميدارد، پيامهاي محترمانهاي به ايران ميفرستد و حق اين كشور براي غنيسازي اورانيوم با اهداف غيرنظامي را به عنوان يك عضو انپيتي به رسميت ميشناسد. به رسميت شناختن حق غنيسازي بيشتر از تحريمها در راضي كردن ايران به امضاي برجام تاثيرگذار بود. اگر قرار باشد امريكا به برجام بازگردد، آن وقت دولت بايدن مجبور است در توجيه آن براي سياستمداران و مردم امريكا، اين اقدام را ابزاري براي بازگرداندن توازن به سياست امريكا در خاورميانه، منع اشاعه سلاحهاي اتمي و قدمي براي افزايش ثبات در اين منطقه، كاهش حضور نظامي امريكا در خاورميانه، و اقدامي در راستاي نگاه امريكا به آسيا و تمركز بر ساير مناطق و مسائل مهم جهان توصيف كند.دولت بايدن براي اجراي موفقيتآميز اين سياست مجبور است با كارشكني تندروهاي ايران، امريكا و شركاي منطقهاي مقابله كند، چرا كه همه اين گروهها از ادامه تنش ميان تهران و واشنگتن نفع ميبرند.
آيا فكر ميكنيد حكومت ايران تاثير تحريمها بر اقتصاد كشور را پذيرفته است؟
چندين دهه تحريم اقتصادي عليه ايران و ديگر دشمنان امريكا شكست خورده است. اين تحريمها تنها مردم عادي را تنبيه كردهاند و به نخبگان سياسي پاداش دادهاند. هيچ رژيمي با اين تحريمها از بين نرفته و رفتارش را تغيير نداده است.تحريمها صرفا باعث تشديد تنش ميان ايران و امريكا و متحدان منطقهاي اين دو كشور شده است. نخبگان ايران توانستهاند تحريم را دور بزنند و از آنها به عنوان بهانهاي براي ضعف عملكرد خود استفاده كنند و بازارهاي اين كشور را به روي رقابت بينالمللي ببندند. تحريمها صرفا به نهادهاي انحصارگرا و شبكههاي قاچاق پر و بال داده است.
دولت بايدن به احتمال زياد از ديپلماسي و نهادهاي آن حمايت ميكند، ممنوعيت ورود ايرانيان و ديگر مسلمانان به امريكا را برميدارد، پيامهاي محترمانهاي به ايران ميفرستد و حق اين كشور براي غنيسازي اورانيوم با اهداف غيرنظامي را به عنوان يك عضو انپيتي به رسميت ميشناسد. به رسميت شناختن حق غنيسازي بيشتر از تحريمها در راضي كردن ايران به امضاي برجام تاثيرگذار بود.
در صورت پيروزي مجدد ترامپ در امريكا و انتخاب يك رييسجمهور اصولگرا در ايران احتمال تشديد تنشها ميان دو كشور وجود خواهد داشت. ترامپ توهم ميزند كه معاملهگري تمام عيار است، دوست دارد با رهبران خاورميانه و دشمنان امريكا عكس يادگاري گرفته و آنها را در آغوش بگيرد. او تلاش كرد با روحاني ديدار كند، اما هم رييسجمهور ايران او را پس زد و هم اعضاي جنگطلب كابينه جلويش را گرفتند.