نفسهاي به شماره افتاده
طبيعت كشور
عبدالحسين طوطيايي
پيشينه حيات جنگلهاي كشورمان به بيش از صدها ميليون سال قبل ميرسد. از چند هزار سال قبل نيز كه اولين اقوام آريايي از نواحي شرق به تدريج در فلات ايران جاي گرفتند، سيماي زمردين جنگلهاي زاگرس و البرز بود كه با تبسمي سبزفام به آنان خوشامد گفت. از اين پس بود كه تاريخ كهن اين سرزمين ما سرشار از جانفشانيهاي ساكنين غيور آن گرديد كه در دفاع از آب و خاك و اين كانونهاي سبز از بذل هر آنچه در توان داشتند، فرو نكاستند. بيگمان در پاي هر درخت تناوري در اين جنگلها اگر نيك بنگريم خون سرخ دلاوران پر شماري كه به صيانت از اين طراوت سبز برخاستند، ريخته شده است. آيا نسل اكنون ما اين ميراث گرانبها را و به پاس فداكاري پيشينيان خود به خوبي حراست كرده است؟
متاسفانه آمار و ارقام از روند پر شتاب تخريب جنگل و اساسا عرصههاي طبيعي كشوردر دهههاي اخير، كارنامهاي نامطلوب از سلوك با اين منابع زندگيبخش را ارايه ميدهد. كارنامهاي كه هم در برابر سبز قامتاني كه رفتند و هم آيندگاني كه با سيماي رنجور و نفسهاي تنگ ميآيند، شرمسارمان ميكند. در گذشتههاي دور فاصله تغييرات در اين عرصهها با مقياس زماني «ميليون سال» سنجيده ميشد. جنگلها در همزيستي با جامعههاي انساني پيشين نيز جلوهاي از پايداري بودند. اكنون اما با شمارش ثانيههاست كه روند تخريب را اندازه ميگيريم. اخيرا رييس سازمان جنگلها به كميته جنگلداري فائو اعلام كرد: تداوم تخريب سرزمين در سطح هشدار است. گزارشات كارشناسي بيانگر آن است كه سالانه ۱/۵ درصد از جنگلهاي ايران و در هر ثانيه 360 متر مربع نابود و با اين روند تا ۶۰ سال ديگر جنگل نخواهيم داشت. در يك گزارش كارشناسي محيط زيستي ديگر اعلام شده كه در ۴۰ سال بيش از نيمي از جنگلهاي كشور از بين رفتهاند، ۸۰ درصد جنگلها و منابع طبيعي كشور طي ۴۰ سال اخير نابود شده و از بين رفته و ۵۰ درصد از اين نابوديها در 30 سال گذشته بوده است. دفن زباله نيز بلاي ديگري است كه موجب شده، خاك ارزشمند جنگل و تنوع گياهي و جانوري موجود با تهديد فرسايش مواجه شود كه بيشك به مرگ جنگلها و در نتيجه به تخريب سرزمين ميانجامد. البته كه شرح بحران بيش از اين اشارات است. در شرايطي كه به نظر ميرسد عنان كار هم در دست مديران و مسوولان اجرايي به كفايت نيست چه بايد كرد.
بارها در ترافيكهاي كور و گره خورده ديدهايم كه كنترل امر حتي از دست پليس راهنمايي هم خارج ميشود. چه بسيار رانندگان كه در چنين لحظاتي از سكوي تماشا پايين و خود در تلاش كاستن از بار ترافيك قرار ميگيرند. بسيج داوطلبانه مردم در دفاع از سرزمين خود در ايام جنگ 8ساله نيز نشاني ديگر از ظرفيتهاي نهفته بوده است. آنها به جاي آنكه به شنيدن اخبار جنگ در پاي گيرندههاي خود اكتفا كنند با بذل جان شيرين خود جلوهاي از شكوه اين رود خروشان را به نمايش گذاردند. اكنون هم كه گامهاي تند تخريب از شتاب ثانيهها پيشي گرفته است بايد از توان مردمي براي صيانت از آخرين سلولهاي تنفسي سرزمين خود بهره بگيريم. مگر نه اينكه اين بار دشمن نه از آن سوي مرزها بلكه چون موريانه از درون در حال تجاوز و تخريب است. اگر ميخواهيم كه دستهاي نابهكار غفلت و تخريب بيش از اين گلوي آيندگان ما را نفشرد بايد دست به كاري زنيم كه غصه سر آيد.
پژوهشگر كشاورزي