رياستجمهوري كمال آتاتورك و الگوبرداري رضاشاه
محمود فاضلي
مصطفي كمال آتاتورك در 19 ماه مه 1881 در شهر تسالونيكي، در شمال يونان كه در آن زمان بخشي از امپراتوري عثماني بود، بهدنيا آمد. آتاتورك به عنوان تنها مرد بازمانده در خانواده، مهمترين شخص خانه بود. آتاتورك در جواني وارد ارتش عثماني شد و در طرابلس ليبي با ايتالياييها جنگيد. در دهه اول قرن بيستم بههمراه گروهي از افسران ترك كه «تركان جوان» ناميده شدند، پايههاي اصلاحات در ارتش و دولت را بهنفع مليگرايي تركها تثبيت كرد. در جنگهاي بالكان به سمت فرماندهي رسيد و در سال 1916 در تنگه داردانل و شبهجزيره گاليپولي در برابر انگليسيها مقاومت كرد و مانع اشغال استانبول توسط بريتانيا و متفقين در جنگ جهاني اول شد. در جنگ جهاني اول، دولت عثماني شكست خورد و مناطق بسياري در شمال آفريقا، عربستان، سوريه و عراق به دست كشورهاي انگليس و فرانسه افتاد. در اواخر جنگ جهاني اول، تركيه مورد هجوم فرانسه و ايتاليا از جنوب و يونان از شرق بود و آتاتورك رهبري جنگ استقلال تركيه را برعهده داشت. در پايان جنگ جهاني اول، مردم تركيه از بيكفايتي خليفه محمد ششم و نظام عثماني بهتنگ آمده بودند و آتاتورك به عنوان رهبري خيزش عليه خلافت و امپراتوري عثماني، زمينههاي رياستجمهورياش فراهم شد.
تحولي كه آتاتورك در تركيه ايجاد كرد را نميتوان يك انقلاب اجتماعي ناميد. تحت حكومت او، اربابان و اشرافزادهها به تسلط بر جوامع ايالتي ادامه دادند. در شهرها، كارمندان دولت، طبقه متوسط كوچكي را شكل دادند. مسلمانان به تدريج، حِرفههاي مختلف را فراگرفتند ولي معدودي از عيسويان باقيمانده و جماعات يهودي، كماكان در مشاغلي كه به مهارت نياز داشت، شاخص بودند. جمهورياي كه آتاتورك بنياد نهاد، به دست افسران و كارمنداني اداره ميشد كه مثل خود او، قبلا تحت حكومت سلاطين قبل، كار كرده بودند.
رضاشاه در خرداد 1313 در راس هياتي 17 نفره كه اكثرشان كارشناسان نظامي بودند، به تركيه سفر كرد. در ميان رهبران جهان، رضاشاه اولين كسي بود كه به قدرت رسيدن آتاتورك در تركيه را به او تبريك گفت. رضاشاه به همين مناسبت هدايايي براي او به تركيه فرستاد كه همين امر زمينهساز نزديكي دو كشور و سفر او به تركيه شد. رضاشاه كه سواد چنداني نداشت قاعدتا براي توسعه و پيشرفت كشور نميتوانست خود مبدع و مبتكر باشد و الگويي طراحي كند كه مناسب جامعه ايراني باشد؛ ازهمينرو به دنبال تقليد از طرحهايي رفت كه در جوامع ديگر در حال اجرا شدن بود.
رضاخان و آتاتورك هر دو به عنوان «غربزده» برنامه مشابهي را پياده ميكردند، ولي فرق ميان آتاتورك و رضاخان اين بود كه آتاتورك دلبسته به غرب بود و رضاخان وابسته به آن. آتاتورك بهرغم تمام خودباختگيهايش، لااقل علاقهاي هم به ملت و وطن خود داشت، ولي رضاخان تمام هم و غمش معطوف به اعمال خودخواهي در قبال هموطنانش و چاكري بيگانگان بود. ماموريت عمده رضاخان در دوران زمامداري پايهريزي نظام غربي و تضعيف نيروهاي اسلامي بود.
- شيوه توسعه كه رضاشاه از آتاتورك آموخت يكي از انواع مشهور نوسازي از بالاست كه در آن دخالت دولت به عنوان پيشگام و هدايتگر توسعه و صنعت تعريف شده است. رضاشاه به تقليد از آتاتورك، اروپا را الگو قرار داد و سياست غربيسازي را در پيش گرفت. رضاشاه و آتاتورك در پي آن بودند كه نوسازي را به زور سرنيزه به سرانجام برسانند و مردم را به سمت آن سوق دهند. اين دو هرچند تغيير در عرصههاي فرهنگ، دين، اقتصاد و آموزش را با شدت دنبال كردند، اما پس از به قدرت رسيدن، نوسازي در عرصه سياست را به كندي دنبال يا اصلا پيگيري نكردند. نوسازي رضاشاه كه به تقليد از آتاتورك در پيش گرفته شده بود درقالب مقابله با جريان اسلامخواهي قابل تحليل و ارزيابي است. با اعلام نظام جمهوري در تركيه عصر جديدي در تاريخ معاصر تركيه آغاز شد.
- در واقع تحقيري كه اروپاييان نثار تركها ميكردند و لقب مرد بيمار اروپا را به امپراتوري عثماني نسبت ميدادند در مخالفت تركان جوان با ايدئولوژيهاي اسلامگرايي، موثر واقع شد. از موارد متعددي كه آتاتورك براي اسلامزدايي از جامعه تركيه در پيش گرفت ميتوان به منع تعدد زوجات، تغيير الفبا از عربي به لاتين، تغيير تقويم به ميلادي و استفاده از نام تركي به جاي عربي، انحلال وزارت شريعت و دادگاههاي مذهبي اشاره كرد. آتاتورك در چهار دوره رياستجمهوري خود با تغييرات بنيادين در زمينه برنامههاي آموزشي سعي كرد جامعهپذيري جديدي مبتني بر رويكردي مليگرايانه به خورد مردم تركيه دهد؛ رويكردي كه مبتني بر برتري نژاد ترك نسبت به نژادهاي ديگر و تاكيد بيش از پيش بر اين مساله بود كه اسلام موجب عقبماندگي تركها شده است.
- رضاشاه به تقليد از آتاتورك تلاش كرد با تاسيس مدارس دولتي، از اهميت مدرسههاي زيرنظر روحانيت كه مدارس عمده تحصيل در عصر قاجار بودند، بكاهد، حقوقدانان داراي تحصيلات جديد را جانشين قضاتي كرد كه تعليمات سنتي داشتند، متون ترجمهشده قانون مدني فرانسه و قانون جزاي ايتاليا را حتي در مواردي كه با احكام قرآن در تضاد كامل قرار داشتند مدون ساخت؛ رضاشاه امتياز ثبت اسناد رسمي را از روحانيون گرفت و به دفاتر و محاضر غيرمذهبي سپرد؛ برگزاري بسياري از مراسم مذهبي همچون تعزيهخواني در سوگ امام حسين(ع) را ممنوع يا محدود كرد. صدور رواديد براي متقاضيان زيارت مكه، مدينه، نجف و كربلا را متوقف كرد و فرمان تصرف كليه موقوفات مذهبي را صادر نمود. مهمترين شاخص و نشانهاي كه آتاتورك در جريان مقابله با اسلام در پيش گرفت و رضاشاه نيز از او تاثيرپذيرفت مساله مقابله با حجاب و تلاش براي حذف آن از جامعه بود كه به دليل بيتوجهي به بافت و بستر جامعه ايران كه مذهب در آن نقش پررنگي داشت، شكست سختي خورد.