نگاهي به كتاب شعر «و عشق همچنان مذكر است» اثر آيدا مجيدآبادي
صداي زنانه آزادي
اسماعيل مسيحگل
مجموعه شعر «و عشق همچنان مذكر است» دومين مجموعه شعر شاعر و مترجم جوان، آيدا مجيدآبادي است كه امسال از سوي نشر گويا روانه بازار كتاب شد. اين كتاب در 89 صفحه به چاپ رسيده است. شعرها در قالب آزاد سروده شده و مضامين مختلفي چون عشق، هستي و مرگ، مسائل اجتماعي و... را در بر ميگيرد.
عشق به عنوان اهرم ويژه در اين كتاب عمل ميكند و حتي در اشعار اجتماعي و هستيشناسانه نيز تسلط خود را حفظ ميكند. گويي «تو» كه گاهي به هيات معشوقي اثيري در ميآيد، گاهي نيز به شكل مردي با ويژگيهاي مردانه ظهور ميكند. اين معشوق گاه نيز ماهيت خود را از دست داده و بار هويتبخشي به خود را بر دوش زبان و روايت زنانه شاعر ميگذارد.
زبان اشعار در عين سادگي از بافتي ويژه برخوردار است؛ طوري كه به جرات ميتوان زبان اين كتاب را همچون كتاب قبلي آيدا، سهل و ممتنع دانست؛ اما بايد دقت داشت كه كاربرد واژگان در اين دفتر پختهتر و استوارتر از اشعار قبلي اين شاعر است.
واژهها به گونهاي خود را در پرتو تصاوير گويا و پويا گنجاندهاند كه مخاطب به راحتي ميتواند در معنابخشي به اشعار نقش ايفا كند.
شاعر سعي چنداني در خلق فرم جديد نكرده است. گرچه فرم شعر را تنها ساختار ظاهري آن اعم از خطي يا پلهاي بودن سطرها تشكيل نميدهد و رفتار ويژه با زبان نيز بخشي از ساختار فرم را سامان ميبخشد اما به نظر ميآيد شاعر در خلق فرم جديد موفقيت چنداني نداشته و بيشتر تلاش شعري خود را در خلق معناهاي جديد معطوف كرده است.
اين معناها كه چند وجهي بودن خود را مديون زبان كنايي اشعار هستند، اغلب ابعادي از اعتراض و عصيان را در خود پنهان كردهاند. عصيان عليه عشق، تبعيض جنسيتي، وصول به آزادي و گاه نيز عصيان عليه منشأ هستي.
تصويري از اين عصيان را در سطرهاي زير ميخوانيم:
«آيا سيزيف از زخم بستر ميترسيد
كه به كارگري خدايان تن داد؟
آيا اين بار آتش طور
جان تمام ماهيها را خواهد سوزاند؟»
بهرهگيري از صدا و زبان زنانه را ميتوان مهمترين شاخصه اين كتاب به شمار آورد. عناصر زنانه موجود در متن به اشكال گوناگون و در قالب روايتهاي مختلف ظاهر ميشوند. عصيان، عشق، مادر بودن، تنهايي، يأس، بيپروايي و پويايي از جمله عناصري هستند كه روايتهاي عاطفي، اجتماعي و حتي سياسي را با نگاهي زنانه به نمايش ميگذارند:
«بايد تو را در حجله عروسكهايم
حبس كنم مادر
و با فشفشهها داغت
بايد ياد بگيري دخترت را
توي آينه تمام قد بزرگ كني
و آنقدر زن باشي
كه شوهرم شبها
زود به خانه برگردد»
گاهي اين زبان زنانه آنقدر بر متن سيطره مييابد كه نگاهي كاملا زنانه و تكجنسيتي بر متن غالب ميشود. اين نگاه زنانه گاهي نيز وجهي شخصي پيدا ميكند. طوري كه المانهاي زنانه وجههاي تكصدايي و كاملا شخصي را در متن نمايان ميسازند. مانند سطور زير:
«خورشيد به من اعتماد كرده است
كه زودتر بميرم
كه سرنوشتم را
بگذارم روي تن تمام عروسكها
با اين همه
باز هم تو قول بده
نام دخترت را
آيدا بگذاري»