اجتهاد و رسالت رسانهاي
اشاره و تاكيد آقاي عبدي به اهميت اين موضوع تنها از حيث بازگرداندن اعتماد جامعه نهتنها به نظام رسانهاي كه كليت نهادهاي موردنظر ميتواند موضوعيت و حائز اهميت باشد. اينكه بازگشت اعتماد از كف رفته در عالم واقع چه اندازه امكانپذير است، به نظر ميرسد بيش از هر چيز ملازم با تغيير نگاه حاكم بر «رسانه ملي» است. اين نگاه هيچ دخلي به خواست و اراده مديران وقت حاكم بر نظام رسانه نداشته و ندارد و نخواهد داشت. براي درك اين مهم به گذشتهاي نه چندان دور و زمان تصدي آقاي ضرغامي ارجاع ميدهم. ايشان در گفتوگو با دانشجويان ارتباطات دانشگاه تهران در تالار ابنخلدون دانشكده علوم اجتماعي به نكاتي اشاره كردند كه ميتواند براي پاسخ به اين چالش و پرسش و چرايي بيجواب ماندن راهحل آقاي عبدي به عنوان يك رويكرد راهبردي براي برونرفت وضع حاكم بر نظام رسانهاي قابلتامل و حائز اهميت باشد. پرسش دانشجويان همچون امروز حول چند و چون انعكاس و پوشش خبري نظام رسانهاي و عليالخصوص در آن زمان حول وقايع سال 88 بود. اتفاقاتي كه بهتمامي ازسوي رسانههاي خارجي پوشش داده ميشد و «رسانه ملي» تصويري واژگونه از آن ارايه ميداد. در آن جلسه آقاي ضرغامي در واكنش به اعتراضاتي از جنس سخنان آقاي عبدي به كليدواژهاي تحتعنوان «اجتهاد رسانهاي» اشاره داشتند كه فارغ از هر توضيحي ميتواند پاسخي صريح به چرايي بياعتنايي راهكار آقاي عبدي و خيل منتقدان نظام رسانهاي حاكم باشد. از توضيحات و تبيين آقاي ضرغامي چنين برميآمد كه رسالت نظام رسانهاي نه الزام فيالنفسه به انعكاس آنچه در جامعه رخ ميدهد كه بر عكس التزام به پيامدها و تبعات ناشي از آن است و منظورشان به زبان ساده اين بود كه تلويزيون در اين خصوص نه ملزم به انعكاس حقايق و وقايع كه مسوول در قبال تبعات و بازخوردها و نتايج فرضي در جامعه است. در همان گفتوگو و در بخش ديگري به ابعاد و جوانب ديگري از اين نظرگاه اجتهادي و در پاسخ به چرايي تاخير پخش برخي اخبار اشاره و اظهار داشتند: «با توجه به اينكه بايد نظرات و آراي مسوولان كشور را داشته باشي، چنين تاخيرهايي هم پيش ميآيد.» البته آنچه در اين ميان باعث خردهگيري و گلايه آقاي ضرغامي بود، طولاني بودن و اغلب ناهماهنگي مسوولان در روند ويرايش نهايي اخبار رسانه بود كه در اين رابطه اظهار داشتند: «اتفاقا خود من اين درگيري را دارم كه چرا مسوولان مراحل كار را زود هماهنگ نميكنند و اخبار مهم دچار تاخير ميشوند.» به اين ترتيب مدير رسانه اذعان ميدارند التزام ايشان پيش از اينكه به خبررساني باشد، به نحوه انعكاس آن است كه آنهم با نظرات و آراي مسوولان و همزمان نگاه اجتهادي ايشان ميسر ميشود. با اين حال و همان زمان آقاي ضرغامي درخصوص ميزان مقبوليت «رسانه ملي» ادعا داشتند: «طبق نظرسنجي موسسه گالوپ 82درصد از ايرانيها اخبار را ازطريق صداوسيما جويا ميشوند و نزديك به 30 درصد هم اخبار را در شبكههاي ماهوارهاي رصد ميكنند.» با فرض خوشبيني نسبت به ادعاهاي 10 سال پيش آقاي ضرغامي و با احتساب توسعه شبكههاي مجازي كه امروز به تمامي جايگزين شبكههاي ماهوارهاي شده، ميتوان درباره واقعي بودن ميزان اعتماد مردم به رسانهاي كه با نگاه اجتهادي مديريت ميشود، پي برد. ارجاع به اظهارات آقاي ضرغامي از باب تاكيد روي اين معني است كه وضع موجود ارتباط چنداني با نگاه و عملكرد و سليقه مديران وقت نظام رسانهاي ندارد. اين معضل به نوعيت نگاه اجتهادمحور در نظام رسانهاي برميگردد. تغييرات موردنظر آقاي عبدي در اين نظام بيش از هرچيز مستلزم تغيير نگاه به موجوديت و موضوعيت رسانه در عصر انفجار اطلاعات است.