كبريت لطفن!
محمد بلوچزهي
در ميان ما بلوچان گفتارهاي رايج هست با اين مضمون كه «شاخ درخت، دست خداست» و بايد بيان داشت كه همواره وجود اينگونه باورهاي عاميانه در ميان مردم بلوچ ضمن تاكيد و قائل شدن يك جايگاهي قدسي و والا براي نباتات و درختان، حاوي هشداري بوده به افراد بيملاحظه كه تخريب درختان و منابع طبيعي عقوبت الهي و خسارات مادي و معنوي جبرانناپذيري را در پي خواهد داشت. در گذشته وجود اين نوع باورهاي عاميانه در فرهنگ بلوچ نقش و كاركردي بسيار بازدارنده و موثري در قبال آسيب رساندن به منابع محدود و موجود طبيعي و محيط زيستي را ايفا كرده و همين نوع نگرشهاي صيانتگونه بوده كه آدمي را از دستبرد بيچون و چرا نسبت به منابع ارزشمند طبيعي باز داشته. يا اينكه «زياد خوردن و كم خوردن هر دو مردن را به آغوش بردن است» در فرهنگ مردم بلوچ همان ترجمان مثل معروف فارسي «كم بخور ولي هميشه بخور» است به نوعي كه پرهيز ميدارد آدمي را از هر گونه افراط و زيادهخواهي در استفاده از منابع موجود محيط پيراموني و نعمات خدادادي. همچنين مردم بلوچ معتقدند كه نگهداري حيوانات وحشي در قفس و منزل نه تنها موجبات فقر و تنگدستي را براي افراد فراهم خواهد آورد، بلكه آثاري بسيار سوء بر روح و روان و جسم و جان آدمي خواهد گذاشت بنابراين اينگونه بوده است كه در گذشته نگرشها و باورهاي ارزشمند محلي يك تنه سدي بودهاند مستحكم در مقابل رفتارهاي ويرانگر آدمي براي بهرهوري از منابع موجود خدادادي و پرهيز از رفتارهاي افراطگونه و آسيبرسان به منابع طبيعي و محيط زيست. به هر جهت امروزه با كمرنگتر شدن اين نوع نگرشها و باورها در جامعه شاهد دستبرد بيشتر به منابع موجود طبيعي و محيط زيست و حيات وحش هستيم بهطوري كه اگر با همين شدت و حدت رفتارهاي حريصگونه تداوم يابد ديري نخواهد پاييد زمين تهي خواهد شد از وجود هر گونه منابع و مصائب جاري خواهد شد بر جان آدمي چون سيل سركش سال گذشته در سيستان و بلوچستان. هجوم ريزگردها در منطقه بلوچستان نيز كه يك پديده نوظهور سالهاي اخير است، ريشه در همين رفتارهاي بيملاحظه و استفاده بيرويه از منابع محدود طبيعي از جمله قطع درختان، برداشت شن و ماسه از كف رودخانهها و افراط در مصارف منابع آبي، تپه و زمينخواري و غيره و غيره دارد.
تشديد آتشسوزيهاي سريالي اخير نخلستانها و باغات موجود در بلوچستان طي امسال و سالهاي گذشته كه موجب نابودي دهها هزار هكتار از نخلستانها شده و بر اثر همين سهلانگاريها و بيتوجهيها نسبت به محيط زيست و منابع طبيعي خسارات فراوان مالي جبران نشدني براي نخلداران به همراه داشته را ميتوان يكي از مهمترين عوامل بروز پديده نوظهور ريزدگردها در بلوچستان و زوال جنگلها، باغات و نخلستانها دانست. گرچه مردم شمال استان يعني سيستان كه ساليان متمادي است به دليل خشكسالي، از بين رفتن پوشش گياهي، خشك شدن درياچه هامون و عدم توجه به حقابه هيرمند از سوي دولت افغانستان با معضل ريزگردها دست و پنجه نرم ميكنند، اما در جنوب اين استان يعني بلوچستان كمتر چنين پديدهاي مسبوق به سابقه بوده ولي اكنون متاسفانه بيش از پيش مردم اين منطقه نيز با رنج ريزگردها مواجه هستند و دست به گريبان. شايد در گذشته افكار و نگرشهاي عاميانه آدمي را باز ميداشت از استفاده بيچون و چراي منابع محدود طبيعي، اما اكنون با وجود آگاهي از تبعات علمي و زيانبار مصرف بيملاحظه و بيرويه منابع محدود طبيعي، بشر بيتوجهتر به اين هشدارها چون همان مثل مورد اشاره ما بلوچان فقط به فكر «زياد خوردن و مرگ را به آغوش بردن» است گويا. باري؛ ميگويند آتش كه بر جان نخلستان بيفتد بيگمان تر و خشك نميشناسد، اما عدهاي در اين نخلستان هستي بهرغم آگاهي از خطر خطير تبعات زيانبار تخريب منابع طبيعي و محيط زيست، فقط به پيش پاي خويش مينگرند و نيز براي زدودن خار و خاشاكهاي موجود در دل نخلستان هستي بدون جستن راهي بهتر فرياد بر ميآورند «كبريت لطفن»! حال ماداميكه راهبرد جانسوز و جهانسوز «كبريت لطفن» بر فكر وذهن و انديشه و زبانها جاري است، آتش نيز كماكان در دل نخلستان ما ساري است.