ادامه از صفحه اول
روشنفكري ديني و دكتر فيرحي
منشاش همان كتمانهاي شبيه بهلول بود كه من مسوول ادراك خواننده و شنونده نيستم و اين نظر به من الهام شد. اين حالات شاعرانه و مشرب اخلاق مستقل از دين باعث شد كه روشنفكري غيرديني، در پوستين روشنفكري ديني جا خوش كند و البته تنها تفاوتش، ريش و تسبيح روشنفكر ما با حوزه برون ديني شود وگرنه آن روشنفكر ديني كه به جاي نقد و روزآمد كردن دين، با عقل تطبيقي ديني كه 1400 سال تسلط، زاويه با آموزههاي نو ايجاد ميكرد، به ستيز برميخاست و توان گفتوگو و نقد سنت ديني را جز با جواب تكفير از اهل فقه، پاسخي نيافت.
بازگشت به فقه نوين و پيوندش با روشنفكري، دغدغه فيرحي بود . از اينرو تجدد به اندازه سنت مورد نقد قرار ميگرفت. نهال روشنفكري ديني اگرچه نتوانست توسط نامآوران بعد از شريعتي، ملافاتي بين دينداري و روشنفكري برپا كند، اما بيشك يكي از نهادهاي آينده پژوهشگراني چون فيرحي خواهد بود كه فقه را 14 قرن روزآمد كند تا توان جوابگويي جامعه ديني و متجدد را بيابد.
تناسب كتابهاي درسي
براي دانشآموزان جذابيت ايجاد نكند اين كتابها چندان انگيزهاي براي دانشآموزان ايجاد نميكنند. اين در حالي است كه نگرشهاي سياسي و ايدئولوژيك اساسا مسير تاليف كتب درسي و تهيه محتواي آموزشي را منحرف كرده و از مسير كاركردهاي مبتني بر نيازهاي رشدي و شناختي دانشآموزان در سنين و مقاطع مختلف خارج كرده است. لذا واكنش وزير آموزش و پرورش به تغيير يك متني از يك نويسنده در يكي از كتابهاي درسي كفايت نميكند و ايشان بايد نسبت به سياستها و نگرشها و روشهاي نادرست در اين حوزه تجديدنظري داشته باشد تا كتابهايي به دست دانشآموزان برسد كه اگر در سالهاي آينده خاطرات دوره دانشآموزي خود را مرور كردند حداقل تاثير نوستالوژيكي بر جاي گذاشته باشد و برقي در چشمان نسل فردا از خاطرات امروز بيفتد.