نوشتههايش پژوهش بود
و داراي سخني تازه
رضا مختارياصفهاني
در اين روزهاي پرمصيبت گويي نشنيدن خبري تلخ استثناست. درگذشت دكتر داود فيرحي، استاد دانشگاه تهران، نابهنگام و بهتآور بود. هر چند گويي ديگر بايد به چنين خبرهايي عادت كنيم؛ عادتي كه سخت است و خبر از وضعيتي تراژيك ميدهد. فيرحي كه ناباورانه بايد مرحوم و زندهيادش بخوانيم، از معدود حوزوياني بود كه در دانشگاه باليد. به اعتبار كسوت حوزوياش به دانشگاه راه نيافت، بلكه تحصيلات آكادميك را از نقطه اول آغازيد. از همين رو به شيوه سنتي و حوزوي ننوشت. نوشتههايش پژوهش بود و داراي سخني تازه. فيرحي مسير علمي و پژوهشياش را آهسته اما پيوسته پيمود. در تبيين انديشه سياسي فقيهان و فقه سياسي كوشيد. همين پيوستگي و توالي او را به پختگي رساند. از اعوجاج برخي همسلكانش كه به استادي دانشگاه رسيده بودند، به دور بود. براي خودش پروژهاي فكري تعريف كرده و بر همان مدار سالها پژوهش و نگارش كرد. اين پروژه فكري هر چند وجهي سياسي داشت، اما از صبغه علمي به دور نبود. با آنكه آثارش تاثير و بازخوردي مهم در فضاي حوزوي و دانشگاهي و به تبع آن، فضاي سياسي داشتند، اما او نه در پي نزاع سنت و تجدد و نه در پي بازيهاي سياسي بود. از همين رو برخلاف برخي افراد بر طبل نفي و انكار نكوبيد. در واقع فيرحي در جستوجوي پيوند مفاهيم سنتي فقه شيعه با مفاهيم مدرن و بازانديشي آن در پيوند با مدنيت بود؛ پيوندي معقول و واقعبينانه كه نه به تقليل مفاهيم مدرن بينجامد و نه سنت را در زندگي ايرانيان ناديده گيرد. او با آنكه دانش آموخته علوم سياسي بود، به تاريخ اهميتي بسزا ميداد و به آن نگاهي ويژه داشت. از همين رو دانشجويانش را به نگارش رسالههايي با موضوعات تاريخي در حوزه تاريخ ايران تشويق ميكرد. چه او برمبناي اهميتي كه تاريخ در سنت حوزوي دارد، دريافته بود تنها با نگاهي تئوريك و بيتوجه به مصاديق تاريخي نميتوان به تبيين انديشه و مفاهيم سياسي در جامعه ايران پرداخت. با چنين نگاهي حتي در مواردي به مطالعه دقيقتر تاريخ ايران همت گماشت؛ كاري كه ريشه در روحيات و شخصيت او نيز داشت. دكتر فيرحي به تواضع متصف بود. اين تواضع را چه در رفتار شخصي و چه در كارهاي علمياش ميشد ديد. از همين رو با آنكه از اعوجاج به دور بود، اما بر يك طريق در كارهاي پژوهشياش نماند. مريد استادانش نبود و به مريدپروري علاقه نداشت. از نقد آثارش آشفته نميشد و حتي نقد ديگران درباره آثارش را در نگاه و منظر مخاطبانش ميگذاشت. فيرحي كه از روستايي در زنجان برخاسته و در حوزهاي محقر در زنجان تحصيل علوم ديني را آغازيده بود، چنان جد و جهد كرد كه در مراكز دانشگاهي داراي مرجعيت فكري شد. اين مرجعيت فكري اما با هياهو همراه نبود. چه شخصيتش از چنين وجهي به دور بود. سادگي روستايي با وزانت علمي را چنان درآميخته بود كه احترام و علاقه ديگران را موجب ميشد.