فراتجربه (تاريخ شفاهي 3 دهه مديريت فرهنگي دكتر فاني)
اميرعباس ميرزاخاني| عدم مستندسازي و تاريخنگاري دوران مديريت و ثبت و ضبط تجربههاي شغلي يكي از ضعفهاي مديران كشور است و ايراد كار زماني خود را نمايان ميكند كه مديران جديد بدون هيچ پيشزمينهاي، بايد به شناسايي چالشها و حل مسائل و مشكلات حوزه مديريتي خود بپردازند. از اينرو وقايعنگاري و بررسي علل و زمينه تصميمهاي استراتژيك يك مدير در تراز عالي كشور علاوه بر اينكه به ثبت سوابق مديريتي خود فرد بينجامد، ميتواند براي مديران نسل جديد به عنوان يك دوره آموزشي و چراغ راه تصميمگيريهاي آينده آنان باشد. علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش و عضو شوراي عالي آموزش و پرورش يكي از آن مديراني است كه در اين زمينه گامهاي موثري برداشته و به گردآوري عوامل و چرايي تصميمات در سه دهه مديريت بر عرصههاي فرهنگي كشور ميپردازد. كتاب «فراتجربه» به قلم دكتر فاني، وزير اسبق آموزش و پرورش، به بيان تجربيات خود در عرصههاي مختلف تعليم و تربيت ميپردازد و با اشاره به خاطرات او در سطوح مختلف مديريتي نقاط قوت و ضعف دستگاه آموزش و پرورش را واكاوي و بيان ميكند. اين كتاب در سه دفتر از تولد تا خدمت در استان كردستان؛ تجربيات ورود به حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش و آيينه راستنما تدوين شده و دربردارنده زندگينامه و شرح خاطرات سالهاي خدمت او در آموزش و پرورش است. نگارنده در دفتر اول اين كتاب با نام «از تولد تا خدمت در استان كردستان» به توضيح زندگي شخصي خود و چگونگي استخدام در آموزش و پرورش و خدمت در استان كردستان پرداخته است. در بخشي از اين دفتر در كتاب آمده است: « مشكل ديگر ما بيثباتي نيروهاي غيربومي بود، آنها جذب ميشدند، ميآمدند، آموزش ميديدند، تجربه كسب ميكردند؛ اما بعد از مدتي يا خانواده فشار ميآورد يا خودش دلتنگ ميشد يا به هر دليلي تلاش ميكرد كه منتقل شود، اين مساله باعث ميشد كه مرتبا نيروهاي جديدي وارد سيستم شوند كه توجيه و آموزش اين نيروهاي جديد انرژي مضاعفي از ما ميبرد. اما نيروهايي كه در كردستان ميماندند چون محيط محدود نبود و گستره كار بسيار وسيع بود و من نيز به عنوان مدير مجموعه نيروهاي توانمند را محدود نميكردم و اختيارات كافي به آنها ميدادم پرورده و شكوفا ميشدند و تواناييشان افزايش پيدا ميكرد بهطوري كه امروز وقتي آن نيروهاي پرشور و حال آن زمان را ميبينم كه پا به سن گذاشته و پخته و كامل شدهاند، ميتوانم بگويم كه كردستان در آن زمان براي آموزش و پرورش كشور در حكم يك دانشگاه بود.» «تجربيات ورود به حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش» عنوان دومين دفتر «فراتجربه» است كه در ارتباط با فعاليتهاي فاني در سمتهاي مختلف مديريتي در حوزه آموزش و پرورش و تجريباتش در اين حوزه است. در بخشي از اين دفتر در كتاب آمده است: «مراد من از بحث مدرسهمحوري، اين بود كه در تعليم و تربيت، مدرسه، محور اصلي است چون شخصيت دانشآموز در مدرسه شكل ميگيرد. در آن سخنراني گفتم كه مدرسه نبايد تابع اداره باشد بلكه اداره بايد از مدرسه تبعيت كند به عبارت ديگر در تعليم و تربيت، مدرسه، ذيالمقدمه و بقيه مقدمهاند، يعني وزارتخانه، سازمان، استان، اداره، منطقه و همه اينها در واقع مقدمهاند و وجودشان به خاطر مدرسه است. من معتقد بودم كه برنامهريزي مدرسهاي و كار بايد از داخل مدرسه شكل بگيرد بعد منطقه و استان و وزارتخانه امورشان را طوري تنظيم كنند كه براي مدرسه مشكلي ايجاد نشود.» دفتر سوم با عنوان «آيينه راستنما» به نظام تعليم و تربيت كشور و نقاط قوت و ضعف آن ميپردازد. در اين بخش فاني بر آن بوده تا با نگاهي عميق و فراجناحي و سياسي مسائل موجود در آموزش و پرورش ايران را در سه محور موضوعات حاكميتي يا فراسازماني، موضوعات درون سازماني و موضوعات برون سازماني مورد بررسي قرار دهد. در بخشي از اين دفتر در كتاب آمده است: «متاسفانه در كشور ما بين يك ايده و يك برنامه تفاوتي قائل نيستند و عموما اين دو مقوله با هم خلط ميشوند، يك برنامه به گونهاي تنظيم ميشود كه قابليت اجرايي دارد، در حالي كه يك ايده نميتواند بلافاصله اجرايي شود. هر ايدهاي نياز به يك برنامه دارد و برنامه هم نيازمند بسترسازي و زمينهسازي و تمهيد مقدمات و بودجه است. اقدام براي اجرايي كردن يك ايده، بدون توجه به مقدمات مذكور قطعا محكوم به شكست است. مثلا هيات امنايي كردن مدارس، ايده خوبي است، ولي نياز به برنامه و بسترسازي دارد. ديگر اينكه در سازمانهاي بزرگي مانند وزارت آموزش و پرورش كه با مردم سر و كار دارد و مردم به نحوي با آن در ارتباطند، نميشود طرحها را به صورت ضربتي و با بخشنامه و قانون ابلاغ كرد و توقع داشت كه به خوبي اجرا شود. اينچنين انتظاري، بجا و درست نيست. آموزش و پرورش، نهادي است كه ايدهها بايد در آن پخته شود و ضرورت و عملي شدنشان به حد يقين برسد. بعد از آن بايد فرهنگسازي و زمينههاي لازم فراهم شود.» تاريخ شفاهي در آموزش و پرورش ميتواند از دل خاطرات مديران با تجربه در سطوح مختلف سياستگذاري و تصميمگيري بر آمده باشد و به عنوان مستند قابل قبول و مرجعي براي ديگران در موضوعات مديريتي مدنظر قرار بگيرد. كتاب «فراتجربه» از اندك كتبي است كه در اين حوزه ورود پيدا كرده و به خوبي با نثري روان به بيان كسب تجارب در برهههاي مختلف زماني ميپردازد.