ادامه از صفحه اول
خطر توسعه نيافتگي
ما ناگزير از يك اجماع داخلي بر سر توسعه ايران هستيم. بايد بپذيريم كه دولتفروشي فقط در كوتاهمدت، پتانسيل كشور را بر باد ميدهد. اگر فقط به فراز اقتصادي توجه كنيم و ابعاد اجتماعي و سياسي و باورسازي را ناديده بگيريم، اقتصاد ما در داخل معطل مدل جامعهمحوري است كه فقدانش احساس ميشود. درصد قابل توجه اقتصاد ما در دست دولت است كه مشكلات شركتها و كارخانههايش بايد عارضهيابي شوند و به خط توليد برسند. ماشين دولت اگر تقويت نشود ما مجبوريم مثل فرزندان يك خانواده كه خانهشان را ميفروشند تا خرج و برجشان را سروسامان ميدهند، دولت را به رانتخواران بفروشيم و شاهد مثالهايي چون نيشكر هفتتپه و دشت مغان و هپكو باشيم كه سوداگري بود نه خصوصيسازي. ما بايد جامعه مدني را تقويت كنيم كه به كمك دولتي بيايد كه واگنهاي جامعه را ميكشد. بدون جامعه مدني، مردم را مقابل دولت قرار ميدهيم. ما بايد بخش خصوصي واقعي كه زندگي انگلي ندارد و منتظر نيست كه از قِبل دولتفروشي ارزان، دلال صفتي كند به توليد از صفر تشويق كنيم. مشوقين دولت به فروش ميتوانند دست سرمايهگذار داخلي و خارجي را در توليد دخيل كنند نه آنكه منتظر باشند كارخانهاي تعطيل شود و به ثمن بخس خريدارش شوند.مدل غارت منابع دولت بايد متوقف شود. اما چه مدلي جوابگوي توسعه اقتصادي ماست؟ زمان اجماع است و اين فرصت چندان معطل تعلل ما براي توسعه و چشمانداز جديد نميماند. آنچه گفته شد فقط عارضهيابي است و خطر توسعه نيافتگي، ايران را به اقليت پولدار در حال فرار و اكثريت گرسنه در حال اعتراض و فقدان همكاري در اين كشور مبدل ميكند.
خودكشي نوجوانان را دريابيد
آنچه در اخبار آمده و به نقل از فرماندار رامهرمز، خودكشي ششمين نوجوان، خبر از بيعملي و بيتوجهي بالاي آموزش و پرورش و مسوولان آن شهر ميدهد؛ نوجواناني كه به افسوس اكنون ميز و صندلي خالي و خياليشان حفرههايي در كلاس و مدرسه مجازي آن شهر شده است و گويي چون گردابي همكلاسيهاي خود را تهديد ميكنند.
شرايط بحراني كرونا بيترديد همه كس را به خود مشغول داشته و همه چشم نگران آيسييوها هستند اما آسيبهاي اجتماعي در حال فعال شدن هستند. از گروههاي آسيبپذير به دليل شكنندگيشان در شرايط اپيدمي كودكان و نوجوانانند، پس خودكشي نوجوانان را دريابيد.
درباره عرضه خودرو در بورس
شوراي رقابت با آن همه مشاوران و معاونان كه در اين مدت مخالف اجرايي شدن اين طرح بودند و دهها تئوري براي غلط بودن آن ارايه دادند چرا يكباره نظرشان تغيير كرد؟ آنچه بايد در اين مدت به آن توجه ميشد، آزادسازي قيمتها و واردات خودرو بود تا هم توليد و رقابت در بازار باشد و هم عطش بازار بخوابد. هر چند ايده عرضه خودرو در بورس كالا ايده قشنگي به نظر ميرسد، اما در كجاي دنيا اين مدل از توزيع وجود داشته حتي خودروسازيهاي رده هفتم و هشتم دنيا هم خودروهايشان را در بورس عرضه نكردهاند. بنابراين بهتر اين است كه اين ايده عجيب قانوني نشود، زيرا مشكل اصلي صنعت خودرو، موضوع توليد و تيراژ خودرو است ضمن آنكه به نظر ميرسد مطالعه دقيقي روي اين ايده صورت نگرفته است.