در بزرگداشت پرويز كلانتري مطرح شد
ناصر فكوهي: انديشه آزادي بخش، نجاتدهنده كشور است
اعتماد| «آنچه كه ممكن است نجاتدهنده كشورمان باشد، انديشه آزاديبخشي است كه از درون خلاقيت هنري بيرون ميآيد.» اينها را «ناصر فكوهي» - رييس موسسه ايرانشناسي- در بزرگداشتِ «پرويز كلانتري» گفت. او همچنان بيمار است؛ همچنان قدرت تكلم و راهرفتن ندارد و همچنان روي بومش، هيچ قلمي نميكشد؛ اما چهارشنبهاي كه گذشت، دوستدارانش برايش مراسم بزرگداشتي در خانه هنرمندان برگزار كردند و در رثاي او و هنرش، سخن گفتند. «ناصر فكوهي» - استاد انسانشناسي دانشگاه تهران و رييس موسسه انسانشناسي و فرهنگ – اما به شيوهاي ديگر از كلانتري گفت. او همچنين از حذفِ هنر در مدارس گلايه كرد، چون اين حذف شدن باعث شده آدمهاي توي اين كتابها هم بيارزش شوند و كسي به آنها احترام نگذارد. به همين خاطر است كه زماني كانون پرورش فكري شكل ميگرفت كه بسياري از بزرگانِ امروز هنر، در آن حضور داشتند و حالا ديگر چنين مراكزي وجود ندارد. فكوهي ميگويد، بيرون كردن هنر از سيستم دانشگاهي و آموزشي، يك خودكشي است: « الان بايد جوانهايمان را مجبور كنيم كه بروند يك فيلم يا تابلوي نقاشي ببينند. اينجاست كه مجبور ميشويم از فرمولهاي شوكآور استفاده كنيم. يادم هست زماني حرفي زدم كه خيلي هم به آن اعتراض شد. گفته بودم من يك بيت مولوي را به كل دستاوردهاي علمي ايران از ابتدا تاكنون نميدهم.»
فكوهي ميگويد، او و همنسلانش، خود را مديون كلانتري ميدانند، چون روستا و عشاير را با نقاشيهاي او شناختند: « ما بچههاي شهري بوديم كه هرگز عشاير را نديده بوديم و او با نقاشيهايش به ما نشان داد. نقاشيهايي كه كلانتري از دربار ساساني و هخامنشي كشيده بود، براي من از خود آنها باارزشتر بود. دربارها چون مركز قدرت هستند، مركز فساد هم هستند و تنها راه آزاديبخشي كه در برابر قدرت و ثروت به مثابه ابزارهاي از خود بيگانهكننده و مرگآوري كه انسان براي خود ساخته وجود دارد، هنر است.»
در اين مراسم قطعاتي از آلبوم صوتي «رنگين كمون» اثر ثمين باغچهبان كه با نقاشيهاي پرويز كلانتري همراه بود، براي حاضران پخش شد. محمد سرير- رييس هياتمديره خانه موسيقي و از دوستان كلانتري - با بيان اينكه صحبت از بزرگان اين سرزمين كه در هنر خوش درخشيدند كار سختي است، اظهار كرد: « در دهه 50، «رنگين كمون» باغچهبان را ضبط كرديم. باغچهبان آن روزها به يتيمخانههايي از استانها و شهرهاي مختلف كشور رفته بود و تيم يگانهاي از هنرستان خودش ترتيب داده بود كه پرچمي بود به نشانه انسانيتش. وقتي نقاشيهاي اين آلبوم را ديدم، حيرت كردم. همان صفا و صميميت كودكان را بعدها در نگاه پرويز كلانتري ديدم. او يك هنرمند جامعالاطراف بود و نگاه عميق و خاصي داشت؛ نگاهي كه تجلي آن را ميتوان در آثارش ديد. او با همين نگاه سبك جديدي را در آثارش به وجود آورد و روح پاك و نگاه نوجويانهاش را در آثارش براي نسلهاي بعد به يادگار گذاشت.»
به گفته سرير، جانمايههاي كار پرويز مثل موسيقي فولكلور از ريشههاي پاك و اهورايي نشأت ميگيرد.
ايرج كلانتري - معمار و برادر پرويز – نيز از عدم ارتباط ميان هنرمندان انتقاد كرد: «در آن دوره آتليه پرويز جاي بينظيري بود، چون سرآمدان شعر مدرن ايران به آتليه او ميآمدند و در آنجا شعر ميگفتند و نقاشي ميكردند. در آن سالها اختلاف و فاصلهاي بين هنرمندان نبود و آنها با هم ديالوگ داشتند، در حالي كه الان اين بده بستانهاي هنري بين هنرمندان وجود ندارد.» محمدرضا اصلاني - نويسنده و كارگردان سينما – البته پاسخِ برادر كلانتري را داد: «متاسفانه جامعيتي كه به آن اشاره شد، با يك حركت شديد نفي و شكست خورد. در دوران كلانتري نه تنها نقاشي، بلكه سينما و شعر و ادبيات هم به هم پيوستگي داشتند، اما امروز اين ارتباط به آن شكل وجود ندارد. بايد به مساله بينامتنيت در هنر توجه شود.»