جاي خالي مددكاران اجتماعي در ماجراهايي چون بندرعباس
شهره طاعتي
سالهاست كه با هر زباني ضرورت حضور مددكاران اجتماعي در ادارات و سازمانهاي دولتي و غيردولتي، كارخانجات و مراكز صنعتي را اعلام كردهايم، اما متاسفانه نه تنها گوش شنوايي وجود نداشته بلكه در هيچ يك از برنامهريزيهاي دولتي وجود مددكار به عنوان يك تسهيلگر، يك تعاملگر و يك آموزشدهنده روابط بين فردي و اجتماعي ديده نشده است. در جامعههايي مانند ايران كه آسيبهاي اجتماعي ناشي شده از آسيبهاي اقتصادي و نابسامانيهاي اقتصادي و درآمدي مردم در آن روزبهروز رو به افزايش است شاهد رفتارهايي از سوي افرادي كه با مشكلات عديدهاي از جمله فقر، نداشتن امكانات اوليه زندگي، وجود هزينههاي درماني و غيره دست و پنجه نرم ميكنند، هستيم. با توجه به اتفاقي كه براي يك زن با دو فرزند خود در بندرعباس از سوي شهرداري افتاده موضوع از جنبههاي مختلف قابل بررسي و ريشهيابي است. اگر سيستمهاي حمايتي مناسب مانند ارايه خدمات اوليه، تامين شغل يا كمك به درآمدزايي خانواده، تامين مسكن يا مبلغي به عنوان وديعه مسكن در قالب وامهاي بانكي با بازپرداخت مناسب براي حمايت خانوادههايي كه در شرايط سخت زندگي ميكنند وجود داشته باشد قطعا يك مادر راضي به ساخت يك اتاقك ناايمن در زمين باير نخواهد شد. ساخت اين اتاقك همانگونه كه در فيلمها مشخص است به صورت كاملا غير اصولي و فقط جهت در امان ماندن از خطرات خيابان خوابي ساخته شده است. در همين مدت كوتاه تعدادي از افراد شايعههايي مبني بر تصرف زمينهاي دولتي توسط اين زن پراكندهاند، جاي يك سوال باقي است اگر اين زن متصرف زمينهاي دولتي است، چرا نتوانسته زمينهاي مناطق خوش آب و هوا را تصرف كند؟ چرا به يك اتاقك كوچك و بدون آب و برق بسنده كرده؟ ساخت اتاقك بدون مجوز و در زمينهاي عمومي منطقي و قابل توجيه نيست، اما با كمي تامل و ريشهيابي مساله ميتوان فهميد كه يك مادر بدون درآمد با دو فرزند وقتي سرپناه خود را نيز از دست ميدهد و مدتها به صورت سيار در منازل دوست و آشنايان روزگار سپري ميكند با توجه به حضوردر اين برهه زماني كه وضعيت اقتصادي تمام افراد جامعه تحتالشعاع نابسامانيهاي اقتصادي قرار دارد از طرفي وضعيت بيماري كرونا و شيوع آن باعث شد كه اين مادر و فرزندانش امكان حضور در منازل آشنايان را نيز از دست بدهند به همين دليل و در همين زمان تنها راه نجات از آوارگي و بيسرپناهي ساخت اتاقك يا به گفته افرادي آلونك، بدون امكانات براي او تنها راه نجات خود و فرزندانش از كوچه و خيابان ميشود. در اين زمان شهرداري به عنوان ارگان مجري بايد با اتفاقي كه خلاف قوانين روي داده برخورد كند. اينجاست كه بازميگرديم به گفتههاي اول يادداشت، حضور مددكاران اجتماعي در كنار كارمندان دولتي و خصوصي باعث ميشود در مواجهه با چنين اتفاقاتي آنها مداخله كرده و ماجرا را طبق قانون و با رعايت موازين اخلاقي و حفظ كرامت انساني و با كمترين آسيب رواني به اعضاي خانواده به خصوص كودكان و افراد سالخورده به سرانجام مقصود برسانند و همچنين از سوي مددكار پيگيريهاي حمايتي براي خانواده انجام ميشد. اينجاست كه نكته مهمي خودنمايي ميكند. فرض را بر حضور مددكار در تيمهاي اجرايي ارگانها ميگذاريم چند نكته قابل بررسي است: يكي شرح وظايف مددكار در تيم و قدرت اجرايي و تصميمگيري فردي او در مورد اتفاقات است و ديگري وجود قوانين قضايي مناسب و بجا به عنوان ابزاري محكم و مستدل در دست مددكار است كه بايد ساز و كار آن پايهريزي و زيرساختهاي آن فراهم شود و اين اتفاقات ادامه دارد... .مددكار اجتماعي