دانش ژرف بوميان منطقه خشك همجوار با بيابان لوت با ايجاد «بندسار»
الگويي براي مديريت حفاظت و بهرهبرداري پايدار
بهمن ايزدي
ايران بين عرضهاي شمالي پرفشار بين 29 تا 40 درجه و روي كمربند خشك جهان قرار گرفته است. بدين سبب بخشهاي وسيعي از آن را اقاليم نيمه خشك و خشك تشكيل داده است. وجود بيابانهاي متعدد، دشت كوير مركزي واقع در مركز ايران و همچنين بيابان فراگرم و خشك لوت كه در برترين رتبه 2درصد خشكترين مناطق دنيا قرار دارد براي ارايه الگوي مديريت منابع آب و آبخيزداري و همچنين انجام كشاورزي پايدار مورد توجه ما قرار دارد تا مخاطب را به يكي از ارزندهترين مديريت حفاظت و بهرهبرداري از منابع آب و خاك مبتني بر دانش بومي مردماني كه در سختترين شرايط طبيعي زندگي ميكنند، آشنا كنم.
تقريبا 85درصد مساحت ايران را بومسازگانهاي نيمه خشك، خشك و فراخشك تشكيل دادهاند و خشكترين اين نواحي در بيابان لوت و مناطق همجوار آن است.
بنابراين ارزش آب و اعمال مديريت نگهداري منابع آب از مهمترين عوامل شكلگيري مراكز اجتماعي كوچك و بزرگ و سازگاري بوميان در چنين بومسازگانهاست. كنترل روانآبها و سيلابها درخصوص تغذيه سفره آبهاي زيرزميني و اصلاح خاك اراضي كه عمدتا داراي بافت سبك Sandy Loum است، كمك شاياني به بهبود وضع خاك و تامين كميت و كيفيت منابع سفره آبهاي زيرزميني و آبخوانها ميكند و از طرف ديگر موجب رونق كشت محصولات كشاورزي با اعمال مديريت نگهداري و بهرهبرداري صحيح منابع آب ميشود.
در اين خصوص وجود كشاورزي ديم اهالي روستاهاي نوكآباد و چاه حسين علي كه در جوار فراخشكترين و گرمترين نقاط زيست كره قرار گرفتهاند از جمله روشهاي كهن مبتني بر دانش بوميان از صدها سال پيش است كه مديريت آب و خاك مبتني بر احداث «بندسارها» را به وجود آوردهاند .
شناختي كه نياكان ما داشتند و ما نداريم
چنانچه به درستي دقت كنيم، متوجه ميشويم كه گسترش بيابانها، اضمحلال بخش كشاورزي و مهاجرت رو به تصاعد بوميان به مراكز جمعيتي بزرگتر، با توجه به خشكسالي همگي به دليل عدم اعمال مديريت حفاظت از منابع آب است كه شوربختانه تحت تاثير تفكر سازهاي، اقتصاد كشور و تعادل اجتماعي مراكز جمعيتي كوچك و بزرگ را تحت تاثير سوء خود قرار داده است. لذا مهاجرت ازجمله رويدادهاي تخريب سرزمين است كه بهويژه براساس مهاجرت و خالي از سكنه شدن روستاهايي كه در مناطق خشك و نيمه خشك قرار دارند، عملا بخش كشاورزي آن نواحي رها شده و پيشروي بيابان را تسهيل كرده است. با توجه به ارزيابي و آمار ارايه شده توسط مركز آمار ايران بر اثر خشكسالي و تغيير اقليم در فاصله سالهاي 1385 تا 1390 مجموعا 5.5 ميليون نفر محل سكونت خويش را ترك كه از اين ميان 1.9درصد به خارج از كشور مهاجرت كردهاند و در نتيجه 5 ميليون نفر در حوزه داخلي كشور جابهجا و در واقع سرگردان شدهاند و اين شمار عمدتا از زيست بومهاي روستايياند.
هر چند به دليل تغييرات اقليمي هماكنون موضوع خشكسالي و عدم مديريت اصولي منابع آب و خاك در كشور، از جمله عوامل بههم خوردگي تعادلات محيطزيست و كاهندگي توليدات كشاورزي است، اما باز هم برنامهريزان كشور به جاي به كارگيري تمهيدات علمي و راهبردي براي مقابله با خشكسالي سعي نميكنند كه گناه ايجاد بحرانهاي محيطزيست به ويژه در بخش آب و خاك را صرفا به گردن خشكسالي بيندازند و باز هم فارغ بال از مصيبتهايي كه گريبان بخش كشاورزي را فرا گرفته، به مقابله با كشاورزان بپردازند، نظير آنچه مكررا در شرق اصفهان روي داده است.
اما با فاصله گرفتن اذهان برنامهريزان منابع آب و خاك كشور از حافظه تاريخي ارزشهاي اجتماعي سرزمينمان و بدون توجه به بروندادهاي راهبردي آن، دچار تنشهاي شديد در مديريت منابع پايه كشور شدهايم. در اين باره كافي است كه سياستگذاران و برنامهريزان كشور درخصوص واكاوي تجربههاي موفق پيشينيان مداقه كنند تا پي به راز استمرار سازگاري ايرانيان در سختترين شرايط طبيعي كشور ببرند .
نياكانمان با شناخت كامل عناصر حيات و شاخصهاي زيستي در سرزمين خشك و نيم خشك ايران و حتي در حواشي خشكترين و گرمترين بومسازگان بياباني جهان كه همانا بيابان لوت است، كهنترين زيستبومها و تمدن بشري دنيا را پايهريزي كردهاند و با اعمال مديريت حفاظت منابع، باعث رونق و دوام كشاورزي در كشور شدهاند. آنان با سختكوشي و درايت خويش در سرزمينهاي حواشي بيابان لوت با به كاربستن تجارب گذشتگان و با عنايت به دانش ژرف بومي، با ايجاد بندسارها و به كارگيري شيوه مهار روانآبها ضمن اعمال مديريت كنترل آب و خاك به آبخوانداري و آبخيزداري پرداختهاند و همچنين درخصوص جلوگيري از پيشرفت بيابان بهطور شگفتانگيزي موفق شدهاند از حريم بيابانها بكاهند و درنهايت در عرصه آبگير بندسارها به كشت و زرع پرداختهاند و پر آببرترين محصولات مانند هندوانه را به صورت ديم كاشته و بدون استفاده از ساير روشهاي كشت آبي، بهترين و مرغوبترين محصول ارگانيك را برداشت كردهاند.
در نتيجه آنچه موجب بحران محيطزيست در كشور با تشديد روند بيابانزايي با منشا اكولوژيكي و انساني، ايران را در صدر چهارمين كشور در معرض خشكسالي قرار داده و درنهايت موجب از بين رفتن دشتهاي كشاورزي مانند دشت كربال استان فارس شده و آهنگ مهاجرت از روستاها را به سوي شهرهاي بزرگ باعث شده و همچنين تعادلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور را تخريب كرده است، همگي به دليل عدم شناخت مواهب طبيعي سرزمين و همچنين عدم به كارگيري الگوي مديريت توليد و مصرف متناسب با شرايط خشك ايران است و متاثر از آن عدم اعمال مديريت حفاظت منابع و بهرهبرداري پايدار از منابع آب است كه در اين باره باز هم كوتاهي ميشود بهطوري كه كارشناس منابع آب وزارت نيرو به جرايد ميگويد: «ديگر براي اصلاح الگوي مصرف آب خيلي دير شده است.»
بنابراين چنانچه باز هم سياستگذاران منابع پايه كشور نسبت به مقابله با بحرانهاي محيطزيست به ويژه در مناطق حساس و شكننده خشك، كوتاهي كنند، نه تنها عرصههاي باقيمانده جنگلهاي كشور در آينده به گستره بيابانها اضافه ميشود، بلكه با بههم خوردن تعادلات اكولوژيك، امنيت اجتماعي و اقتصادي كشور بيش از پيش به مخاطره ميافتد و آهنگ مهاجرت از روستاها به سوي شهرهاي بزرگ تشديد ميشود و تعادلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايران بيش از پيش بر هم ميخورد. لذا ظهور بحرانهاي موجود و بسياري از مصايب طبيعي به دليل عدم شناخت شاخص سلامتي سرزمينمان و عدم بهره جستن از دانش ژرف پيشينيانمان درخصوص اعمال مديريت نگهداري و كنترل منابع آب و خاك به منظور مقابله با بحران كمآبي و بيآبي است و متاثر از آن باعث شده تا بهطور جدي مديريت مقابله با بحران موجود عينيت نيابد.
«بندسار» مكانيسم موفق حفاظت و پايداري:
آبراههها، مسيلها و رودخانهها به صورت طبيعي در اكوسيستمهاي مختلف ايجاد شدهاند و متناسب با شرايط اقليمي گوناگون و موقعيتهاي توپوگرافي، اثرگذاري متفاوتي بر اراضي سر راه خود دارند.
با نظر به نقش اثرگذار سه عامل آب، خاك و انرژي خورشيد، فقدان هر يك از منابع مذكور و كمبود آن از جمله عوامل محدودكننده توليدات گياهي محسوب ميشود.
بنابراين ساكنان مناطق خشك از هزارههاي پيش با درك محدوديتهاي موجود در اقاليم خشك، با درايت و شناخت واقعي منابع موجود، براساس دانش و آگاهي خويش با نگاه مبتني بر حفظ طبيعت، نسبت به ايجاد متد و روشهاي گوناگون درخصوص استحصال آب و حفظ خاك مبادرت كردهاند و با ايجاد كشاورزي ديم از سوي ديگر در مقابله با بيابانزايي، موفق به ايجاد تعادلات طبيعي و اجتماعي شدهاند. بنابراين آنها نه تنها خود را با شرايط سخت طبيعت خشك سازگار كردهاند، بلكه در بسياري از موارد درخصوص تعادلبخشي به آن نواحي موفق بودهاند.
لذا ابداع و احداث بيش از چهل هزار رشته قنات، تسطيح اراضي پرشيب، احداث آببندها، بندسارها، خوشابها، دگارها، آبياري سيلابي، آبياري كوزهاي و... نمونههايي از تلاشهاي بيوقفه متكي بر دانش بوميان مناطق خشك ايران بوده است.
استحصال سيلاب به منظور انجام كشاورزي سنتي در زمانهاي قديم در بسياري از مناطق خشك و نيمه خشك ايران رواج داشته كه درك عميق زيستمندان آن بوم ناحيهها را از اهميت آب به منظور استمرار زندگيشان نشان ميدهد.
در گذشته كه هنوز منابع آب ايران به وسيله تكنولوژي جديد غارت نشده بود، بهره جستن و كنترل سيلابهاي زمستاني و بهاري به منظور آبياري يا ذخيره رطوبت و آبشويي اراضي در كنار بهرهگيري از ساير منابع آب در اكثر نقاط ايران متداول بوده است.
در اين راستا به دليل عدم وجود سامانه بارشي متناوب در استانهاي شرقي و جنوب شرقي كشور به ويژه استانهاي خراسانجنوبي و سيستانوبلوچستان كه گاهي با رگبارهاي مقطعي مواجهند، سازههايي مانند بندسارهاي حواشي بيابان لوت به ويژه بندسارهاي نوكآباد و چاه حسين علي و خوشابهاي بلوچستان، چاه بهار و دشتياري موجب شدهاند كه توليد محصولات كشاورزي صرفا متكي به آبياري سيلابي رواج پيدا كند.
شايان ذكر است بوميان بلوچ از ديرباز با ايجاد و احداث سدهاي خاكي (بندسار) توانستهاند در راستاي حفاظت از منابع پايدار اقليمشان، درخصوص كنترل سيلابها، آبخيزداري و افزايش و تعديل خط تراز آبهاي زيرزميني (آبخوانداري)، ايجاد بستر نهشتهگذاري خاكهاي غني سيلآور، تثبيت خاك، انسداد پيش روي بيابان به ويژه رسوبات ماسه بادي در راستاي استحصال محصولات كشاورزي پايدار به صورت ديم بهره جويند. لذا معرفي و حفاظت در برگيرنده از دو قطعه باقيمانده از بندسارهاي ديرپا كه هماكنون در روستاهاي چاه حسين علي و نوكآباد كه در كناره شرقي بيابان لوت واقع شدهاند و بازسازي آنها توسط نهادهاي ذيربط با ايجاد بندسارهاي جديد در مناطق مستعد، از مهمترين الزامات مديريت حفاظت از آب و خاك است، لازم است در كنار فعاليتهاي ترويجي و اجتماعي، به آن پرداخته شود.
بنابراين مستلزم است با ايجاد كارگاههاي توانافزايي جامعه محلي بيابان لوت شرقي، نسبت به ترغيب روشهاي حفاظت از بندسارهاي موجود و همچنين براي گسترش آنها در زيست ناحيههاي محلي مجاور لوت شرقي فعاليت شود و دستاورد حاصله را به عنوان الگو به ساير اقاليم مشابه در ايران انتقال دهند. در اين صورت بديهي است كه دستاوردهاي حاصله در راستاي استفاده در برنامههاي مقابله با بحران خشكسالي و كم آبي توسط برنامهريزان كلان كشور در ساير نقاط كشور به ويژه مناطقي كه بيش از ساير نقاط دچار بحرانهاي آب و خاك شدهاند، قرار گيرد. لذا با توجه به تحير و شگفتي اكولوژيكي و هيدرولوژيكي سازه بندسار، خود به خود محرك و عناصر لازم براي شكلگيريagro ecology (اگرواكولوژي) كه در واقع به مطالعه بومشناسي كشاورزي پايدار ميپردازد و همچنين موجب جذب گردشگر با رونق گردشگري كشاورزي agro tourism در منطقه ميشود كه در نتيجه رويكرد جديد ديگري به سبد درآمدهاي معيشتي بوميان اضافه ميشود.
مكانيسم و روشها:
بندسارهاي نوكآباد و چاه حسين علي در جوار شرقي بيابان لوت واقع در استان سيستانوبلوچستان بعد از صدها سال هنوز به اجرا در ميآيد و نمونه بارزي از «خرد كهن جامعه بشري» براي اعمال مديريت در حفظ منابع آب و خاك به شمار ميرود. تاريخچه و شيوه اجرا و همچنين دستاوردهاي ايجاد «بندسار» از مهمترين الزامات بومشناختي به منظور قرار گرفتن در فهرست آثار ملي كشور است.
حوضه آبخيز همجوار با شرق و شمال شرق بيابان لوت از نظر طبيعي از ارتفاعات اسپي در نصرتآباد شروع ميشود و به سمت شمال غرب پيش ميرود و كوههاي ملوسجان، لنكه، توگرمي، حيدرآباد، پتركي، شاهكوه، آب گرم و دره انجير و... را در بر ميگيرد. مسيلها و آبراهههاي بسياري از اين ارتفاعات به ويژه جبهه جنوب غربي آنها براساس شيب منفي توپوگرافي منطقه به دشتهاي پيرامون لبه شرقي بيابان لوت به ويژه شرق بلند ريگ يلان كه داراي مرتفعترين هرم ماسه باديهاي جهان است، ختم ميشوند. ميزان بارندگي در اراضي منتهي به شرق بيابان لوت عمدتا حدود 5 تا 35 ميليمتر در سال است و برخي اوقات كاهش چشمگيري از ماخذ مذكور دارد. به همين دليل از ديرباز بوميان شرق و شمال شرق بيابان لوت در كنار ساير سازههاي استحصال آب مانند آبانبارها، حوضها و... با ايجاد بندسارها اقدام به كنترل و دراختيار گرفتن سيلابهايي كردند كه گاهي به وسيله رگبار شديد مقطعي يا بارندگيهاي كوتاهمدت ايجاد ميشوند.
لذا از هزارههاي گذشته مردم اين نواحي با تكيه بر دانش خود كه نسل به نسل به آنها منتقل شده نسبت به طراحي و ايجاد بندسارها با برآيند بهرهبرداري بهينه از منابع آبهاي تجديدپذير و همچنين كنترل كميت و كيفيت خاك، اقدام به طراحي و اجراي بندسارها به منظور ايجاد معيشت پايدار كشاورزي از اين سازه كردهاند.
بوميان مناطق موصوف و ساير جوامع مسكون محلي لوت در زمينهاي پهن و گستردهاي كه در مسير آبراههها و مسيلها و رودخانههاي اصلي قرار داشتند با ايجاد سدهاي خاكي كه از يك متر تا چهار متر ارتفاع داشتند اقدام به ايجاد بندهاي خاكي كرده و با اين كار عملا جلوي مسيلها را مسدود ميكردند و سيلاب در حوضچه بندسار از حركت باز ميماند و تبديل به تالاب گستردهاي ميشود. براي سرريز تخليه آبهاي مازاد از حوضچه ذخيره آب، در كناره جانبي خاكريز بند سار محل مطمئني را كه به آنها «سرريز» ميگويند، ايجاد ميكنند تا آبهاي اضافي در حوضچه از آن مجرا خارج شود. اين كار موجب كنترل فشار آبهاي موجود در حوضچه به منظور حفاظت از ديواره سد خاكي بندسار ميشود.
پس از خروج آبهاي مازاد، بوميان در مناطق مستعد ديگري اقدام به ايجاد بندسارهاي پاييندست ميكنند تا بيشترين بهرهبرداري براي كنترل سيلابها و دراختيار گرفتن روانآبها به منظور گسترش اراضي زير كشت را ببرند. تا زماني كه مسيلها بر اثر بارندگي فعال هستند بندسارها نقش به دام انداختن آبها را به خوبي ايفا ميكنند.
از جمله مزيتهاي حياتبخش سازه بندسار اين است كه پس از پر آب شدن حوضه ذخيره بندسار، بوميان با ذخيره آبهاي در سفرههاي آبي تحتالارضي، در واقع خط تراز سفره آبهاي لايههاي زيرين زمين را افزايش ميدهند و متاثر از آن در اراضي خشك پشت خاكريز بندسار اقدام به حفر چاه ميكنند و با استحصال آب شيرين از چاه موصوف، در واقع آب شرب انساني را در آن اقليم كه با محدوديت شديد آب با كيفيت مواجه است، تامين ميكنند.
شايان ذكر است هر چند كه از منظر نخست هدف از ايجاد بندسارها، به دام انداختن سيلابهاست اما بستر و حوضچه پشت بندسارها بهترين مكان براي جلوگيري از رسوبات خاكي است تا ضمن تثبيت خاكها كه سرشار از املاح ريزدانه سبك و مغذي است، در بستر وسيع حوضه بندسار به منظور غناي بيشتر خاك مزرعه استفاده كنند.
مهمترين و سودمندترين كاركرد بندسار، نقش موثر و سازنده آن در ايجاد بسترهاي «آبخيزداري و آبخوانداري» است. كاركرد آبخيزداري بندسار موجب نفوذ روانآبها به سفره موجود در لايههاي زيرين و ايجاد تعادل و توازن آبهاي زيرزميني ميشود. بنابراين در هر منطقهاي كه بندسارها فعالند، خط تراز آبهاي زيرزميني و چاهها و چاههاي مادر قنوات از شرايط مطلوبي برخوردار ميشوند.
از سوي ديگر كشاورزي در بستر بندسارها بدون نياز به دستيابي به منابع آب زيرزميني و پمپاژ و غيره صورت ميگيرد و همانگونه كه از مفهوم لغوي بندسار مشخص است، كشاورزي در آن ناحيه براساس استفاده از رطوبت موجود در خاكهاي زيرين اراضي بندسار صورت ميگيرد.
قابل ذكر است كه معناي لغوي بندسار از مفهوم دو كلمه بند به معناي سد يا خاكريز و سار به معناي رطوبت است كه در واقع بيانگر كشاورزي متكي به رطوبت خاك است. از سوي ديگر ديوارههاي جانبي خاكريز بندسار مانند سدي مستحكم در مقابل پيش روي عرصههاي بياباني به ويژه ريزدانههاي ماسه بادي ممانعت ميكند و عملا از تخريب اراضي كشاورزي در برابر گسترش بيابان مقابله ميكند.
سابقه ساخت بندسار و روش كشت در آنها:
سيلآب هنگامي اتفاق ميافتد كه سرعت آبهاي جاري از سرعت نفوذ تجاوز كنـد. اما روشهاي مختلـف عمليـات مكـانيكي و بيولوژيكي بندسار سعي در كاهش سرعت آب دارد و از اينرو با كاركرد رسوبگيري و نهشتهگذاري خاكهاي سيلآورد، بهترين روش حفاظت از آب و خاك محسوب ميشود.
به دليل كاركرد رسوبگيري بندسار از خاكهاي سيلآورد سالانه، خاك جديد كه داراي املاح مغذي و غني است در سطح اراضي مسطح بندسار گسترش مييابد و به غناي خاك كشاورزي ميافزايد. لذا در اين اراضي بدون استفاده از كود شيميايي، كشت ديم گندم، جو، هندوانه و خربزه و ... صورت ميگيرد و هر ساله به ميزان ده تا پانزده تن در هكتار از اراضي بندسار محصول هندوانه كه پرآببرترين محصول ماست، برداشت ميشود، آن هم محصولي كه براي درمان كليه و تعادل وضع عمومي انسان خواص دارويي نيز دارد.
با مطالعه صورت گرفته، تاريخ دقيق احداث بندسارها و كشاورزي مبتني بر اين سازه به درستي مشخص نيست، اما با توجه به مطالعات ميداني، طايفه و تيرههاي بلوچ نارويي در شرق بيابان لوت و در محدوده مناطق بين واحههاي نخيله، جوزك، چاه حسين علي، نوكآباد و... از قرون گذشته در راستاي استمرار كاركرد و حفظ و احياي بندسارهاي نوكآباد و چاه حسين علي نقش موثري داشتند و باعث شدند حداقل تاريخ معلوم چهارصد ساله بندسار كه از پيشينيانشان نسل به نسل منتقل شده را زنده نگه دارند و به نسل بعد منتقل كنند.
لذا اين مهم تعيينكننده قدمت ديرينه بندسار است و به نظر ميرسد مكانيسم بندسار كه براساس دانش ژرف بوميان مناطق خشك خراسان و طوايف بلوچ از گذشتههاي دور ابداع شده است به دهها قرن پيش باز ميگردد. محققان قدمت كشتهاي سيلابي و تغذيه آبهاي زيرزميني در ايران را پيش از اختراع قنوات ميدانند و متذكر ميشوند كه ساكنان جنوب شرق و شرق ايران آبهاي زيرزميني خود را با آبياري سيلابي مخروطافكنهها در بندسارها تغذيه ميكردهاند. اين نظريه با توجه به مكانيسم عملي بندسار در مقايسه با قنات منطقي به نظر ميرسد.
در اين باره حمدالله مستوفي دركتاب نزههالقلوب كه در حدود 700 سال پيش نگارش يافته شرح مختصري از محصولات كشاورزي و منابع آب آباديهاي مختلف ارايه كرده است. او ميگويد: در ميان آباديهاي دو منطقه قهستان و خراسان، تون (فردوس كنوني) تنها شهري است كه در آن به وجود بندسار اشاره شده است. او در شرح تون ميگويد: «اول حصاري به غايت بزرگ نهاده و خندق عميق بيآب دارد و بازار در گرد حصار درآورده و شهر و خانهها در گرد بازار و باغات و توتستانها در گرد خانهها و غلهزار در گرد باغات و در گرد غلهزارها بندها بسته كه آب باران ميگيرند و آب بدان جاي ميبرند و در آن بندها خربزه بيآب زراعت ميكنند كه به غايت شيرين است.»
شايان ذكر است در حال حاضر بندسارهاي چاه حسين علي و نوكآباد توسط اهالي آن روستاها با همكاري و مديريت مجدانه آقاي مصريان قباد نارويي و برادران و فرزندان او كشت ميشود و سوابق ايجاد بندسارها و انجام كشاورزي در آنها تا شش نسل قبل ازآنان مشخص است. زندهياد ملك محمد قباد نارويي پدر حاج مصريان كه در سال 1351 خورشيدي فوت كرده و تنها فردي است كه در سال 1937ميلادي به عنوان راهنماي دكتر آلفونس گابريل محقق بيابان لوت را حمايت كرد تا او از ميان ناشناختهترين بخش لوت مركزي بگذرد، از جمله افراد فعال در ايجاد و گسترش بندسار در حدود نود سال پيش بوده است. او فردي سختكوش و پر اراده بوده و در چندين نقطه همجوار با لوت، از جمله نخليه، نوكآباد و چاه حسين علي بندسارهاي متعددي براي ايجاد معيشت مبتني بر كشاورزي در حوضه بندسار ايجاد كرده بود كه هنوز بندسارهاي احداثي او به همت فرزندان آن زندهياد فعال است . زماني كه آبهاي موجود در تالاب مسطح پشت بندسارها بر اثر شدت دما تبخير ميشوند، طبعا بر سطح خاكهاي اراضي، خشكي غلبه ميكند و ِسلِه ميبندد، همين امر موجب ميشود كه سلههاي خشك مانند عايق عمل كرده و از خاك مرطوب لايههاي زيرين در برابر شدت دما و فرآيند تبخير محافظت كنند.
كشاورزان نيز در زمان كشت كه معمولا در ابتداي فصل بهار آغاز ميشود در نقاط معين با فاصلههاي تعيين شده مبادرت به ايجاد گودال كوچكي تا عمق 40-30 سانتيمتري ميكنند و بذر هندوانه، خربزه و ساير صيفيجات را با غالبيت هندوانه در آن ميكارند. بذر مذكور با استفاده از رطوبت موجود در لايه زيرين خاك شروع به رشد و نمو ميكند و در رسيدن به نور و گرما، رشد آن براي رسيدن به سطح زمين مضاعفتر ميشود و در ادامه با استفاده از رطوبت موجود در لايههاي خاك زيرين بارور و رشد ميكند. لذا اهميت دانش بومي پيشينيان در كنترل روانآبها و احياي سفرههاي آب زيرزميني و همچنين اعمال مديريت حفظ و نگهداري ذخاير آب و به علاوه انجام كشاورزي پايدار به روش ديم، مهمترين عامل ايجاد درآمدهاي معيشتي بوده كه بر اثر آن موجب ايجاد مراكز انساني و تمدنهاي كهن در خشكترين بومسازگان دنيا در حاشيه بيابان لوت شده است .
مكانيسم دانشمحور بندسار علاوه بر اينكه نشاندهنده مديريت ژرف بوميان درخصوص حفظ حرمت حياتبخش آب بوده است از سوي ديگر با ايجاد بسترهاي معيشتمدار موجبات استقرار بوميان در مناطق ياد شده را به وجود آورده كه متاثر از آن روند مهاجرت را تا حد زيادي پايين آورده و از سوي ديگر باعث شده كه از گسترش نواحي بياباني جلوگيري كند .
لذا باتوجه به اهميت فرهنگي بندسار كه از دانش همهجانبهنگر بوميان حواشي لوت از صدها سال پيش شكل گرفته است، هماكنون با همكاري وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري و ساير سازمانهاي ذيربط و همچنين حمايت UNDP/GEF/SGP پرونده ثبت ملي بندسار در حال تهيه و تنظيم است تا متعاقبا مكانيسم و دانش كهن سازه «بند سار» به عنوان ارزشهاي فرهنگي، علمي، اجتماعي و همچنين الگوي معيشتي تطبيقپذير با تغييرات اقليمي با ارايه متدهاي اصولي تابآوري در برابر خشكسالي و بحران ورشكستگي منابع آب قرار گيرد و نهايتا با ورود به فهرست ثبت آثار ملي كشور، در نتيجه زمينههاي ثبت آن در فهرست آثار ميراث جهاني در سازمان يونسكو فراهم شود.
لذا معرفي و حفاظت در برگيرنده از دو قطعه باقيمانده از بندسارهاي ديرپا كه هماكنون در روستاهاي چاه حسين علي و نوكآباد كه در كناره شرقي بيابان لوت واقع شدهاند با بازسازي و بهسازي آنها و در صورت نياز ايجاد بندسارهاي جديد در مناطق مستعد، در كنار ساير فعاليتهاي ترويجي و اجتماعي از اهم فعاليتهاي آتي مورد نياز منطقه موصوف است. بنابراين نگارنده سعي دارد با ايجاد كارگاههاي توانافزايي جامعه محلي بيابان لوت شرقي، نسبت به ترغيب روشهاي حفاظت از بندسارهاي موجود، از طرفي ديگر براي گسترش آنها در زيست ناحيههاي محلي مجاور لوت شرقي فعاليت كند و دستاورد حاصله را با حمايت و همكاري برنامهريزان كشور به منظور تعميم آن به ساير اقاليم مشابه در ايران انتقال دهد. بديهي است كه دستاوردهاي عملكرد بندسار به منظور استفاده در برنامههاي مديريتي مقابله با بحران خشكسالي و كم آبي، شيوه اجرايي موفقي است كه ميتواند سياستگذاران كلان كشور را نسبت به شناسايي مناطق مستعد كشور به منظور تحقق برونداد مديريت حفاظت از اقليم در فرآيند تاثير بندسار در كنترل سيلاب و جلوگيري از پيشروي بيابانها و همچنين تامين و تعديل آبهاي زيرزميني (آبخوانداري) با برآيند كشاورزي پايدار بهرهمند گرداند.