عبدالمحمد طاهري در گفتوگو با «اعتماد»:
خواست ايران، ادغام طالبان در دولت مركزي افغانستان است
برخي اخبار حكايت از سفر هياتي از دفتر سياسي طالبان به كشورمان دارد. ارزيابيتان از اين مساله چيست؟
وقتي من اين خبر را شنيدم، ابتدا شوكه شدم زيرا گروهي مانند طالبان، نماينده دولت و ملت افغانستان نيست تا از اين طريق دولت جمهوري اسلامي بخواهد با آنها به رايزني بپردازد. از سوي ديگر، اين مساله نيز براي ما امكانپذير نيست تا با گروهي كه تروريست محسوب ميشود و سابقه خوبي ندارد، به مذاكره بپردازيم زيرا اين گروه خواهناخواه به كشتار مردم بيگناه ميپردازد.
فكر ميكنيد دولت ايران با طالبان به رايزني خواهد پرداخت؟
بيترديد رويكرد جمهوري اسلامي ايران مذاكره با آنها نيست و بعيد ميدانم كه آنها از صافي ديپلماسي ايران عبور كرده باشند و با سياستهاي دولت تدبير و اميد همخوان باشند. از طرفي، طالبان رويكرد معتدلانهاي نداشته و خود نيز به اين مساله معترف است و شاهد هستيم كه پس از هر بار مذاكره آنها با دولت مركزي و شوراي عالي صلح، باز حملات تروريستي و عملياتهاي انتحاري انجام ميدهند اما اينكه گروهي يا ارگاني در نظام به دنبال مذاكره با آنها باشد را من اطلاع ندارم ولي اگر اين مساله صحت داشته باشد، بيترديد نظام به دنبال خاموش كردن آتش و كم كردن اختلافات و بحرانهاست.
آيا پيش از اين درخواستي براي سفر به تهران و رايزني با مقامات كشورمان از سوي طالبان شده است؟
حداقل در 10 سال اخير و اشغال افغانستان چنين درخواستي نشده است زيرا ايران از جمله كشورهايي است كه براي نابودي آنها همكاريهاي بينالمللي بسياري كرده است.
موضع ايران نسبت به گروههايي نظير طالبان چيست؟
تجربه سالهاي اخير نشان داده است كه ايران هيچ علاقهاي براي داشتن رابطه و ايجاد ارتباط با آنها را از خود نشان نداده است و طالبان نيز همواره معارض سياستهاي ايران بوده است. آنها در زماني كه قدرت را در افغانستان برعهده داشتند، مخالف سياستهاي فرهنگي ايران بودند و در مزارشريف، هرات و كابل و... مقابله ميكردند و در سال ۷۷ نيز به كنسولگري ما در مزارشريف حمله كردند و چند تن از ديپلماتهاي ما را به شهادت رساندند. از طرفي آنها در آن سالها، خطراتي را براي ما ايجاد كرده بودند كه خطر جنگ وجود داشت. جهانبيني مشتركي هم نداريم.
به نظر شما به فرض رايزني ايران با طالبان، چه مسائلي ميتوانند مورد رايزني قرار گيرند؟
چه بپذيريم چه نپذيريم، طالبان بر بخشي از مردم افغانستان و مخصوصا قشر تحصيل نكرده اين كشور نفوذ دارد. اگر زماني ايران وارد مذاكره با آنها شود، بيترديد از طالبان ميخواهد تا روند مذاكرات صلح را تسريع ببخشند و دست از معارضه بردارند و با دولت مركزي اين كشور ادغام شوند و از اين طريق دولت افغانستان تقويت شود.
در صحبتهايتان به روند مذاكرات صلح اشاره كرديد. اين روند تا به امروز چگونه بوده و به چه نتايجي دست يافته است؟
حركتي كه صورت گرفت بسيار ناپخته بود و همين ناپختگي نيز در نهايت خود را در قالب ترور برهانالدين رباني نشان داد. به نظر ميآيد اين مساله هم زمانبر باشد و هم بسيار سخت. شايد مهمترين دلايلي كه مذاكرات تا به امروز به نتيجه نرسيده باشد، اين باشد كه طالبان به هر حال سالها زمام امور را در افغانستان در دست داشته است و طبيعي است براي از دست دادن قدرت ناراحت است و براي همين به بخشي از قدرت نيز راضي نيست. دوم، كساني چه در داخل و چه در خارج افغانستان هستند كه نميخواهند اين مذاكرات به نتيجه برسد و براي همين سنگاندازيهاي بسياري ميكنند. سوم، تشتتي در ميان طالبان وجود دارد كه اين مساله موجب سختتر شدن كار ميشود. طالبان ساماندهي واحد و يكپارچهاي ندارد. طالبان داراي نيروهايي است كه فقط جنگجويان خوبي هستند ولي از كمترين سواد و آگاهيهاي سياسي و ديپلماتيك برخوردار نيستند و از ذهنيتي سنتي برخوردار هستند.