اين روزها بحث از انتخابات 1400 به محور گعدههاي جناحهاي سياسي كشور راه يافته است. اما به نظر ميرسد جريان اصلاحات همچنان دچار بلاتكليفي است و برنامه روشني براي اين رويداد مهم سياسي ندارد. به نظر شما علت اين بلاتكليفي چيست؟
طبيعي است مجمع روحانيون مبارز نسبت به امر انتخابات به عنوان يكي از محورهاي مهم نظام جمهوري اسلامي توجه ويژه نشان دهد؛ چنانكه پيش ازاين هم اين گونه بوده است. مجمع روحانيون هميشه تمام تلاشش را به كار بسته كه نگاه خود را نسبت به انتخابات بر اساس تلقي امام و سررشتهداران اصلي انقلاب، مشخص و شفاف كند. مجمع روحانيون ميكوشد در اين مسير رابطه مردم با انتخابات، رابطه حاكميت با انتخابات و رابطه حاكميت با مردم را به صورت شفاف توضيح دهد. بر اين اساس براي انتخابات آتي هم تلاش خودش را به كار خواهد بست. در حال حاضر مجمع، كميتهاي تشكيل داده كه در آن اعضا راهكارها را براي مساله انتخابات بررسي ميكنند. تلاش بر اين است كه در فضاي انتخاباتي كشور پيش از هر مساله، نگاه سررشتهداران انقلاب و در رأس آن امام راحل نسبت در امر انتخابات و جمهوريت مشخص و تبيين شود. حالا بايد به پيگيريها و تلاشها ادامه بدهيم و جلو برويم تا ببينيم كه آيا حاكميت ميپذيرد و شرايط را براي اين نگاه فراهم ميكند يا نه؟! اما به هر حال ما اميدوار هستيم كه پيوندي را بين احزاب و گروههاي اصلاحطلب ايجاد كنيم و فكر نميكنم در اين جهت هم مشكلي ايجاد شود.
بر اين اساس يعني مجمع روحانيون مبارز براي انتخابات 1400 منتظر چراغ سبز حاكميت است؟
نه، به اين معنا نيست. مجمع كار خود را ميكند. آنچه در گام نخستين براي مجمع روحانيون مهم است، تبيين و تاكيد هميشگي بر امر انتخابات بوده و هست. ما در واقع ميخواهيم مشخص كنيم وقتي ميگوييم انتخابات، اين انتخابات به چه معنا است. وقتي از نظام جمهوري سخن ميگوييم، اين جمهوري به چه شيوهاي محقق ميشود. ما گام به گام پيش ميرويم. مجمع هيچگاه دعوا ندارد و هيچ وقت هم اهل تحريم نيست. اگر شرايط مساعد بود و انتخاباتي بر اساس شاخصهاي منطقي و معقول برگزار شد، انتخاباتي كه در آن رقابتي آزاد جريان داشته باشد، طبيعتا مجمع حضور عيني و فعالتري خواهد داشت. اما اگر انتخاباتي با شاخصهاي مدنظر شكل نگرفت، مجمع وظيفه خود ميداند كه مساله را براي جامعه روشن كند و بگويد كه چه انتخاباتي را مشروع ميداند و شاخصهاي اين انتخابات آزاد چيست.
با اين حساب مجمع روحانيون جلسات منظم و برنامهاي مشخص براي پيادهسازي اين ايده در دستوركار دارد؟
مجمع روحانيون هميشه جلسات منظم دارد ولي كميتهاي را براي بررسي اين مساله تعيين كرده كه آنان نيز جلسات منظمي برگزار ميكنند. درنهايت محصول رايزنيها و نقطه نظراتي كه اين كميته در ارتباط با احزاب و جريانات اصلاحطلب به دست ميآورد، دستهبندي ميكند و در شوراي مركزي در موردشان بحث ميشود. در پايان با مشاوره و رايزني كه با احزاب و جريانات ديگر دارند درباره آن تصميم ميگيرند.
فرض بر اين است كه حاكميت شرايط يك انتخابات آزاد و رقابتي را فراهم كند. اما بسياري از چهرههاي سياسي معتقدند كه مشكل اصلي قهر مردم و عدم مشاركت سياسي آنان است. در صورت برگزاري انتخابات رقابتي نيز همچنان ممكن است اين مشكل ادامه پيدا كند و مردم رغبتي به حضور در انتخابات نداشته باشند؛ در اين صورت برنامهاي براي رفع اين مشكل داريد؟
علت سرد بودن مردم دو مساله بوده و در دو بخش قابل بحث است. يك بخش آن، به نظر من متوجه حاكميت و يك بخش آن هم متوجه دولت كنوني است. وقتي مردم ببينند كه راي آنان تاثيري در تحقق مطالبات، خواستهها و سرنوشتشان ندارد از حضور در انتخابات دلسرد ميشوند. چون مردم با حضور در انتخابات در واقع خواستههاي خود را مطرح ميكنند و ميخواهند كه اين خواستهها به صورت مسالمتآميز محقق شود. ولي اگر مشاهده كنند دولتي كه سكان امور را به دست ميگيرد، چندان توجهي به اين مطالبات ندارد، براي بار بعد احتمالا آنها هم چندان انگيزهاي براي مشاركت نخواهند داشت. بايد تاكيد كرد كساني كه منتخب مردم هستند و مردم به آنها راي ميدهند، بايد وعدههايي را به مردم بدهند كه واقعا ميتوانند آن را محقق كنند و ميتوانند به آن پايبند باشند. اما بخش ديگر اين دلسردي سياسي متوجه حاكميت است. اگر حاكميت به گونهاي عمل كند كه مردم باورشان شود كه راي آنان تاثيري در تصميمگيريهاي كلان ندارند، براي مشاركت سياسي انگيزهاي نخواهند داشت. اگر حاكمان در مسيري عمل كنند يا سياسيون ما به نحوي حركت كنند كه اين باور را به مردم القا كنند كه حاكميت تسليم آراي مردم است، مردم به حضور در انتخابات اميدوار ميشوند. اگر مردم به اين باور برسند كه هيچ راهي منطقيتر، عينيتر و بدون هزينهتر از انتخابات وجود ندارد، حتما مردم با خيال آسوده به ميدان ميآيند و خواسته خود را مطرح ميكنند. اما وقتي جامعه ببيند كه درگذشته با همه وجود وارد صحنه شده و اما به خواستهاش توجهي نشده، طبيعتا نوبت بعد در انتخابات شركت نميكند. بنابراين بايد چينش انتخابات آينده هم نسبت به افراد و هم در برنامهريزي به گونهاي باشد كه اين باور به جامعه داده شود. كانديداها هم بايد موضوعاتي را به مردم وعده دهند كه توان اجراي آن را در يك دوره 4ساله داشته باشند و نسبت به آنها عمل كنند. در عين حال اگر كساني براي تحقق وعدههاي آنان مانعتراشي ميكنند بايد خالصانه و شفاف با مردم در ميان بگذارند. حاكميت اين را بداند كه اگر بنا است كه انتخاباتي برگزار شود و مردم با صندوق راي سخن بگويند، آنها هم بايد از خواستههاي گروهي و شخصي خود دست بردارند و همه تن به خواسته و آراي مردم بدهند.
فكر ميكنيد اين اتفاق در ماههاي پيش رو رخ دهد و حوادث سياسي كشور به سمتي پيش برود كه مردم باور كنند رايشان در تعيين سرنوشتشان در 4 سال آينده موثر خواهد بود؟
گام نخست براي هر موفقيتي آگاهي است. حداقل اين است كه ما بايد هميشه بااميد در راستاي ايجاد آگاهي در ذهن مردم تلاش كنيم. هر انتخاباتي فرصتي است كه ما بتوانيم اهميت آن را مطرح كنيم و بنيادهاي انتخابات و جمهوريت را براي جامعه تشريح كنيم. اگر بنا بر اين است كه ما بخواهيم با ابزار انتخابات با جامعه سخن بگوييم، بايد كمكم اين انگيزه و اراده را در مردم به وجود بياوريم و هيچ راه ديگري نخواهيم داشت.
فارغ از اين مباحث اما در حال حاضر درجريان اصلاحات شاهد نوعي ناهماهنگي هستيم. برخي بر تدوين مانيفست تاكيد دارند و برخي هم بهدنبال احياي ساختاري مانند شوراي عالي سياستگذاري يا نهادي جايگزين به عنوان نهاد بالادستي و اجماعساز هستند. به نظر شما اولويت با كدام است و چه بايد كرد؟
به هر حال ما در كشورمان حزب به معناي دقيق كلمه نداريم كه بتوانند كاري انجام دهند. ما كاستيها و نواقصي داريم كه بخشي از آن هم به ساختار سياسي جمهوري اسلامي برميگردد. تاكيد سخن من بر اين است كه با پذيرش واقعيتها و آنچه ما با آن مواجه هستيم بايد تصميم بگيريم كه راه برونرفت چگونه خواهد بود. ما بايد با توجه به وضعيتي كه داريم، تلاش كنيم تا از هر گونه اختلاف و تفرقه در اين جريان سياسي جلوگيري كنيم و شرايط را در حد توانمان به گونهاي فراهم كنيم كه جامعه باور كند راي دادن در سرنوشتشان تاثير دارد. در عين حال بايد تلاش كنيم كه حاكميت بپذيرد اگر ميخواهد مردم با آنها آشتي كنند، بايد مردم را ببيند.
مجمع روحانيون ، كميتهاي تشكيل داده كه در آن اعضا راهكارها را براي مساله انتخابات بررسي ميكنند. تلاش بر اين است كه در فضاي انتخاباتي كشور پيش از هر مساله، نگاه سررشتهداران انقلاب و در رأس آن امام راحل نسبت در امر انتخابات و جمهوريت مشخص و تبيين شود.
علت سرد بودن مردم دو مساله بوده و در دو بخش قابل بحث است. يك بخش آن، به نظر من متوجه حاكميت و يك بخش آن هم متوجه دولت كنوني است. وقتي مردم ببينند كه راي آنان تاثيري در تحقق مطالبات، خواستهها و سرنوشتشان ندارد از حضور در انتخابات دلسرد ميشوند.