يادداشتي بر رمان «ورم» اثر ابراهيم الكَوني
خلعت: روياي دوران
مرضيه جعفري
«ورم» رماني از ابراهيم الكَوني نويسنده ليبيايي، بزرگترين رماننويس جهان عرب است. او جوايز بينالمللي زيادي در كارنامه ادبي خود دارد.
كلمه «ورم» در لغتنامهها به معناي التهاب، برآمدگي، آماس، افزايش حجم يا باد كردن بر اثر بيماري، پف، تورم، نفخ و... است. با توجه به معاني، ورم چيزي است كه وجود خارجي ندارد يا به عبارتي خودش چيزي نيست، بلكه نشانه چيز ديگري است و فقط با توجه به نشانههاي جانبي ميتوان به وجود آن پي برد. مگر ميشود به چيزي چسبيد كه خودش چيزي نيست و فقط نشانه چيز ديگري است؟ اين همان «ورم» است كه «ابراهيم الكَوني» آن را دستمايه رمانش قرار داده است. قدرت، هوا و هوس، عنوان، لقب، سياست و هر آنچه معني و وجود واقعي نداشته و معنياش به چيزي ديگر وابسته باشد همان «ورم» است: هر آنچه ديدني نيست.
طرح داستاني «ورم» واضح و روشن است. خلعتي را به نشانه اميري بر سرزميني از طرف پيشوا به «آساناي» بخشيده بودند و حالا فرستادهاي از طرف پيشوا آمده تا خلعت را از او پس بگيرد. اما آساناي نميخواهد خلعت را پس بدهد و ماجراهايي كه در ادامه پيش ميآيد، طرح داستاني ورم را شكل ميدهد. جذابترين نكته در پس دادن اين خلعت كه ميتوان آن را استعارهاي از «قدرت» در نظر گرفت، اين است كه وقتي آساناي در پس دادن آن ترديد ميكند و بازگرداندنش را به تعويق مياندازد، لباس كمكم به پوست تنش تبديل شده و خلعت جزيي از وجود او ميشود. در حقيقت آساناي شيفته و دلبسته خلعت شده است و از آنجا كه «عشق مفرط هميشه يكي از بزرگترين خطرهاست» خلعت باعث خطر و دردسر ميشود. تعبير خود نويسنده در اين خصوص خواندني است: «قدرت در همه فرهنگها، همه اديان و همه باورها از زمانهاي قديم تا به امروز مثل يك ورم بوده است؛ يك گناه، يك عمل غيراخلاقي و بهايي پرهزينه دارد.» ورم به شيوه رئاليسم جادويي نوشته شده و داستاني چند لايه است كه با معاني استعاري، پتانسيل خوانشهاي متفاوت براي لايههاي داستاني ديگري ايجاد كرده است. شروع داستان بسيار درخشان است. نويسنده از تكنيكها و عناصر داستاني با مهارت تمام استفاده كرده تا داستان را در اوج جذابيت و تعليق شروع كند. سپس با فلاشبكي به گذشته و لحظه تحويل خلعت به آساناي رفته و روايت را پيش ميبرد.
زمان و مكان دو عنصر مهمي هستند كه نويسنده به خوبي آنها را در خدمت داستان و تعليق داستاني قرار داده است. فضاي كلي داستان در صحرا و در يك واحه ميگذرد. الكَوني با انتخاب اين مكان پيشينه اسطورهها و افسانهها را تلويحا تشديد ميكند. اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه ابراهيم الكَوني نويسنده برجسته «ادبيات كوير» است.
ديالوگهاي داستاني بسيار عميق و پرداختشده هستند. به جرات ميتوان گفت نويسنده در تكتك گفتوگوهاي داستاني به جزييات توجه ويژهاي مبذول داشته است. گاه اين ديالوگها بسيار نفسگير و عميق و هستيشناسانه ميشوند. رمان به صورت بخشبندي شده و پارهپاره پيش ميرود و هر بخش نامي مجزا براي خود دارد. در اصل «ورم» روايتي تقطيعشده است كه هر بخش از جنبهاي به ماجرا پرداخته و طرح داستاني را پيش ميبرد. با توجه به يكسان بودن پيشينه باورهاي مذهبي و اعتقادي ما و در نظر داشتن مفاهيم بنيادين اشعار كلاسيك و عرفاني جامعه ما با فضاي حاكم بر داستان و صحبت از مقولاتي مانند: بشارت، قرباني، حجاب، گناه و... درك فضاي كلي داستان و مفاهيم مطرحشده براي ما به عنوان خواننده ايراني كاملا پذيرفتهشده و ملموس است.
از ديگر نكات قابل توجه در رمان بحثها و تعمقهاي فلسفي است كه اگر كسي تمايلي به ژرف انديشيدن و تاملات فلسفي در مورد زندگي و كشف حقيقت و كنه هستي انسان نداشته باشد، ممكن است لذت خواندن آن بخش را از دست بدهد، ولي همچنان به خط روايي اصلي داستان وفادار باشد. رمان «ورم» به زبان اصلي در سال 2007 نوشته شده است. مهارت و دقت محمدعلي عسگري در ترجمه اين اثر كاملا مشهود است. كتاب علاوه بر متن رمان، شامل يك يادداشت تحليلي بسيار درخشان در مورد «ورم» بخشي از يك مقاله از صلاحالدين عبدي، استاد زبان عربي دانشگاه بوعليسيناي همدان كه پيش از اين در مجله بينالمللي علوم انساني منتشر شده، بوده است و همچنين شامل مصاحبه دويچهوله با نويسنده پس از ترجمه اثر به زبان آلماني.