• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4798 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۴ آذر

يادداشتي بر «به مگزي خوش آمديد»، مجموعه داستان داريوش احمدي

كاغذهاي كاهي خاطره

مجتبي تجلي

مجموعه داستان مورد گفت‌وگو، دومين اثري است كه از داريوش احمدي مي‌خواندم. با خواندن آثار اين نويسنده جنوبي به اين نتيجه رسيده‌ام كه نوشتار او را بايد سواي ارزش‌ها و مفاهيم داستاني معمولي، داراي دو وجه بارز دانست. قصه‌هاي او در دل خود دو گونه داستان را آبستنند‌ و پيش روي مخاطب به زايش مي‌گذارند. گونه اول در اشارات مكرر، بهره‌گيري و ياد‌آوري آفريننده اثر از مفاهيم ادبي، كتاب‌ها و نويسندگاني است كه او با آنان زيست عيني يا ذهني را گذرانده است. اين وجه داستان‌ها او را تبديل به منبعي براي جست‌وجو و اطلاع از ادبيات داستاني ايران و جهان مي‌كند. در داستان‌هاي اين مجموعه نيز بوي خاطرات از كتاب، علاقه‌ورزي و زندگاني نويسنده با آنها جاري است. اين حس ناخود‌آگاه و عميقِ پيوند با ادب و هنر در بيان روايت‌ها هر جا فرصت يافته‌اند بروز و ظهور كرده‌اند.
ويژگي قابل تامل ديگر سبك داستان‌نگاري داريوش احمدي تنيدن يادگارانه خاطرات او يا هم‌نسلان و دوستانش با تخيلي پر كشش است. مي‌پندارم او هميشه خود را مقيد و موظف به باقي‌گذاشتن خطي از آنچه ممكن است فراموش شود براي ديگران مي‌داند. اشاراتي به مكان‌ها، افراد يا مفاهيم و ارزش‌هايي كه بايد براي‌شان تلنگري به روان‌ها زد. به عنوان نمونه بر‌خلاف سخن «نابوكف» به اين مضمون كه خواننده نبايد در پي آن باشد كه در داستان از زندگي در «پغي» سرخوش يا روسيه غم‌زده سردرآورد، داستان‌هاي كوتاه، روان و گاهي با مضمون ساده احمدي كاركردي غير اين دارند. براي خواننده‌اي مانند من كه تا‌كنون به خوزستان نرفته‌ام خواندن قصه‌هاي مجموعه احساس تعلق خاطر، خاطره‌انگيزي و شوق رفتن و ديدن بر‌مي‌انگيزد و آنها را برايم ملموس مي‌كند. گويا اگر آنجا را نديده‌ام برايم مهم هستند و سرنوشت آنها را پي‌ مي‌گيرم. واقعيت آن است كه داستان‌ها اگر‌چه غالبا از رويكردي سياسي و انتقادي به گونه مستقيم اجتناب مي‌كنند اما كنجكاوي در سرنوشت غم‌انگيز آن ديار را بر‌مي‌انگيزد. گذشته آباد يا دست‌كم متفاوت جايگاه رخداد‌هاي داستاني با آنچه پس از جنگ بر‌جاي مانده است حسرت‌گونه بر قلم داريوش احمدي روان مي‌شوند. مخاطب درمي‌يابد گويا مثلا مسجد سليمان كه زماني بستر اتفاقات فرهنگي و كنش‌هاي هنري است اكنون عاري از آنان است و بوي دلنواز كاغذ‌هاي كاهي كتاب را حالا بايد در نهانخانه‌ها و گوشه‌كنار «مگزي» جست‌وجو كرد. 
مانند داستان‌هاي مجموعه «خانه كوچك ما»، روايت‌ها و رخدادهاي اين مجموعه نيز از حيث روانشناسي و تيرگي‌هاي ذهني انسان قابل بررسي است. خالق اثر موشكافانه، حسرت بر دل و دلسوزانه رد زخم‌هاي روان‌رنجوري‌ها را نه در داستان‌هايي مستقيما با اين مضامين بلكه در هر گونه داستان مي‌گيرد و چشمان مخاطب را به خلسه اندوه مي‌كشد. اگرچه دو داستان از جمع يازده اثر بلا‌فصل و بي‌تكلف به اين مضامين اشاره دارد. چنانچه مخاطب عميق‌تر و كنكاش‌گرانه به جملات و روايتگري نويسنده بپردازد درخواهد يافت كه داريوش احمدي از دست سائق‌هاي ذهني دوران‌هاي سپري كرده خود يا اطرافيان و افراد جامعه‌اش رهايي نداشته، به آنها دل‌مشغول است و البته براي پنهانكاري آنها تلاشي هم به خرج نمي‌هد. 
در خلال خواندن كتاب چنين مي‌پنداشتم نوشته نويسنده‌اي خسته را پيش رو دارم كه در گوشه‌اي نشسته است، خاطره‌اي را به ياد مي‌آورد و با كمترين تقلب و كم‌فروشي آن را با توانايي و تبحر داستان‌سرايي‌اش مي‌نويسد تا مبادا آن خاطره اندوه روزي از ذهنش پاك شود. ترس‌هاي واقعي يا گاهي موهوم ذهن خالق كه براي بيان آنها به قلم پيچ و تاب بيهوده نمي‌دهد براي خواننده آشنا مي‌نمايد. شوميت گربه، نفرين ابدي، مهر و داغ روان‌پريشي‌ها يا همراهي سگ‌هاي وفادار كوچه‌بازاري همه ارزش كاوش روانشناسانه دارند. نه از آن دست جست‌وجو كه در نهايت به صدور حكم و گزاره مي‌رسد بلكه جست‌وجويي آرامبخش كه با شنيدن درد‌دل دوستي و مصاحبت با او حادث مي‌شود. 
نوشتن درباره اين اثر را با بيان اين نكته به پايان مي‌برم كه هدف يادداشت بررسي فرم‌شناسانه نبود بلكه گفتني ساده و برداشتي به عنوان مخاطبي بود كه براي يك اثر متر و شاقول قضاوت فرميك بر‌نداشته است. اگر چه نشان توانايي در به‌كارگيري شگردهاي داستاني در محتوا در‌هم تنيده است.  مجموعه داستان كوتاه «به مگزي خوش آمديد» مشتمل بر يازده داستان كوتاه است كه در سال نود و هشت توسط نشر نيماژ منتشر و تاكنون مورد توجه منتقدان و اهالي ادبيات داستاني كشور قرار گرفته است. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون