براي توصيفش به كلمات جديدي نياز داريم
او زلاتان ايبراهيموويچ است
تشبيه كردنش به شخصيت اصلي فيلم سرگذشت عجيب بنجامين باتن يا تاكيد بر فعلي كه از روي اسمش در سوئد ساخته شده(زلاتان كردن به معناي انجام كار خارقالعاده) ديگر حقيقت مطلب را در موردش ادا نميكند. صراحتي كه در كلام امثال گتوزو در موردش مطرح ميشود هم عاري از احساس است.«زلاتان نسبت به 12-10سال قبل قويتر شده.» اين روزها براي تعريف زلاتان ايبراهيموويچ احتياج به بازتعريف برخي مفاهيم داريم. ديگر نميتوان مثل نقل و نبات كلمات را به راحتي براي همه خرج كرد. تا ديروز اگر با كنايه ميگفتيم سن براي غول سوئدي يك عدد است، امروز واقعا با آن مواجههايم. شايد حتي نياز باشد در حوزه پزشكي تحقيقاتي انجام شود.
ايبرا در مرز 40 سالگي يك استارت چند متري ميزند، پرش ميكند و تقريبا از روي خط محوطه جريمه با ضربه سر دروازه ناپولي را باز ميكند. درحالي كه منطقا نبايد ميتوانست اين كار را بكند. همانطور كه منطقا نبايد ميتوانست ۱۰ گل در 8 بازي ابتدايي تيمش در سري آ به ثمر برساند. ميلان به لطف درخشش او در صدر جدول ليگ ايتاليا قرار گرفته و اين هم يكي از آن اتفاقاتي است كه روي كاغذ حتي در اوايل فصل هم نبايد رخ داده باشد چراكه رقباي ميلان يعني يوونتوس و اينتر روي كاغذ بهتر هستند. چطور بايد چنين وضعيتي را تحليل كرد؟ اينها اتفاقات سادهاي در فوتبال نيستند و هر روز نميتوانيم مشابهش را ببينيم. شايد جمله مورينيو در مورد زلاتان تعريف درستي باشد:«يك فوتباليست ۴۰ ساله توانايي و پتانسيلي كه در ۲۰ يا ۳۰ سالگي داشت را ندارد مگر اينكه شما زلاتان باشيد. او سال به سال بهتر ميشود.» جملهاي كه ناظر بر يونيك بودن غول سوئدي است.
بازيكنان زيادي بودهاند كه در سنين بالا عملكردي قابل قبول داشتهاند. همين حالا در يوونتوس بوفون با ۴۰ سال سن هنوز دروازهباني ميكند. البته گلر شماره 2 است. در ليگ قهرمانان آسيا حسين عبدالغني با بيش از ۴۰ سال سن براي الاتحاد عربستان فيكس بازي كرد.كازويوشي ميورا با ۵۲ سال سن همين اواخر قراردادش را با يوكوهاما تمديد كرد. نمونهها زياد هستند؛ نمونههايي كه قصههاي جالبي هم در دنياي فوتبال خلق كردند. ادبيات جديدي پديد آوردند و هواداران فوتبال را به احترام واداشتند. احترامي كه در آن حس شفقت هم به نوعي وجود دارد. مثل كودك يا فرد مسني كه برخلاف سنش كاري را هر چند ناقص انجام ميدهد اما چون كسي از او انتظار انجام آن كار را ندارد به نوعي جذابيت پيدا ميكند. به ياد بياوريد وقتي يك پيرمرد را در حال رقصيدن ميبينيد چه حسي پيدا ميكنيد يا وقتي يك كودك مشغول غذا پختن ميشود.
آيا اين در مورد زلاتان صدق ميكند؟ آيا تقديرهايي كه از او به عمل ميآيد همراه با نوعي احساس دلسوزي و شفقت است؟ مطلقا خير. اداي احترام به كاري كه ايبرا انجام ميدهد آغشته به ترس است؛ ترسي كه تمام تيمهاي رقيب از او دارند. ترسي كه توانسته قواعد و نظم دنياي فوتبال را به هم بزند، به همين دليل است كه نبايد او را با همه نمونههاي مشابهش مقايسه كرد. اصلا او نمونه مشابه ندارد. او اين روزها در ميلان كيفيت يك بازيكن 40 ساله خوب را به نمايش نميگذارد. او واقعا يك بازيكن ۴۰ ساله نيست و در سطحي متفاوت بازي ميكند در حالي كه شناسنامهاش ميگويد او در سال ۱۹۸۱ متولد شده است. همه بازيكنان مسن دنياي فوتبال به جز زلاتان هر قدر هم خوب باشند بالاخره يك جايي نشان ميدهند كه ديگر آن شادابي دوران گذشته را ندارند و به همين دليل به آنها ميگويند سن بالاي سرحال. در مورد زلاتان اين طور نيست.
ايبرا با دو گلي كه مقابل ناپولي به ثمر رساند به صدر جدول گلزنان سري آ رسيد. تيمش هم با ۲۰ امتياز از ۸ بازي در رده نخست جدول ردهبندي قرار گرفت. همچنين آخرين باري كه يك بازيكن توانسته در 8 بازي ابتدايي فصل تعداد گلهايش براي ميلان را دو رقمي كند، برميگردد به دههها قبل. يعني زماني كه گونارل نوردال سوئدي(در دهه ۵۰) و ماركو فنباستن هلندي(دهه ۸۰ و ۹۰) در اين تيم توپ ميزدند. ميلان اين فصل مدعي قهرماني است. آخرين باري كه ميلان ۲۰ امتياز در ۸ بازي ابتدايي به دست آورده بود، برميگردد به فصل 04-۲۰۰۳ كه در انتهاي فصل هم قهرمان شدند. آيا چنين چيزي ممكن است دوباره رخ بدهد؟پاسخ اين است كه اگر زلاتان باشد، بله! ممكن است.