• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4799 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۵ آذر

آخرين رييس جمهور

نوشته فرهاد والي

جف سشنز سياستمداري است از ايالت آلاباما، در جواني‌اش دست راستي بود. در همان دوران جواني يك بار براي صندلي قضاوت اقدام كرده بود، ولي به دليل اعتقادات نژادپرستانه به او كرسي قضاوت ندادند. با اين همه اين آدم چند دوره متمادي سناتور آلاباما بود. ايالت آلاباما اصولا يك ايالت راستگراست، همچون ايالت‌هايي مانند مي‌سي‌سي‌پي هنوز افرادي هستند كه طرفدار كنفدراسيون هستند. وقتي چنين حرفي در مورد يك ايالت زده مي‌شود موضوعي را نبايد اشتباه كنيم. وقتي مي‌گوييم تگزاس جمهوري‌خواه است، معني آن اين نيست كه  90 تا 100درصد مردم تگزاس جمهوري‌خواه هستند، بلكه منظور اين است كه پنجاه تا شصت درصد بطور سنتي به جمهوري‌خواهان و چهل تا پنجاه درصد بطور سنتي به دموكرات‌ها راي مي‌دهند، يا وقتي مي‌گوييم ايالت پيش‌روي كاليفرنيا دموكرات است يعني پنجاه تا شصت درصد دموكرات است و چهل تا پنجاه درصد مردم كاليفرنيا به جمهوري‌خواهان راي مي‌دهند. 
جف سشنز نخستين سناتوري بود كه ترامپ را پيش از انتخاب شدن تاييد كرد. چنين كارهايي را خيلي سناتورها مي‌كنند، از يك نامزد حمايت مي‌كنند شايد صندلي وزارت بگيرند. ترامپ هم به سشنز پست وزارت دادگستري را داد. در جريان ماجراي روسيه سشنز يكي- دو بار در دوره انتقالي انتخابات كه هنوز رسما دولت منتقل نشده بود با نمايندگان روس‌ها ملاقات كرد و خودش جزو مظنونين بود. به همين دليل در ماجرا فلين، سشنز كه خودش جزو مظنونين كومي بود، خودش را از پرونده ريكيوز (Recuse) كرد. يعني اعلام كرد قصد دارد در اين پرونده دخالت نكند و نمي‌بايست چيزي در مورد آن بداند. 
در امريكا شما نمي‌توانيد پرونده‌اي را كنترل كنيد كه خودتان جزو مظنونين آن هستيد. در نتيجه پرونده كومي به جاي اينكه تحت نظر سشنز اداره شود، زيرنظر معاونش يعني راد روزنستاين افتاد. از آن تاريخ به بعد ترامپ با سشنز به نوعي دشمن تبديل شد كه به همين شكل باقي بود تا دو- سه روز بعد از بسته شدن پرونده مولر توسط سنا كه ترامپ سشنز را از دادگستري در يك غروب جمعه اخراج كرد. ترامپ به عنوان آدمي كه سال‌ها مهم‌ترين كارش در مديريت اخراج كردن بود اين را خوب مي‌دانست كه امريكايي‌ها شنبه و يكشنبه به تفريح و خانواده مي‌پردازند، به همين دليل هميشه غروب جمعه قربانيانش را اخراج مي‌كرد تا سروصداي تبليغاتي كمتري كند. 

 واترگيت: قتل‌عام شنبه‌شب
شنبه بيستم اكتبر 1973، ريچارد نيكسون بي‌شك يكي از باهوش‌ترين و خردمندترين روساي امريكا بود، او ضمنا يك الكلي قهار بود و علاوه بر آن گاهي داروي مخدر فني‌تويين مصرف مي‌كرد، شايد به همين دليل بود كه آن شب، در بحبوحه بحران واترگيت، ريچارد نيكسون گوشي تلفن را برداشت و به وزير دادگستري ريچاردسون دستور داد كه سربازرسي را كه مسوول پرونده واترگيت است اخراج كند. وزير دادگستري او پاسخ داد من اين كار را نمي‌كنم، نيكسون به او گفت: پس اخراجي. ريچارد نيكسون دوباره گوشي را برداشت و به روكلشاو معاون وزارت دادگستري گفت: من وزير دادگستري را اخراج كردم، الان تو وزير دادگستري هستي، مسوول پرونده واترگيت را اخراج كن. نفر بعدي هم دستور نيكسون را اطاعت نكرد، نيكسون به او هم گفت: تو اخراجي! معلوم نبود در اتاق نيكسون داشت صبرش تمام مي‌شد يا بطري‌هاي شراب قرمز گرانقيمت انبار شراب كاخ سفيد ته مي‌كشيد، شراب‌هايي كه قيمت متوسط‌ هر بطري‌شان 300 تا 700 دلار بود. 
رييس‌جمهور گيلاس ديگري نوشيد و به نفر بعدي و نفر بعدي گفت: اخراجي، اخراجي، اخراجي، و بالاخره يكي را پيدا كرد كه حرفش را گوش كند. اما بالاخره مكالمات رييس‌جمهور به مجلس و سنا رسيد، منتها قبل از رسيدن مهلت استيضاح ريچارد نيكسون در هشتم اوت 1974استعفا داد و به خانه رفت. نيكسون شخصا اعتقاد داشت كه رييس‌جمهور هر كاري دلش بخواهد مي‌تواند بكند. در مصاحبه معروفش با رابرت فراست هم به اين موضوع اشاره مي‌كند كه اگر رييس‌جمهور اين كار را بكند غيرقانوني نيست. اين بحث هنوز كه هنوز است ادامه دارد. 
در قوه قضاييه گروه كوچكي از دستگاه قضايي امريكا و بعضي قضات معتقدند نبايد مزاحم رييس‌جمهور شد. از جمله كساني كه ترامپ در شوراي عالي قضايي Supreme Court نصب كرد، يك قاضي و حقوقدان معروف است به نام Brett Kawenaugh كه او يك مقاله نوشت كه ما نبايد در دوره‌اي كه كسي رييس‌جمهور است گير قضايي بدهيم تا كارش تمام شود. ماجراي نيكسون در حافظه سياسي امريكا مانده بود و برخي گمان مي‌كردند كه ممكن است ترامپ همان كار را تكرار كند، معتقد بودند ممكن است ترامپ هم سشنز را اخراج كند و از طريق معاون او بخواهد كومي را اخراج كند، چون تمام تلاش و پيگير‌ي‌شان براي اين بود كه بفهمند مولر دارد چه چيزي مي‌نويسد. 
مولر آدم بسيار منضبط و با ديسيپليني بود. تلفن تمام دادستان‌هايي را كه برايش كار مي‌كردند در حال ورود به محل كار مي‌گرفت و هيچ كس حق نداشت هيچ سندي از دفتر بيرون ببرد. عمليات او آنچنان حساب‌ شده بود كه تا وقتي كل پرونده را برد و به مجلس تحويل داد، هيچ كس حتي يك كلمه از پرونده او چيزي نمي‌دانست. حتي در ميانه كار وقتي مولر فهميده بود يكي از دادستان‌هاي زيرنظر او تكست پيام‌هايي در دفاع از كلينتون زده است همان شب او را اخراج كرد. گفته بود: كار ما فقط جنبه قضايي دارد و سياسي نيست. من با كساني كه اميال سياسي‌شان را بطور روشني نشان مي‌دهند كار نمي‌كنم. 

 عليه سياهان و مهاجرين، عليه مكزيكي‌ها عليه مسلمانان، عليه هر كس من نيستم
دونالد ترامپ به عنوان نامزد اين حزب در هم ريخته با همه اين آينده شروع به جنگيدن كرد. او مكزيكي‌ها را متجاوز ناميد و گفت مي‌خواهد ميان امريكا و آنها ديوار بكشد، مسلمان‌ها را دشمنان امريكا دانست و با آسيايي‌تبارها كه عمدتا چيني‌ها بودند جنگ و نفرت را آغاز كرد. از سوي ديگر در سال 2020 ترامپ كه مي‌دانست نمي‌تواند راي سياهان و اسپانيايي‌تبارها را به دست بياورد، دو سياست را در پيش گرفت، از يك سو كاري كرد كه آنها نتوانند راي بدهند و براي دادن راي مانع ايجاد كرد. 
از سه ماه قبل از انتخابات اداره پست امريكا شروع به جمع‌آوري صندوق‌هاي پست در ابعاد وسيع از محله‌هاي فقيرنشين كرد، صندوق‌هايي كه حداقل صد سال بود در يك محل نصب شده بودند را مي‌بردند. تا حدي كه رييس تازه منصوب اداره پست به كنگره احضار شد تا در اين مورد توضيح بدهد. استدلال آنها اين بود كه اين محل صندوق پست لازم ندارد. از سوي ديگر به قول اوباما يكي از راه‌هاي جلوگيري از راي دادن اين بود كه به مردم گفته شود كه راي‌شان بيهوده است و در واقع دموكراسي از اين طريق فلج شود. وقتي در سال 2016 ترامپ وارد انتخابات شد، يك بحران عظيم ايجاد شده بود و آن نسل دوم و سوم مهاجراني بود كه با آنها نمي‌شد مقابله كرد. افرادي كه خود را عميقا امريكايي مي‌دانستند. نسل دوم و سوم رنگين‌پوست خودشان را عميقا امريكايي مي‌دانند، در مدارس امريكا درس خواندند، و بسياري از آنها براي امريكا جنگيدند. پرزيدنت كلينتون در زمان رياست‌جمهوري گفته بود كه بايد خودتان را براي يك امريكاي غيرسفيدپوست آماده كنيد، چون تا سال  2030امريكا اكثريتي رنگين‌پوست خواهد داشت. 
جمهوري‌خواهان با وجود دانستن اين واقعيات همان سياست‌هاي نيكسونين (Nixonian) را ادامه دادند. آنها اصلا اهميتي نمي‌دادند كه اقليت‌هاي رنگين‌پوست را به حزب‌شان جذب كنند. در روز جمعه كنوانسيون جمهوري‌خواهان براي معرفي نامزدي دونالد ترامپ تعدادي از افرادي كه براي دريافت كارت شهروندي امريكا در مراسم شركت كرده بودند و تصادفا سياهپوست بودند تصاويرشان بدون اطلاع آنان فيلمبرداري شده و در مراسم آقاي ترامپ به عنوان طرفداران او پخش شد. يعني تا اين حد افراد رنگين‌پوست كم داشتند، آن هم كمپين شخصي كه كارش يك عمر ساخت برنامه و فيلم براي تلويزيون بوده. 
در تمام چهار سال دولت ترامپ تنها سياهپوستي كه با ترامپ همكاري كرد، « بن كارسون» بود. يك جراح مغز فوق‌العاده برجسته امريكايي كه از سن 30سالگي ده‌ها عمل نبوغ آميز جراحي داشت و بعد از اينكه در رقابت انتخاباتي سال 2016از ترامپ شكست خورد، از او حمايت كرد. اولين سخنراني انتخاباتي‌اش نشان داد همانقدر كه جراح خوبي است، يك ابله سياسي است، او وزير « مسكن و توسعه شهري» كابينه ترامپ است. غير از بن كارسون هيچ سياهپوستي نه در دولت و نه در كاخ سفيد و نه در كل سيستم ترامپ با هم همراهي نكردند، مگر افرادي مانند « كانيه وست» شوهر كيم كارداشيان. بطور كلي كابينه ترامپ تركيبي از پيرمردهاي سفيدپوست( White Male Club ) است.  نه زن، نه سياه، نه مكزيكي و اين بسيار متفاوت است با دولت اوباما كه تركيبي از همه افراد گوناگون بود و حتي ايراني هم در جمع آنان بود. 
حزب جمهوري‌خواه دچار يك بحران شديد است و آن اينكه حاميان اين حزب با تركيب دموگرافيك جامعه امريكاي امروز و امريكاي 2030ناسازگار است، در چنين حالتي يا بايد حزب خودش را اصلاح كند، يا تعريف دموكراسي را عوض كند و اين كاري است كه حزب جمهوري‌خواه و ترامپ در فكر آن هستند و اين كار يك راه اصلي دارد و آن تعطيل كردن راي‌گيري است، اما آنها راي‌گيري را تعطيل نمي‌كنند، بلكه از دو طريق عمل مي‌كنند، راه‌هاي راي دادن را مي‌بندند و سخت مي‌كنند و دوم اينكه با تبليغات افراد را قانع مي‌كنند كه راي‌شان اثر ندارد و هر كاري بكني بالاخره ترامپ انتخاب مي‌شود.
اين مشكل در 2016به شكل خاصي بروز كرد، در آن شرايط دو گروه اقليتي اصلي حامي دموكرات‌ها سياهان و مكزيكي‌تبارها بودند كه آنها خود به‌خود ضد زن بودند و بسياري از آنها ترجيح مي‌دادند به هيچ‌كس راي ندهند تا به هيلاري راي بدهند، تقريبا شكي وجود نداشت كه اگر جو بايدن رو به روي ترامپ بود، حتما انتخاب مي‌شد. چرا كه سياستمداري خوشنام بود. معاون اوباما بود و مدت‌ها رييس كميته روابط خارجي سناي امريكا بود و ضمنا نقطه ضعف‌هاي هيلاري و خانواده كلينتون را نداشت. 
علت نيامدن جو بايدن به رقابت‌ با ترامپ هم معلوم است، سه ماه قبل از انتخابات پسرش بو بايدن (Boe Biden) كه دادستان كل ويرجينيا بود و وكيلي موفق و تحصيلكرده بود و در جنگ عراق هم جنگيده بود، يك باره سرطان گرفت و مرد و بايدن عزادار او بود و اصلا روحيه‌اي براي ورود به انتخابات نداشت. حق هم داشت. اگر بايدن وارد انتخابات مي‌شد مسير همه اتفاقات تغيير مي‌كرد و شايد بايدن يا حتي برني سندرز رييس‌جمهور مي‌شدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون