نفت ايران پس از لغو تحريم
حميدرضا شكوهي
غيركارشناسيترين حرفي كه در اين سالها شنيدهايم و خواندهايم، اين است: برجام هيچ فايدهاي نداشت! برخي كه شعارشان پررنگتر از كارنامه عملشان است دوست ندارند نشان دهند كه برجام و رفع تحريم، چه اثراتي داشته است. ثبات نسبي و رشد بالاي اقتصادي سالهاي 95 و 96 يعني پس از لغو تحريمها كه با تكيه بر افزايش صادرات نفت حاصل شد، بهترين معيار براي اثبات فايده برجام و لغو تحريمهاست. اما طبيعتا، براي محسوس و ملموس شدن تاثير لغو تحريم و افزايش رقم رشد اقتصادي كه مثلا در سال 95 از 12درصد هم بيشتر بود، نيازمند تداوم شرايط غيرتحريمي بوديم. حالا كه دونالد ترامپ، انتخابات امريكا را باخته و جو بايدن جايگزين او ميشود، همان مخالفان برجام، مدام بر طبل بيفايده بودن بازگشت به برجام و لغو تحريمها ميكوبند. قبل از انتخابات امريكا، در يادداشتي در همين روزنامه اعتماد نوشتم كه آمدن بايدن هم براي نفت ايران در كوتاهمدت، معجزه نميكند. اما عقل سليم حكم ميكند از هر ابزاري براي لغو تحريم استفاده كنيم و لااقل گشايشي براي فروش نفت ايجاد شود. مهمترين اثر رشد صادرات نفت، رشد اقتصادي و خروج از ركود است. در واقع افزايش صادرات نفت، تاثير غيرقابلانكاري بر اقتصاد ايران دارد.
اما اگر دقيقتر موضوع را بررسي كنيم، اهميت لغو تحريم و افزايش صادرات نفت ايران روشنتر ميشود. در سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي، توليد نفت ايران به 6 ميليون بشكه در روز هم رسيده بود. همين توليد بالاي نفت كه درصد مهمي از تقاضاي بازار جهاني نفت را تامين ميكرد، به عنوان يك اهرم سياسي دراختيار جمهوري اسلامي بود تا دشمنان خود از جمله امريكا را به قطع صادرات نفت تهديد كند. در واقع، صادرات نفت، همواره يك اهرم سياسي و ديپلماتيك بوده و هنوز هم هست. اما توليد نفت ايران به ويژه به خاطر جنگ هشت ساله، روزبهروز كاهش يافت. در دوران سازندگي و سپس در دولت اصلاحات، با ثبات نسبي سياسي- اقتصادي، درنهايت شاهد رشد توليد نفت تا رقم
4 ميليون و 200 هزار بشكه در روز بوديم، اما از سال 1385 به مرور با افزايش تحريمها، ميزان توليد و
به تبع آن صادرات نفت ايران هم كم شد. پس از برجام و لغو تحريم، توليد نفت ايران دوباره به مرز
4 ميليون بشكه در روز رسيد اما با بازگشت تحريم، توليد باز هم كم شد. ايران برمبناي اغلب آمارها، سومين ذخاير نفت جهان را دارد كه بخشي از آن هنوز دستنخورده مانده است، ازجمله برخي ميادين مركزي و مرزي و حتي ميادين نفت و گاز موجود در درياي خزر. از سوي ديگر كشفيات نفت در ايران ادامه دارد و سال گذشته برمبناي گزارش موسسه بينالمللي وودمكنزي، رتبه اول ميزان كشف ذخاير هيدروكربوري قابل برداشت جهان به شركت ملي نفت ايران رسيد؛ آنهم در حضور شركتهاي بزرگي همچون شل و توتال و اكسون موبيل. در واقع نعمت نفت در سرزمين ما فراوان است اما قدرش را نميدانيم. لغو تحريم، شايد بتواند كمك كند ما دوباره به بازار جهاني نفت برگرديم. هر چند اينبار به دست آوردن جايگاه گذشته دشوارتر است؛ به دو دليل: دليل اول: روزبهروز ارزش جهاني نفت در دنيا كمتر ميشود. دنيا به سمت انرژيهاي جايگزين نفت رفته. ابتدا گاز طبيعي و حالا انرژيهاي نو. توليد خودروهاي بنزيني و ديزلي از 10 يا نهايتا 20 سال ديگر در كشورهاي مختلف اتحاديه اروپا ممنوع ميشود و اين يعني كوچكتر شدن يكي از بزرگترين بازارهاي نفت جهان. نفتي كه امروز داريم، ارزش 10 سال پيش را ندارد و نفتمان 10 سال ديگر ارزش امروز را نخواهد داشت. برخي ميگفتند نفت و منابع زيرزميني را بايد براي نسلهاي بعد باقي بگذاريم، اما سرعت رشد دانش بشري به گونهاي است كه اغلب كشورهاي داراي منابع زيرزميني، در حال تبديل ذخاير خود به سرمايه ماندگار هستند تا ثروت را در روي زمين براي آيندگان باقي بگذارند؛ نه در زيرِ زمين! اما ما حتي نميتوانيم اين همه ثروت را راحت استخراج كنيم و بفروشيم! تكنولوژي و سرمايه ما براي برداشت كافي نيست و ضريب بازيافت بسيار پاييني داريم. حتي اگر بتوانيم بيشتر توليد كنيم، به خاطر تحريم سخت است كه نفت توليدي را، حتي در صورت تبديل به فرآورده بفروشيم. دليل دوم: مشتريان نفت ما پراكنده شدهاند. يك بار در دور اول تحريم، آنها را از دست داديم و پس از برجام، با زحمت آنها را جذب كرديم. اما حالا با تحريمي كه زمان ترامپ شروع شد، مشتريان سنتي نفت خود را هم از دست داديم؛ از ژاپن و كرهجنوبي گرفته تا هند و چين. آنها ديگر به همين راحتي به ما اعتماد نميكنند. تحريم آثاري به مراتب زيانبارتر از آن چيزي كه تصور ميكنيم برايمان داشت و حتي يك روز تاخير در لغو تحريم و رفع اين آثار زيانبار، به معناي از دست دادن اندك فرصتهاي باقيمانده براي بهرهگيري از اين ثروت خدادادي است.