گراني در نبود اتحاديهها
ابراهيم عمران
انار گران است. مردم اين ميوه را اگر نخورند مشكلي هم ايجاد نميشود. اين سخن يكي از اعضاي اتحاديه ميوه و تربار است. در نگاه اول و با توجه به گراني زياد ميوه در اين روزها؛ همگان گاردي منفي در برابر اين صحبت ميگيرند و در شبكههايي كه كمتر به تيغ سانسور وابسته است؛ از خجالت ايشان درميآيند و به نحوي هريك پاسخي ميدهند. ولي در روح سخن ايشان امري نهفته است كه آنچنان هم پر بيراه نميگويد و با كمي بالا و پايين كردن واژگان ايشان، ميتوان به نكات ديگري از روحيات خاص مان رسيد و واكاوي افزونتري داشت. حدود بيست سال پيش دوستي كه در فرانسه زندگي ميكرد، موردي تعريف كرد كه هرآيينه بر عكس آن در زندگي روزانه ما رخ ميدهد. ايشان اينگونه تعريف كرده بود كه در رستورانهاي فرانسه سيبزميني رايگان داده ميشود به همراه غذا و ادامه داد كه ما نيز چون در ايران عادت به امور رايگان داريم و هر چيزي كه مفت باشد؛ برايمان جالب است، هر روز به اين رستورانها ميرفتيم تا هم غذايي خورده باشيم و هم سيبزميني رايگان را از دست ندهيم ودر حقيقت با همان سيبزميني، سير ميشديم و از حجم غذاي سفارشي كم ميكرديم. آري، روزي ديديم در رستوران معهود سيبزميني ندادند و اين ندادنها چند روزي ادامهدار شد. ديگر براي مان جاي سوال داشت و طاقت نياورديم و از گارسن چرايياش را پرسيديم. در جواب شنيديم كه دولت فرانسه يك فرانك (آن زمان يورو پول واحد نشده بود) به قيمت سيبزميني به دلايل مختلف اضافه كرده و اين براي اتحاديه رستوران داران گران آمد. و به همين دليل تصميم بر آن گرفتند كه ديگر سيبزميني نخرند و در حقيقت از مصرف آن خودداري كنند. دولت چند روزي صبر كرد و در پايان نتوانست در برابر اين يكدستي صاحبان رستوران، مقاومت كند. چاره كار در آن ديد كه قيمت سيبزميني را نه تنها به قبل برگرداند؛ بلكه كمي نيز كمتر كند تا بيشتر از اين متضرر نشود هم توليد كننده و هم اتحاديه و هم مصرفكننده. دوست ساكن فرانسه در ادامه گفت اين نگره را درجا مقايسه كردم با ايران (تازه بيست سال پيش) و پيش خود انديشيدم اگر بر فرض مثال، سيبزميني اگر در حالت عادي كيلويي صد تومن باشد و همگان خبردار شوند كه قرار است به كيلويي صدو پنجاه تومن برسد؛ خودش اولين نفري خواهد بود كه اگر بهطور معمول يك كيلو مصرفش بود؛ برود و چندين كيلو بخرد از هراس اين كه نكند گرانتر شود! خب اتفاقا فردي كه ميگويد گران است و مردم نخورند چيزي خاص نميشود در نهان، مرادش شايد اين باشد كه همگان بدان آگاهيم؛ سزاي گرانفروش، نخريدن است. حال چرا ما در اين جغرافيا برعكس عمل ميكنيم نيز بر بيشترمان، روشن و داراي دليل است. همان ترس هميشگي نبود و گراني بيشتر. و در جوابي منطقيتر، نبود سنديكاها و اتحاديههاي حامي مردم. به راستي شده كه يكبار براي مدتي كوتاه دست از «قهرمانان شنبه» گونه برداريم و عملگراتر باشيم؟ به حتم يادمان است چند سال پيش و كمپين نخريدن ماشين كه به چه تمسخري رسيد در فرجامش! بحث دعوت به نخريدن جنس و كالايي خاص نيست. كه هيچگاه ميسور نميشود. همين الان نگريسته شود به ثبتنام و خريد خودرو كه تازه معلوم هم نيست تحويلش چه زماني است. صحبت بر سر فرهنگ مصرف و در واقع عطش زياد مصرف كردن است كه خود بحثي است به قدمت عرضه و تقاضا در اين بازار. هرچند گفته اين عضو اتحاديه كمي بيپيرايه بود و شايد از روي ناپختگي و سعي نكرد مثل انار ملس باشد دستكم كه دلخوري پيش نيايد ولي اگر نيك نگاه شود سيگنالي بجا بود و هدفدار. هرچند افسوسانه در زماني بيان شد كه جاي واكاوياش زياد نيست. و خرده و ايراد بدان بيشتر از نفس سخنش بود...