فروغي: عادل از مدار خارج شد، حذفش كرديم
مركز افتاد برون بس كه شد اين دايره تنگ
علي ولياللهي
علي فروغي، مدير شبكه 3 بعد از گذشت تقريبا يك سال به تعطيلي برنامه نود واكنش نشان داد. او كه در تمام اين مدت سوالهاي مردم درباره چرايي تعطيلي پرمخاطبترين برنامه تاريخ صداوسيما را ناديده گرفته بود در يك ويديو كه در فضاي مجازي دست به دست ميشود، دليل اصلي كنار رفتن فردوسيپور و برنامه نود را «خارج شدن از مدار» عنوان و تاكيد كرد اگر برنامه نود ادامه پيدا ميكرد تمام صداوسيما «از هم ميپاشيد.» فروغي در اين رابطه فردوسيپور را به دروازهباني تشبيه كرد كه در خطوط ديگر بازي ميكند و در نتيجه بايد يك نفر جايگزين او بشود. فروغي گفت:«من ميخواهم بگويم درباره ايشان مهمترين بحث اين بود كه كار از مدارش داشت خارج ميشد و بقيه هم نگاه ميكردند و ميگفتند اگر كسي به خاطر محبوبيت ميتواند از مدار خارج شود، ما هم اين كار را بكنيم. اصلا صداوسيما از هم ميپاشيد.» فروغي در بخش ديگري از اظهاراتش به پرداخت شدن مطالبات عادل و درخواست او براي برنامه «فوتبال ۱۲۰» اشاره كرد. فروغي همچنين فردوسيپور را شخصي خواند كه «مظلومنمايي» ميكند و به وسيله رسانههاي زنجيرهاي و صفحههاي مجازي عليه صداوسيما هجمه ميسازد. در نهايت فروغي با اشاره به اينكه سرش خيلي شلوغ است و فرصت پرداختن به مسائلي نظير برنامه نود را ندارد، گفت:«ما كارهاي زيادي داريم و از كارهاي خود ميمانيم، اداره شبكه از هفت صبح تا يك و نيم شب كه فوتبالهاي خارجي تمام ميشود همهاش گرفتاري است.»
به جرات ميتوان گفت تنها بخش كوچكي از صحبتهاي فروغي مربوط به شخص عادل فردوسيپور ميشود. اظهارات صريح فروغي در وهله اول خطاب به مردم ايران است. فروغي در اين ويديوي كمتر از دو دقيقهاي ذهنيت غالب بر صداوسيماي ايران را نشان ميدهد. اينكه چه كساني و با چه طرز تفكري هر روز براي بيش از ۸۰ ميليون نفر آدم برنامه ميسازند. اينكه اين افراد از برنامهسازان خود چه انتظاري دارند، برايشان چه چارچوبهايي در نظر ميگيرند و در صورت مغاير بودن ديدگاهها چگونه برخورد ميكنند. اظهارات صريح فروغي همچنين نشان ميدهد مردم به عنوان مخاطبين برنامههاي صداوسيما چه جايگاهي دارند. تمام اين پرسشها بارها و بارها توسط كارشناسان رسانه، توليدكنندگان و خود مردم در سالها و ماههاي گذشته پرسيده شدند و بر اساس شواهد و قرائن پاسخهاي مشخصي هم دريافت كردند. اما اين بار اوضاع كمي متفاوت است. ديگر كسي حدس نميزند يا تحليل نميكند. اين يك پيام واضح و شفاف از سوي يكي از مديران رده بالاي صداوسيماست كه خطاب به مردم ارسال شده. تمام اظهارات فروغي را بايد به عنوان يك فكت در نظر گرفت. عادل فردوسيپور از مدار خارج شده بود. به همين علت چارهاي جز كنار گذاشته شدن او نبود. احتمالا همان طور كه خيلي از ممنوعالتصويرهاي ايران از «مدار» خارج شدند. تفكر جزمي مديران صداوسيما از همين يك جمله كاملا به چشم ميآيد. اينكه راه مستقيمي از نظر ايشان وجود دارد و هر كس از اين مسير خارج شود بايد كنار برود. آن هم نه خارج شدن به معنايي كه عامه در ذهن دارند. با توجه به آنچه از فردوسيپور در اين بيستوچند سال ديديم، ميتوان گفت از نظر مديران صداوسيما نگاه كردن به چپ و راست هم «خارج شدن از مدار» در نظر گرفته ميشود.
بله! فردوسيپور يك بار در برنامه نود اسم «اصغر فرهادي» را آورد. چند بار هم گفت در اين روزهاي بد تنها فوتبال ميتواند به مردم شادي بدهد. كل اكت اجتماعي عادل در اين سالها به همين موارد و موارد مشابه برميگردد. هيچ اشكالي ندارد اما همه ميدانند عادل فردوسيپور هر چقدر در حوزه فوتبال صريح بود و مديران را با قدرت به چالش ميكشيد در ساير موارد آدمي به شدت محافظهكار بود. او هرگز وارد مسائل سياسي نشد. در نزاعها و جناحبنديها حضور پيدا نكرد و هميشه خودش را به عنوان يك آدم فوتبالي و دانشگاهي نشان داد. با اين وجود باورنكردني است كه همين آدم محافظهكار هم ميتواند از مدار صداوسيما خارج شده باشد. شايد چون در مراسم بهترينهاي صداوسيما گفت: «راي مردم براي من از همه چيز مهمتر است.» به جرات ميتوان گفت مدار صداوسيما آن قدر تنگ است كه بيم آن ميرود هر لحظه خود مديران ارشد سازمان و بلندپايهترين مسوولان نظام هم از آن خارج شوند.
به قول بيدل دهلوي «مركز افتاد برون بس كه شد اين دايره تنگ» مداري كه هر لحظه تنگتر ميشود و رويكرد حذفي تنها بخشي از رويهاي است كه صداوسيما پيش گرفته. فروغي در اظهاراتش پرداخت شدن مطالبات فردوسيپور و ارتقاي شغلي او در موعد مقررش را با لحني منتگذارانه بيان ميكند. اينكه مدير شبكه 3 پرداخت كردن پولي كه حق طرف بوده را جزو لطفهاي خودش در نظر ميگيرد قسمت ديگري از تفكر حاكم بر سازمان را نشان ميدهد، تفكري منتگذارانه. انگار همين كه يك نفر كارش را به درستي انجام ميدهد براي داشتن استحقاق دريافت دستمزد كافي نيست و بايد براي دستبوسي هم اقدام كند. اما از اين مهمتر جايي است كه فروغي ميگويد هجمهاي كه عليه صداوسيما راه افتاده حاصل رسانههاي زنجيرهاي فردوسيپور و صفحات مجازي هماهنگ است. فروغي به عنوان مدير پرمخاطبترين شبكه تلوزيوني ايران به گواه آمار خود صداوسيما به طور مشخص هيچگونه دركي از سليقه مردم ندارد. او نميخواهد بشنود مردم چه ميگويند. معلوم نيست مردم بايد به چه زباني حرفشان را بزنند كه فروغي و امثالهم بفهمند. از روزي كه برنامه نود تعطيل شده به شكلهاي مختلف مردم و طرفداران اين برنامه نشان دادند كه از اين كار ناراضياند. توفان توييتري به راه انداختند. براي عادل در خيابان جشن تولد گرفتند. هنوز بعد از يك سال دوشنبهشبها مينويسند «به ياد نود.» هنوز اگر عادل اظهارنظري حتي در مورد مرگ مارادونا بكند به سرعت فضاي مجازي و رسانهاي را درمينوردد. جشن امضاي كتابش غلغله ميشود. هزار و يك كنش مشخص در حمايت از عادل فردوسيپور انجام ميگيرد اما همه اينها از نظر صداوسيما هماهنگ شده و غيرواقعي است. كاش صداوسيما حداقل در اين زمينه به آمار خودش استناد كند. ببيند برنامهاي كه به جاي «نود» روي آنتن ميبرد حتي از برنامه «كودكشو» و «طبيب» هم كممخاطبتر است. شايد مردم با اينكه «فوتبال برتر» را نگاه ميكنند عمدا به آن راي نميدهند اما همين هم نشاندهنده اعتراض مردم است. آقاي فروغي ميگويد هجمهها عليه صداوسيما در حمايت از ۹۰ غيرواقعي است اما گويا يادش رفته چه تلاشهايي براي راهاندازي كمپين در فضاي مجازي براي حمايت از برنامه «فوتبال برتر» انجام داد كه به بنبست رسيد.
واقعيت اين است كه شايد مردم خيلي از پيجها و صفحات زرد را دنبال كنند. شايد يك نفر بتواند با مسخرهبازي فالور جمع كند. درست است كه شاخها و شارلاتانهاي مجازي چند ميليون فالور دارند اما همين مردم وقتي بخواهند نشان بدهند كه با چيزي مخالف هستند با صراحت اين كار را انجام ميدهند. اينكه فروغي و همكارانش نميخواهند ببينند و متوجه شوند ديگر مشكل مردم نيست. مردم و صداوسيما اين روزها دو گروه كاملا مجزا از هم هستند. فروغي در اظهاراتش اين را ثابت كرده است. مديران صداوسيما فكر ميكنند كار خيلي بزرگي انجام ميدهند. فكر ميكنند بودجه گرفتن و پول دادن به ديگران و برنامه ساختن و تاختن در يك فضاي بيرقيب و نظارت قيممابانه كار خيلي سختي است. البته كه كار سختي است اداره نهادي كه ميتواند پولسازترين نهاد ايران باشد و كسري بودجه آوردن! همين ميشود كه فروغي با لحني كه قرار است به ما ثابت كند خيلي زحمت ميكشد، ميگويد:«ما كارهاي زيادي داريم و از كارهاي خود ميمانيم، اداره شبكه از هفت صبح تا يك و نيم شب كه فوتبالهاي خارجي تمام ميشود همهاش گرفتاري است.» واقعا كاش آقاي فروغي و همكارانش اينقدر علاقه نداشتند به مردم خدمت كنند. كاش بروند دنبال همان كارهايي كه به خاطر كارهاي صداوسيما از انجامش باز ماندهاند. به خدا مردم هم راضي نيستند فروغي و دوستانش اين همه به زحمت بيفتند.