ادامه از صفحه اول
صداوسيما دنبال حذف نباشد
نه فقط در مورد صدا و سيما. در مورد تمامي دستگاهها بايد مطالعه صورت بگيرد و اين سوالات پرسيده شود كه اينها چه اهدافي دارند؟ چه ماموريتهايي پيش رويشان است و چه نتايج مثبت يا منفي از لحاظ سياسي، اجتماعي و اقتصادي در گذشته داشتهاند؟ همه بايد به دقت مطالعه شود. شايد اين روزها ابراز نارضايتي از برنامههاي صدا و سيما به گوش برسد. برخي از مردم از برنامههاي صدا و سيما راضي هستند و برخي هم نيستند. در چند سال گذشته رسانههاي مكتوب، صفحات مجازي و شبكههاي خارجي در اين زمينه دخيل بودهاند. در اين زمينه هم بايد مطالعات دقيقي صورت بگيرد. متاسفانه در اين زمينه كار درستي انجام نگرفته. هميشه نظرسنجي به اين شكل بوده كه رفتند توي خيابان و با چند نفر حرف زدند و عدهاي گفتند برنامهها خوب است و عدهاي هم گفتند برنامهها خوب نيست. يك عده ميگويند صدا و سيما درست كار ميكند و عدهاي ديگر ميگويند اين طور نبوده. بايد به دقت بررسي شود كه چند درصد مردم از صدا و سيما راضي نيستند و از آن مهمتر اينكه چرا راضي نيستند. خود صدا و سيما بايد در اين زمينه كار كند و ببيند مردم از چه بخشهايي راضي هستند و چه بخشهايي را نميپسندند. مثلا در خانه خودم بچههايم دوست دارند مرتب سريال پايتخت ببينند. به هر دليلي. ولي اين دليل بايد فهميده شود. شايد برخي از برنامههاي صدا و سيما واقعا جذابتر باشند. بايد اين برنامهها بيشتر مدنظر قرار بگيرند. در مجموع صدا و سيما هر چقدر بيشتر استقلال داشته باشد و وارد مسائل جناحي نشود موفقتر خواهد بود. اگر صدا و سيما به اين سمت برود كه مسائل جناحي را در نظر بگيرد و به دنبال حذف افراد باشد نتيجه قابل قبول خيلي سخت به دست ميآيد.
صداوسيما رسانه ملي نيست
بگوييم صداوسيما توانايي مقابله با اين رقبا را ندارد. اگر هم بپرسيم كه در اين شرايط آيا صداوسيما توانسته مخاطبان رسانههاي ديگر را از جمله رسانههاي خارجي و فضاي مجازي را جذب كند؟ باز هم پاسخ منفي است. صداوسيما در مجموع نتوانسته يك رسانه ملي باشد. برنامههاي صداوسيما در مجموع به شكلي عرضه ميشود كه آرامش مردم را تا حدودي به هم ميزند. البته در اين بين برنامههاي اطلاعرساني خوبي هم دارد. منتها اگر صداوسيما ميخواهد موفق باشد بايد برنامههايش هم وظيفه اطلاعرساني را به خوبي انجام دهند و هم آرامشدهنده باشند. بايد گفت صداوسيما نتوانسته بر رقبايش پيروز شود. صداوسيما نه توانسته مخاطبان رقبايش را جذب كند و نه توانسته برنامههاي ضد ايراني و اسلامي كه در شبكههاي خارجي ساخته ميشود را خنثي كند. در واقع صداوسيما بيشتر به مسائل جناحي ميپردازد. صداوسيما امروز به عنوان يك رسانه ملي كاركرد ندارد. توقع اين است كه صداوسيما بتواند با برنامههايش مردم ايران را جذب كند. مثلا اگر سه دقيقه به اخبار ساعت هفت شبكه يك كه مهمترين شبكه تلويزيون است، نگاه كنيد ديگر تا آخر شب چيز جديدي نميبينيد و باقي تكرار همان چند دقيقه است. يعني مطلب جديدي عرضه نميشود. در حالي كه در سطح دنيا و شبكههاي مجازي سطح كشور به موازات صداوسيما صدها و هزاران خبر منتشر ميشود. منتها صداوسيما اخبارش از اينكه فلان رييس چه گفت يا فلان نماينده چه حرفي زد يا آن جلسه تشكيل شد فراتر نميرود. متاسفانه در رقابتي كه وجود دارد صداوسيما نتوانسته موفق باشد.
كت تن كيست؟!
آزاردهنده و تحقيرآميز است ديگر. نيست؟ راي چند روز پيشتر مردم به اينكه فردوسيپور محبوبترين مجري تلويزيون است هم افاقه نميكند. چه بسا اين راي لج بيشتري هم از آن جوان انقلابي و كساني كه احيانا به او خط دادهاند، گرفت و آنها را جريتر كرد تا نشان دهند كت تن كيست. به همين سادگي.
اينكه گفته ميشود تقليل دلايل نارضايتي عمومي و خشم مردم به مسائل معيشتي و اقتصادي خطاست، به فراواني اينگونه مصاديق بازميگردد. آنقدر خودحقپنداري و حس مالكيت بر سرنوشت مردم و كشور نزد صاحبان اين ديدگاه زورگويانه پررنگ است كه متوجه زشتي و برخورندگي توضيحاتشان درباره چرايي اين رفتار نميشوند. آقاي مدير انقلابي خيلي راحت به دوربين زل ميزند و ميگويد چون از مدار خارج شد! كدام مدار؟ مداري كه شما تعيين ميكنيد يا آنچه مردم ميخواهند؟
ريشه تمام اختلافات، نارضايتيها، و حتا ناكارآمديهايي كه كشور را از بهرهگيري از تمام ظرفيتهايش محروم كرده و موج برخورنده مهاجرت نخبگان را باعث شده، همين ديدگاه است. اينكه اداره امور بر مدار مردم نيست، بلكه بر مدار فهم و خواست اقليتي كوچك است كه قدرت را در اختيار دارد. شكاف و بحران اصلي كشور همين است و بسياري از شكافها و بحرانها و مشكلات ديگر، به اين شكاف اصلي بازميگردند. همان كه راهحلش دموكراسي و عدالت در توزيع قدرت است.
تعامل رسانه و ستاره
رسانههاي حرفهاي دنيا بر يك مثلث درآمدي تكيه دارند كه اضلاع آن درآمدهاي بازرگاني، مشتريان و اسپانسرها هستند. اگر رسانهها وابسته دولتي باشند و از نهادهاي رسمي بودجه بگيرند ممكن است نخواهند به اين قواعد حرفهاي پايبند باشند و از دست دادن ستاره، درآمد و مخاطب برايشان مهم نباشد در حالي كه در رسانه حرفهاي مستقل مخاطب و درآمد به هم وابستهاند و صاحبان رسانه خود را ملزم به كسب اعتماد مخاطب ميدانند.