تعويض دروازهبان با دستور حمله
ابراهيم عمران
جناب فروغي مدير شبكه 3 تلويزيون در جديدترين واكنشها و بعد از زماني زياد سكوت كردن درباره «عادل فردوسيپور» صحبتهايي مطرح كردند كه چند واژهاي از آن دستمايه اين نوشته شده و تحليل اينكه منظور ايشان از به زبان آوردن اين واژگان چيست.
يك/ محبوبيت. واژه محبوبيت يعني فرد آنچنان در جامعه مورد قبول است و دوستش دارند كه هر عمل و واكنشي كه از ايشان سر بزند؛ لاجرم مورد پذيرش همگاني قرار ميگيرد. پس چه بهتر كه اين محبوبيت را از هر طريق كه شده از بين ببريم و يا اينكه از ميزان آن كم كنيم. چه كه اصل داستان اين است كه ما يعني رييس و روسا بايد در سيبل توجه باشيم و كارمندي اگر از ما، در دايره توجه قرار داشته باشد، شيرازه مجموعه از هم ميپاشد و سيستم حسين قليخاني ميشود.
از طرفي محبوبيت و نامداري دو ضلع بسيار ناخوشايند در سپهر سياسي و اجتماعي هستند و تا در مدار تعريف شده ما هستند ميتوان آنها را تحمل كرد و اگر از «مدار خارج شوند» تا به انفجار نرسند بايد به مدار برگشت داده شوند و اگر هم نپذيرند به ناچار فقط چاره كار پاك كردن صورت مشكل است...
دو/ تخصص. خب وقتي در معناي تخصص غور كنيم يعني فردي كه در كار و حرفهاش وارد است و «فروغي» كارها دارد كه ديگران ندارند. و زماني هم كارمندي آنچنان داراي برد تخصصي است، ميتوان فرض كرد كه اين تخصص ميتواند براي او «انا و لاغيري» به بار بياورد. پس چه بهتركه او را از اين نقيصه اخلاقي، زودتر دور كنيم و كار و حرفهاش را بايكوت و فقط به او بگوييم كه در پي مظلومنمايي نباشد. چون تخصص و محبوبيت وقتي با تعهد نباشد فرد مغضوب دست به «ادراك» سازي در جامعه مجازي ميزند و خويشتن را محق جلوه ميدهد و از خود عادل بودن، نزد جامعه ميسازد...
سه/ ما كار داريم زياد و از صبح تا شب سرمان شلوغ است كه نميتوانيم به همه جواب دهيم. خب هم به طرف ميگوييم كه آنچنان براي ما مهم نبوده كه جوابگوي حرفهايت باشيم و هم به مخاطب اين نگاه را القا كنيم كه ما مرد تعهد و خدمتيم و چارچوب سازمان، مهم است نه آنچه مخاطب احتمالي بپسندد و اينچنين ميشود كه دروازهبان را عوض ميكنيم بيآنكه از دستش، دستكشهايش را درآوريم تا آويزان نمايد و حداقل بداند كه دورهاش تمام شده است... بله معناي واژههاست كه ميتواند در دايره لغتنامههاي تصويبي ما تغيير كند بيآنكه در پي آن باشيم كه طرف مقابل چه برداشت از اين كردار ما ميكند و بيتوجه به آنكه سرمايه انسانيمان چه راحت عمرش به بطالت كاري ميرسد. و مهمتر از همه آنكه در دقيقه 90 اين مخاطب است كه با يك بالا و پايين كردن شبكه، ديگر به ما توجهي نميكند و وقت اضافه هم در اين بلبشوي زيادي رقبا نداريم.