«نشنال اينترست» استراتژي بايدن در قبال ايران را بررسي كرد
نيازمند يك جو خِرد
مترجم: هديه عابدي
ورود به جنگي ديگر در خاورميانه آخرين چيزي است كه امريكا به آن نياز دارد. ترور محسن فخريزاده، دانشمند هستهاي ايران نه تنها نشان داد اوضاع در منطقه چقدر سريع ميتواند از كنترل خارج شود، بلكه به ما يادآوري كرد كه چرا سياست خارجي امريكا به يك جو خرد و عقلانيت نياز دارد. آيا جو بايدن، رييسجمهور منتخب امريكا ميتواند اختلافات با ايران را حل و فصل كند؟ پايگاه خبري تحليلي «نشنال اينترست» در گزارشي نوشت: حدود يك سال پس از ترور سردار قاسم سليماني به دست امريكا در نزديكي فرودگاه بينالمللي بغداد، ايرانيها روز 7 آذر سال جاري با خبر ترور يكي از بزرگترين دانشمندان هستهاي خود، يعني محسن فخريزاده، از خواب بيدار شدند. بسياري معتقدند اسراييل مسوول اين عمليات بوده است. البته پر بيراه هم نميگويند، چرا كه سرويس جاسوسي اين رژيم، يعني موساد، در يك دهه گذشته چندين عمليات عليه برنامه هستهاي ايران ترتيب داده است. اما در نهايت اينكه چه كسي نقشه ترور فخريزاده و همراهانش را كشيده و اجرا كرده چندان اهميتي ندارد؛ نكته مهم اين است كه اين عمليات باعث شد اوضاع منطقه بار ديگر به نقطه جوش برسد. پس از ترور سردار سليماني، دولت ترامپ توانست اوضاع را بدون مرگ حتي يك امريكايي آرام كند (هر چند در پي حملات موشكي ايران عليه پايگاه اين كشور در عراق بيش از 100 نيروي نظامي امريكا دچار ضربه مغزي شدند) . اما اين بار براي جلوگيري از آغاز يك جنگ بيمورد ديگر در خاورميانه، دولت ترامپ و دولت بايدن بايد با يكديگر همكاري كرده و مشتركا براي كاهش تنش تلاش كنند. همانطور كه انتظار ميرفت، حكومت ايران بهشدت از ترور (شهيد) فخريزاده خشمگين است. اگر يك چيز بتواند تندروها، محافظهكاران، ميانهروها و اصلاحطلبان را در نظام ايران با هم متحد كند، آن حمله يك قدرت خارجي عليه منافع كشور است، به ويژه اگر هدف، يك شخصيت برجسته و محبوب مثل سليماني يا فخريزاده باشد. رهبر انقلاب آيتالله خامنهاي وعده «انتقام قطعي» عليه عاملان ترور فخريزاده را داده است. هفته گذشته مجلس شوراي اسلامي قانون جديدي را تصويب كرد كه به سازمان انرژي اتمي ايران دستور ميدهد در صورت عدم لغو تحريمهاي امريكا ظرف دو ماه آينده، همكاري با بازرسان اتمي را متوقف كرده و سطح غنيسازي اورانيوم را بالا ببرد.
با اين حال هنوز هم بخش عمدهاي از نخبگان ايران تمايلي به اقدامات نسنجيده و بيملاحظه ندارند. دولت روحاني نگاهش به تقويم است و اميد دارد با ورود بايدن به كاخ سفيد بتواند تا حدي روابط با واشنگتن را بهبود بخشد. كمتر از دو ماه ديگر جو بايدن رييسجمهور امريكا ميشود و ورود او به كاخ سفيد به منزله پايان فشار حداكثري چندساله عليه اقتصاد ايران خواهد بود. حسن روحاني رييسجمهور و محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران هر دو علنا از بايدن خواستهاند به برجام بازگردد. ظريف در مصاحبهاي با يك پايگاه خبري ايراني گفت: شايد ايران و امريكا اختلافات اساسي داشته باشند، اما هر دو طرف حداقل ميتوانند براي بهبود روابط تلاش كنند. در واشنگتن نيز گزينه بايدن براي پست مشاور امنيت ملي، يعني جيك ساليوان، در گفتوگويي اعلام كرد رييسجمهور تمايل دارد در صورت پايبندي ايران به تعهدات خود ذيل برجام، به توافق هستهاي بازگردد. ايران و امريكا كه در چهار دهه اخير يكديگر را دشمن خود خواندهاند، اكنون اين فرصت را دارند تا اختلافات خود را كنار گذاشته و به سمت كاهش تنشها پيش بروند؛ اين چيزي است كه منطقه بيش از هميشه به آن نياز دارد. دو كشور در ماه ژانويه نزديك بود وارد يك جنگ تمامعيار با يكديگر شوند، اما نه ايران و نه امريكا منافع خود را در ورود به چنين جنگي نميبينند. سوال اينجاست كه چگونه بايد جلوي جنگ احتمالي ميان دو كشور را گرفت. يكي از گزينههايي كه بايدن به طور قطع مدنظر دارد، احياي توافق برجام است كه به موجب آن امريكا تحريمهاي اقتصادي خود عليه جمهوري اسلامي را در ازاي بازگشت ايران به تعهدات هستهاي خود لغو ميكند. اما با توجه به بياعتمادي عميق ميان تهران و واشنگتن كه با استراتژي فشار حداكثري دولت ترامپ به اوج خود رسيده است، زنده كردن توافق هستهاي به اين راحتي امكانپذير نيست. ممكن است همانطور كه مقامات جمهوري اسلامي در ماههاي اخير تاكيد كردهاند، ايران بخواهد بر جبران خسارت ناشي از درآمدهاي از دست رفته خود اصرار كند. همچنين ايران حاضر نيست پيش از لغو تحريمها به برجام و تعهدات خود بازگردد، چرا كه معتقد است امريكا باعث به وجود آمدن اين وضعيت شده است. با برجام يا بدون آن، دولت امريكا بايد به حكومت بدبين ايران ثابت كند روزهاي فشار حداكثري به پايان رسيده و عصر جديدي از ديپلماسي پراگماتيك و تنشزدايي آغاز شده است. بر خلاف آنچه جنگطلبان در واشنگتن ادعا ميكنند، پايان فشار حداكثري، لطف در حق تهران نيست، بلكه اصلاح ضروري سياستي است كه ثابت شده از هر نظر و با هر متر و معياري اشتباه بوده و شكست خورده است. حاميان سياست فشار حداكثري امريكا سرخوشانه پيشبيني ميكردند ايران در نتيجه اين اقدامات مستأصل شود، به ميز مذاكره بازگردد و براي پايان دادن به اين فشار التماس كند حتي اگر به قيمت ارايه امتيازات بيشتر تمام شود. با اين حال واقعيت اين است كه سياست ترامپ نتيجه عكس داد: ميانهروهاي ايران كه طرفدار ديپلماسي بودند به حاشيه رانده شدند، تندروها اوج گرفتند و سياست خارجي ايران به مسير اشتباه كشانده شد.
ورود به جنگي ديگر در خاورميانه آخرين چيزي است كه امريكا به آن نياز دارد. ترور فخريزاده نهتنها نشان داد اوضاع در منطقه چقدر سريع ميتواند از كنترل خارج شود، بلكه به ما يادآوري كرد كه چرا سياست خارجي امريكا به يك جو خرد و عقلانيت نياز دارد.
بر خلاف آنچه جنگطلبان در واشنگتن ادعا ميكنند، پايان فشار حداكثري، لطف در حق تهران نيست، بلكه اصلاح ضروري سياستي است كه ثابت شده از هر نظر و با هر متر و معياري اشتباه بوده و شكست خورده است.