ادامه از صفحه اول
مقدمهتجزيه اتيوپي
امروزه كشور اتيوپي با تبعيت از قانون اساسي 1994 يك جمهوري فدرال دموكراتيك به حساب ميآيد كه ساختار تقسيمات اداري داخلي آن با توجه به ملاحظات قوميتي صورت گرفته است. در واقع هدف از قانون اساسي كه بر اساس الگوي قديمي كمونيستي بنا شده بود، پنهانسازي شكافهاي مذهبي - قومي و كينههاي تاريخي بوده است. حاكمان وقت متعلق به اقليت تيگراي با بسط قانون اساسي بيش از يك ربع قرن به انحصار قدرت ادامه دادند. در سال 2018 به دنبال ناآراميهاي كشور سيطره آنان بر آديس آبابا پايان يافت. جبهه دموكراتيك انقلابي خلق اتيوپي، ائتلاف سياسي حاكم بر كشور، براي مدت سه دهه تقريبا بدون وقفه قدرت را در دست داشت و به دنبال آن نخستوزير فعلي از قوم اكثريت اورومو را منصوب كرد. به قدرت رسيدن يكي از اعضاي اين قوم با بيش از يك سوم جمعيت اتيوپي در مقابل اقليت شش درصدي قوم تيگراي تنها باعث تشديد اختلاف نظرها شده است. در واقع با اين انتخاب اولين بار است كه فردي از قوم اورومو در راس دولت قرار ميگيرد.
لازم به يادآوري است كه در سال 1991 اين جبهه آزاديبخش خلق تيگراي بود كه ديكتاتوري رژيم نظامي - ماركسيستي تحت سلطه منگيستو را سرنگون كرد. بنابراين جبهه آزاديبخش خلق تيگراي تا زمان به قدرت رسيدن نخست وزير حفظ قدرت و تسلط بر ساختار سياسي و امنيتي كشور را حق مسلم و مشروع خود ميدانست. بهانه تيگراي براي خصومتهاي يك ماه گذشته تصميم دولت مركزي براي به تعويق انداختن انتخابات مجلس قانونگذاري آگوست 2020 به دليل بحران همهگيري ويروس كرونا است. قدرت منطقهاي تيگراي با اين باور كه حكومت آديسآبابا فاقد مشروعيت انتخاباتي است با سازماندهي انتخابات خود شروع به جدايي طلبي و جنگ افروزي با حمله به نيروهاي فدرال مستقر در ماكاله مركز تيگراي ميكند. واكنش حكومت مركزي فوري بود و نيروهاي فدرال با كمك ارتش اريتره و تداركات اسمره پايتخت اريتره از جمله فرودگاههاي نظامي آن كشور جنگ همهجانبهاي را عليه جداييطلبان تيگراي آغاز كردند. بيش از نيمي از كل پرسنل نيروهاي مسلح و لشكرهاي مكانيزه كشور در اين منطقه مستقر است.
همزمان با شدت گرفتن درگيريها در تيگراي، خصومتهاي قوميتي قديمي با مطرحسازي اختلافات اراضي اجدادي با مخالفت آمهارا - دومين قوم مهم اتيوپي - بعد از اورومو شدت ميگيرند. در گذشته آمهاراها و تيگراييها درگيريهاي شديدي داشتند و آمهارا جبهه آزاديبخش خلق تيگراي را به الحاق قلمروي آنان به بخشي از منطقه تيگراي غربي در حين پيشروي به سوي آديس آبابا در سال 1991 متهم ميسازد. در حال حاضر، شبه نظاميان آمهارا به نيروهاي فدرال پيوسته و در چند كيلومتري مرز تيگراي مستقر شدهاند.
اين جنگ كه در شرف پايان نيست، خطر گسترش به منطقه تيگراي را در بر دارد. در واقع ارتش تيگراي شامل نيروهاي شبهنظامي كاملا آموزش ديده به تعداد تخميني 250 هزار نفر است. با بمباران اسمره در اريتره توسط شبهنظاميان تيگرايي و تمركز شبهنظاميان آمهارا در مرز تيگراي، به احتمال قريب به يقين اتيوپي درگير جنگهاي داخلي خواهد شد كه عواقب آن سراسر شاخ آفريقا را دربر ميگيرد. قاهره كه بر سر مساله آب و سد رنسانس با اتيوپي درگير است از اين وضعيت به نفع خود استقبال ميكند. برخي از شواهد و گزارشها گوياي پشتيباني نظامي ارتش مصر از شبهنظاميان در تيگراي است. بنابراين صلح و ثبات نسبي چند دهه گذشته در منطقه شاخ آفريقا در معرض خطر شروع درگيريهاي شديد قرار دارد. به نظر ميرسد تاريخ تكرار ميشود.
خواب خانم نيكي هيلي
مشكل آب و نان مردم را با تعامل دنيا حل كنند. آنها قطعنامههاي فصل هفتم را ملغي كردند اما چون دولتشان پيوست داخلي براي حكمراني مطلوب موافقين و مخالفين نداشت، به رشد انقلابيگرهاي نظاميپسند كمك كردند.
ظهور ترامپ، يك خطر جدي براي نظام بود. واقعا در محاسبات تيم وزارت خارجه او، نظام ايران سقوط ميكرد. اما ايران مردمي داشت كه تجربه يك جنگ طولاني داشتند. اما قصه از آنجا دچار تزايد خطر شد كه گروه نو انقلابي، ترامپ را فرصت نابودي برجام، دولت مستقر و روي كار آمدن دولت نو انقلابي خود دانستند.
شعار آنها اين است كه فقر و محنت مردم از انتخاب دولتي متمايل به غرب است پس به ما اعتماد كنيد هر چند اگر نكنيد با انتخابات حداقلي پيروز ميشويم. اما واقعا شدني است؟ منابع سرمايهگذاري و رونق ايران در اين شرايط و ادامه تحريمها امكانپذير است؟ آنها در دوران پول نفت نتوانستند، حالا چگونه ميتوانند؟ كافي است خروجيهاي دولتها را مقايسه كنيم.
به هر حال اين انشقاق خطرناك با بار ارزشي همراه شد. دولت مستقر ناتواني ذاتي در حكمراني داخلي داشت، حالا در حكمراني خارجي هم بايد كشور را حفظ ميكرد. ترامپ در حال جمع كردن بساط خود از كاخ سفيد است اما خانم نيكي هيلي نماينده سابق امريكا در سازمان ملل ميگويد شبها از فكر اينكه دولت بعدي امريكا به برجام برگردد خوابم نميبرد. چرا اسقاط برجام براي تيم سياست خارجي برانداز ترامپ اينقدر بااهميت است و با كمك اعراب و صهيونيستها و نغمههاي داخلي، آن را در امتداد اسقاط اين نظام ميدانند؟ دلايلش را خردمندان نظام ميدانند اما شايد برهم كنش نيروهاي نو انقلابي ضدبرجام و فضايي كه با پول اعراب و لابي آيپك براي دولت جديد ساخته ميشود، يك ريل سرمايهگذاري كلان را براي خارج كردن قطار ايران از حكمراني مطلوب تدارك ديده است. كشوري كه حتي اگر 4 سال با برجام سرپا باشد و حكومت ميانهرويي را دركفايت توليد و اشتغال و سرمايهگذاري و در رضايت شهروندان و نشاط اجتماعي تجربه كند، احتمالا تهديدناپذير خواهد بود چون ترامپي در غرب ظهور نخواهد كرد.