مرگ ابوريحان بيروني
مرتضي ميرحسيني
در حوالي (بيرون) شهر كاث در خوارزم متولد شد و به همين مناسبت هم بود كه او را بيروني ميخواندند. تا اوايل جواني در خوارزم زندگي كرد و همانجا هم علوم رايج زمانه را فراگرفت و در چند علم مختلف، از صرف و نحو و كلام گرفته تا رياضي و پزشكي تحصيل كرد. گويا 25 ساله بود كه دلزده از تغيير و تحولات سياسي زادگاهش به بخارا، به مركز امارت خاندان ساماني رفت و آنجا از حمايتهاي امير منصور دوم بهرهمند شد. پيش از آن هم با دانشمندان مقيم بخارا نامهنگاري داشت و دورادور دوستاني براي خودش پيدا كرده بود. پس از آن به شمال ايران رفت و چندي در طبرستان كه آن زمان بخشي از قلمرو پادشاهي آل زيار بود مقيم شد. گويا با فرمانرواي آنجا، شمسالمعالي قابوس هم مكاتبه داشت و شايد حتي به دعوت او به آنجا رفت. متن اوليه كتاب مشهورش، يعني آثار الباقيه عن القرون خاليه را - كه مطالعهاي جامع در فرهنگهاي ملل و اقوام مختلف است- همان دوره، زماني كه در دربار قابوس اقامت داشت، نوشت. هرچند بعدها به مرور اطلاعاتي به آن افزود و يكبار هم كل آن را بازنويسي كرد. ابوريحان در طبرستان هم ماندگار نشد و پس از چند سال دوري، دوباره به زادگاهش برگشت. سالهاي ظهور و بالندگي قدرت محمود غزنوي را به چشم ديد و به دعوت يا الزام او به غزنه رفت. غزنويان او را بيشتر از آنكه يك دانشمند برجسته بدانند، پيشگويي حاذق ميديدند كه ميتواند از آينده رازگشايي كند. خود ابوريحان هم اين برداشتشان را مخدوش نميكرد و حتي در امكان پيشگويي از طريق مشاهده ستارگان با آنان همعقيده بود. هرچند گفتهاند اميران غزنوي و از همه بيشتر محمود برخي پيشگوييهاي ابوريحان را نميپسنديدند. اما بيروني در غزنه ماند و 3 دهه پاياني عمرش زير سايه دولت غزنوي گذشت و احتمالا سال 427 خورشيدي در چنين روزي همانجا از دنيا رفت. محقق و نويسنده پركاري بود و تعداد زيادي كتاب و رساله در چند موضوع مختلف، از ستارهشناسي و پزشكي و داروشناسي گرفته تا جغرافيا و مردمشناسي نوشت. فهرست آثار او حداقل 180 عنوان را در خود جاي ميدهد، هرچند از آنها فقط 30 عنوان تا به امروز باقي مانده است. ساير آثار ابوريحان در گذر زمان از بين رفتند و فقط نامي از آنها در كتابهاي ديگران به جاي ماند.