افزايش اورست و رويش موي دوست
ابراهيم عمران
اول/ مارگارت كينان اولين زني بود كه واكسن كرونا را در انگلستان دريافت كرد.
دو/ ارتفاع قله اورست 86 سانت اضافه شد.
سه/ يكي از دوستان كه به بيمارياي دچار بود و موهاي سرش را بايد ميتراشيد لاجرم، با نشان دادن رويش مجدد مو، اين خبر مسرتبخش را به دوستانش اعلام كرد.
در گزينه اول پيرزني كه واكسن كرونا تزريق كرد جدا از وجه نمادين اين كردار، روحيه و منشي است كه در اين سن در فردي به سن او موجود است. نگرهاي كه در اين گروه سني در ايرانمان كم پيدا ميشود و اصولا 20 يا 30 سال زير اين سن، كفشها آويخته ميشود و آردها بيخته و الكها هم آويخته. پس چه بهتر كه نه تنها اين سالمندان محترممان، كمي روحيه زندگي كردنشان افزونتر شود بلكه زير اين سنها نيز اميدواريشان اضافه شود كه دنيا به اميد است و آرزو. حال گزارههاي اقتصادي كه ميتواند اين نوع تفكر را زايل كند بحث اين كوتاه نوشته نيست. بارها شنيديم و ديديم كه پيران ما هماره ميگويند كه «پاشون لب گور است» و «آفتاب لب بوم» هستند. تفكري كه هر چند نگاه در سنت شرقيمان دارد؛ به نوعي دست شستن از حياتي است كه اعطا شده به ما و اين زود نوميد شدن زاييده تفكر سنتي و ريشهدار ماست كه موجبات برخي مسائل در گروههاي پايينتر سني نيز خواهد شد... . در گزينه دوم شنيدن اينكه هشتاد و چند سانت به ارتفاع تاريخي و خاطرهانگيز قله اورست افزوده شده، شايد خبري خاص ميان اين همه خبرهاي ريز و درشت نباشد، ولي وقتي هشت هزار و هشتصد و چهل و هشت نوستالژيك به نحوي تغييري در آن ايجاد ميشود؛ يعني حتي كوهها و سنگها نيز به نحوي جان دارند و در حال رشد؛ هر چند به قولي پستمدرنگونه. چه ميشود قله و كوهي كه در درسها و كتابهاي جهاني در يادها با آن ارتفاع ماندگار شد، حالا در جديدترين اندازهگيريها سانتهايي بدان افزوده ميشود و اين نشان تغيير حتي در ژئوفيزيك كوهستان اتفاق ميافتد ولي در برخي از ما آدميان، هيچ تغييري پديد نميآيد و قائل به هيچ نوع جديدي از تمايز و تفاوت در خود نيستيم و به نحوي بر اين گزاره تاكيد داريم كه «شنبه شنبه آقا و جمعه، جمعه آقا» بايد باشد به قول آن ديالوگ معروف فيلم سوتهدلان. كوهستان نيز تغيير را پذيرفت و ما هنوز در برخي مواقع هماني هستيم كه بوديم... . سوم/ دوستي پس از مدتي مبارزه با بيماري، رويش موهايش خبري خوش براي دوستانش بود. امري سخت و طاقتفرسا براي او در دوران پيگيري و درمان بيماري و حالا كه به مدد درمان و لطف پروردگار روزگاري دگر آمده، اين خوشحالي و روحيه خوب را به دوستانش هديه ميدهد كه پس هر سختي آسايشي است كه ميتوان «ان مع العسر يسرا» را در اين نگاه ديد. باور آنكه بدانيم سختي و رفاه و راحتي 3 ضلع ادامهدهنده زندگي هستند؛ شايد كمي از درد و آلاممان كم كند. هرچند تابآوري در برخي بيماريها با توجه به شرايط و مكان و شخص بيمار، كار هر فردي نيست. دوست عزيزي كه اين دوران را طي كرد و در همان دوران نه تنها اميد به ديگران ميداد كه خود درسي بزرگ بود اكنون اين دلخوشي و آرامشش را با ديگران تقسيم ميكند. باور به بودن و ادامه راه، همانطور كه مارگارت كينان را وادار به تزريق واكسن كرونا كرد و همان سان كه تغيير اندك ارتفاع قله اورست نشان از زايش داشت. بپذيريم كه دور تند دنيا شايد هماره بر يك مدار نباشد ولي دور آرام و سكون دلخواهش به حتم براي هر يك از ما فراخواهد رسيد اگر باور داشته باشيم به اين گفته سعدي كه «چو باز آمدم كشور آسوده ديدم» كه هر طوري بدان بنگريم، نشان از تغيير و اميدواري و بودن و مانايي در آن موج ميزند... .