خاطرات هميشه زنده
بعد در دوران اشكانيان، پايتخت ايران در همانجا باقي ميماند و سوريه مهمترين مرز براي حفظ ايران ميشود و حتي مسلمانان، وقتي ميتوانند ايران را فتح كنند كه ابتدا شام را فتح كرده باشند و اين لشكريان شام هستند كه با پيوستن به مسلمانان، امكان شكست ايرانيان را فراهم ميكنند والا پيش از آن، غلبه با سپاه ايرانيان بود. وقتي تاريخ را مرور ميكنيم، دومين مرز خونين براي ايرانيان را نيز در جايي ميبينيم كه امروز ارمنستان ناميده ميشود كه آن هم شاهد خونبارترين جنگها، چه با يونانيان و چه بعد از آن با روميان بوده است. هيچ خاطرهاي يكشبه به وجود نميآيد و هيچ رخدادي در يك ماه و يك سال و يك دهه تبديل به هويت هيچ ملتي نميشود. خيلي سال پيش و در يادداشتي در زمان جنگ تحميلي عراق به ايران، نوشته بودم حمايت يك كشور عربي مانند سوريه از ايران را نميتوان فقط به رقابت دو حزب همنام بعث در دو كشور عراق و سوريه خلاصه كرد. همپيماني شام با ايران يك تاريخ حداقل دو هزار ساله دارد و حمايت سوريه از ايران در جنگي كه همه كشورهاي عربي از عراق پشتيباني كردند، بيشتر از آنكه ناشي از رقابتهاي جديد باشد، منبعث از پيوندهاي تاريخي است و وقتي در پروژه كشورهاي عربي و تركيه براي شكستن اين پيوند تاريخي، جنگ داخلي در سوريه برپا شد، بيشتر از اينكه مناسبات سياسي يك كشور ايدئولوژيك مانند ايران با كشوري لاييك مانند سوريه سبب حضور ايران و شكست آن پروژه در سوريه شود، اين سابقه ناخودآگاه اهميت شام در تاريخ ايران است كه باعث حضور در سوريه شده است و حالا اين شعرخواني و ارس ارس گفتن اردوغان را نيز بايد در شكست همان پروژه تعريف كرد. ارس ارس گفتني كه نشانه جدا شدن منطقه شمال رود ارس از سرزمين مادري است و يادآور قرارداد تركمانچاي. اين ممكن است كه برخي به دلايلي خاطره تاريخي جامعهاي را منكر شوند ولي جوامع آن خاطرات را حتي با تغيير نامشان در ذهن زنده نگه ميدارند.