ادامه از صفحه اول
نگهداشت اجتماعي شهر
تقويت نگاه انساني و توجه به همنوعان بدون محاسبه سود و زيان مادي نيز از ديگر بازخوردهاي اجتماعي رشد فعاليتهاي داوطلبانه است. بر اين اساس ميتوان گفت كه فعاليت داوطلبانه فعاليتي خودجوش، در راستاي كمك به همنوعان يا فعاليتي بدون انتظار براي دريافت دستمزد، تشويق و امتياز ويژه است كه بر اساس رفع يك نياز اجتماعي منبعث از دغدغه و احساس نياز افراد براي كمك به همنوعان انجام ميپذيرد. اگرچه اين روزها شهروندان با مشكلات اقتصادي فراواني دست و پنجه نرم ميكنند، اما نميتوان مدعي شد كه مردم رغبتي به انجام كار داوطلبانه ندارند و افراد در پي قرار گرفتن در تنگناهاي مالي ترجيح ميدهند كه زمان خود را صرف كسب درآمد بيشتر كنند، چراكه ارتباط روزمره با بدنه جامعه و مشاهده تمايل آنها به انجام فعاليتهاي داوطلبانه نشان ميدهد هرجا تبيين درستي از مشاركت مردم صورت گرفته و زمينههاي مشاركت نيز به معناي واقعي، صحيح و اصولي تبيين شده، شهروندان حضور پررنگ و موثري در آن عرصه داشتهاند. اين موضوع هم با زمينه مذهبي كه در ايران قدمتي ديرينه دارد و هم در فرهنگ همياريهاي مردمي به خوبي قابل مشاهده است. موضوع ديگري كه بايد مورد توجه خاص سياستگذاران قرار گيرد، توجه به نقش فعاليتهاي داوطلبانه در ارتقاي سطح رضايتمندي افراد از خويشتن است. درواقع با انجام فعاليت داوطلبانه فرد داوطلب نيز به غناي فكري و آرامش دروني كه منبعث از احساس مهم بودن و موثر بودن است، ميرسد. اما چگونه ميتوان به رشد بيشتر فرهنگ كار داوطلبانه به ويژه در جوامع شهري كمك كرد؟ يكي از عواملي كه در شرايط كنوني ميتواند باعث تعميق و بسط فرهنگ كار داوطلبانه شود حضور افراد موثر مديران اجرايي و قانونگذاران، از جمله در حوزه مديريت شهري در فعاليتهاي داوطلبانه، چه به شكل نمادين و چه به شكل مستمر در بازههاي زماني مختلف و براي حل موضوعات گوناگون است. در واقع اين افراد در كنار گروههاي مرجع ميتوانند با انجام فعاليتهاي داوطلبانه الگوي مناسبي براي ساير اقشار و طبقات جامعه باشند. البته هرچه اين مشاركت واقعيتر و عملياتيتر باشد تاثير بيشتري در تعميق اين نگاه خواهد داشت. نقش سياستگذاران در تسهيل مسير انجام كارداوطلبانه نيز قابل توجه است. آنها بايد در تدوين قوانين و تسهيل شرايط فعاليت داوطلبان امكان توسعه اين ظرفيت در جامعه را فراهم كنند. سياستها بايد به گونهاي باشند كه به داوطلبان اجازه دهد به دور از قوانين دست و پاگير در شرايط بحراني يا براي كمك به گروههاي آسيبپذير وارد عمل شده و نقشآفريني كنند. اما اين فرآيند در صورتي كه افراد علاقهمند درك دقيقي از نيازهاي جامعه نداشته باشند، به درستي انجام نميشود. درواقع براي فردي كه احساس ميكند ميتواند بخشي از زمان خود را براي انجام فعاليتي بدون چشمداشت مالي و فقط به منظور رفع مشكلي خاص اختصاص دهد، ممكن است مصداق و زمينه كار خيرخواهانه مشخص نباشد و اين وظيفه نهادهاي سياستگذار است تا در اين زمينه ريلگذاري كنند. مسلم است كه اگر بتوانيم به خوبي ظرفيتها و نيازهاي اجتماعي را به مردم معرفي كنيم افراد نسبت به انجام فعاليتهايي كه بتواند بخشي از اين نيازها را رفع كند اهتمام ميورزند. بنابراين اگر در بخشهايي ميزان فعاليتهاي داوطلبانه به سطح دلخواه نرسيده ناشي از عدم تقاضا براي مشاركت در فعاليتهاي عامالمنفعه نيست، بلكه متاثر از عدم برنامهريزي در معرفي دقيق نيازها و جذب فعاليتهاي داوطلبانه است. به همين منظور نيز همكاران من در سازمان رفاه، خدمات و مشاركتهاي اجتماعي ايده تشكيل باشگاه داوطلبان اجتماعي شهر تهران را طراحي كردند تا با اجراي آن توسعه ظرفيت مشاركت هدفمند همه گروهها براي فعاليت داوطلبانه فراهم شود. اين سامانه كه همزمان با هفته داوطلبي رونمايي شده است، نه تنها به استفاده از ظرفيت موثر فعاليتهاي داوطلبانه منجر ميشود، بلكه در ايجاد احساس تعلق اجتماعي و انسجام ملي نيز موثر است. در پايان ميتوان گفت شايد فعاليتهاي داوطلبانه گاهي كمعمق، مقطعي و نمادين به نظر برسند، اما در صورت انسجامبخشي و مشخص كردن زمينهها و مصاديق آنها، ميتوانيم شاهد آن باشيم كه نيازهاي جامعه كه نيازمند مشاركت موثر مردم در عرصه عمل است، چه به صورت فردي و غير سازمانيافته و چه به صورت متشكل، در قالب سازمانهاي مردمنهاد و خيريهها، قابل رفع است.
حب الخشب!
متاسفانه دوستان اصولگرا در لذت حبالخشب غرقند و گستره صحنه را نميبينند. دولت فعلي ميتواند با برجام، تحريمها را بردارد و مردم را در موقعيت بهتري براي انتخابات سال بعد قرار دهد. اما براي دوستان اصولگرا، موفقيت برجام به دست دولت فعلي، بيمي ساخته است كه مبادا دولتي ميانهرو و حتي اصلاحطلب در كشور بر سر كار آيد و حبالخشب آنان به صندلي رياستجمهوري نرسد. قطعا من از گلهمندان رييسجمهوري فعلي در سياست داخلي هستم. اما اين اعمال غيردموكراتيك و محكوميتها و خط و نشان و آزار افراد ارجمند؛ حبالخشب آقايان اصولگرا را نشان ميدهد كه نرسيده به قدرت اجرايي؛ چنين كنند و چنان كنند. اين تضعيف راي ايشان و هوادارانشان است و بهتر است جمهوريت نظام ايران به رواداري با مخالفان و انصاف در ميان موافقان متصف شود. نه حبالخشبي كه عجول است و اين نشانهها را بروز ميدهد. پيروزي برجام، انتخابات حداكثري، هواي تازه در ايران، مشاركت و شادابي مردم در خارج ازفضاي فعلي و گذشتن از وضعيت فوقالعاده، امري ملي و توانافزا براي نظام است. آيا بايد اين فرصتها را طعمه حبالخشب خويش كنيم و رقيب خويش را به نحو دشمني دست كشيدن از اين امور ملي را بخواهيم و اگر تن ندادند با اعمال جرم، آنان را باز داريم؟
واقعا شرمگينانه است كه انگار منصب رياستجمهوريهاي ايران جرمخيز است. اينها را شوراي محترم نگهبان تاييد كرده. بعد اين شورا فردا ميخواهد كارهاي بزرگتري چون انتخابات حداكثري و مشاركت غبطهانگيز در سطح منطقه و جهان براي تثبيت قدرت ملي انجام دهد؟ مواظب حبالخشبهاي بيموقع باشيم. كلاه عزت بر باد ميدهد.