سعيد جليلي در دانشگاه اميركبير:
عده زيادي با كدخدا ساختند، ولي نتيجه نگرفتند
رضوانه رضاييپور/ ساعت سه بعدازظهر. سالن آمفي تئاتر دانشگاه اميركبير مهياي برگزاري مراسمي به بهانه سالروز آزادسازي خرمشهر ميشود؛ فرارسيدن روزي كه موضوعي جديد را هم بر شعارهاي جنگ اضافه كرد؛ عنواني كه مضموني از شعار تبليغاتي رييس دولت يازدهم را هم با خود به يدك ميكشيد. همان «كدخدايي» كه در فاصله دو سال، از انتخابات رياستجمهوري يازدهم تا امروز به پسوندي به فرموده حضرت امام راحل اضافه كرد. «خرمشهر را خدا آزاد كرد نه كدخدا». اين شعار عنوان برنامهاي بود كه خيل جمعيت بسيجيان دانشگاه اميركبير را روانه سالن مراسم ميكرد. سعيد جليلي كه يك ماهي ميشود سكوت خود را در برابر مذاكرات هستهاي شكسته است و حتي به برنامههايي كه دعوت ميشده پاسخ مثبتي نميداده اينبار «نه» نگفت. در جلسهاي حاضر شد كه تمام مقدمات آن در آرامش كامل اجرا شد؛ آرامشي كه شايد در چند هفته گذشته حتي گوشهاي از آن را در مراسم استقبال از آيتالله هاشمي كه همين دانشگاه ميزباني آن را بر عهده داشت، شاهد نبوديم. مراسمي كه در كمال بينظمي برگزار شده بود اينبار خود را در گفتمان دانشجوياني كه بنا را بر آزادي بيان و انديشه نهادهاند و با تغيير فضاي دانشگاه تفاوتي بين ديدگاههاي خود و مخالفان قايل نيستند، ميديد. اين را به راحتي از جنب و جوش اميركبيريهايي از دو طيف سياسي ميشد به نظاره نشست؛ مراسمي كه هرچند با محوريت اقتصادي قرار بود برگزار شود اما ميهماني را به دعوت فراخوانده بوده كه نامش با اظهارنظرهاي هستهاي عجين شده است. مرد مذاكرات هستهاي دولت گذشته در لحظاتي كه همتايان وي در دولت فعلي براي پاسخگويي به نمايندگان، در مجلس حضور داشتند در حلقه محاصره يارانش و با شعار «صل علي محمد ياور رهبر آمد» وارد سالن شد؛ چهرهاي كه عنوان «از دفاع مردمي تا اقتصاد مردمي» مراسم را كاملا به موضوع هستهاي سوق داد. دانشجوياني كه پلاكاردهايي با عناويني همچون مجلس؛ ديالمههايت كو؟ ما همه مصطفاييم، نظارت نظامي عجب خيال خامي و عناويني از اين دست اقتصاد مردمي را به موضوع تحريمها گره زدند. اما بحث اصلي همچنان بر سر «كدخدا» بود. همان واژهاي كه البته جليلي از آن به «گفته آن آقا در مناظرههاي انتخاباتي» ياد ميكند. «كدخدايي» كه جليلي آن را جاهليت در شكل اعلي ميخواند و ميگويد: «كساني كه پادويي كدخدا را ميكنند ادعاي آزادي دارند درحالي كه آزادي براي كساني است كه چنين اسارتهايي را برنميتابند». جليلي با بيان اينكه افرادي مانند جهانآرا ميتوانند آزادي ايجاد كنند، گفت: «اگر قرار بود ما با استراتژي آنها پيش برويم هنوز شاه بر ما حكومت ميكرد و براي تحقيق و توسعه ما نياز به اجازه آنها داشتيم».
گزيده سخنراني سعيد جليلي، در مراسم «از دفاع مردمي تا اقتصاد مردمي» كه به مناسبت سالروز آزادسازي خرمشهر در دانشگاه اميركبير برگزار شد، در ادامه ميآيد:
تمام آنچه در تاريخ بوده يك تقابل اينچنيني بوده است. جاهليت در شكل اعلي نيز همين معني را ميدهد. جاهليت مدرن دقيقا همين نگاه را دارد و در آن گفته ميشود كه كدخداي غير از خداوند در موضع ربوي جهان قرار بگيرد. در سال ۲۰۱۵ امريكاييها ادعاي چنين ربوبيت دارند.
حق كدخدايي و التزامات آن يعني من هستم كه بايد اجازه بدهم كه كاري انجام شود و حتي راجع به تراكنشها و تحقيق و توسعه در دانشگاهها نظر بدهم و اين سوال مطرح نيست كه آيا امريكا بايد رهبري كند يا نه؟ بلكه ميگويند امريكا بايد رهبري قوي و گستردهاي داشته باشد. رهبري امريكا در اين قرن بايد همچون گذشته ضروري و اجتناب ناپذير باقي بماند. چون كه زور امريكا از بقيه بيشتر است و اگر كسي بخواهد در مقابلش بايستد برچسب بر هم زدن نظام جهاني به آن زده ميشود.
در اين سند آمده است اين نظمي كه در طول ۷۰ سال گذشته به دست آمده به خوبي در خدمت ما بوده و ما بايد اين ساختار را حفظ كنيم و اين نوع توافقات براي جهاني كه در نظر ما است مناسب است. آنها كساني هستند كه در نقش محتسب و كدخدا براي مردم تعيين تكليف ميكنند و در عرض ۵۰ روز يك كشور را به خاك و خون ميكشند. اين حقوق يك ملت است و اين طور نيست كه مناسباتي تعريف كنيد و بگويد حقوق وجود ندارد.
جالب است كساني كه پادويي كدخدا را ميكنند ادعاي آزادي دارند درحالي كه آزادي براي كساني است كه چنين اسارتهايي را برنميتابند افرادي مانند جهان آرا ميتوانند آزادي ايجاد كنند، اگر قرار بود ما با استراتژي آنها پيش برويم هنوز شاه بر ما حكومت ميكرد و براي تحقيق و توسعه ما نياز به اجازه آنها داشتيم. درس بزرگ خرمشهر اين بودكه كساني كه به اين جاهليت مدرن خوشبين نبودند متوجه شدند كه مناسباتي كه آنها تعريف كردند رشددهنده نيست و مانع رشد است و اينجاست كه شهدايي مانند جهان آرا، خرمشهر را آزاد كردند. خرمشهر نشان داد كه ميتوان يك ملت به اين سطح و حق خود را استيفا كند و در دهن كدخدا بزند. خرمشهر بدين خاطر آزاد شد كه منتظر كدخدا نبود.
همه آنها اراده كردهاند از شاه حمايت كنند ولي ما نخواستيم و رفت. آنها اراده ميكنند كه هستهاي نشود ولي هستهاي انجام ميشود چون از همين دانشگاه تفكري بروز پيدا ميكند كه نميترسد. شهداي هستهاي ستاره بزرگ اين عصر در برابر جاهليت مدرن بودهاند چرا كه ميدانستند به اميد كدخدا جان مردم محافظت نميشود و يك نوع جديدي از مناسبات را وارد مناسبات قدرت كردند.
عده زيادي با كدخدا ساختند ولي نتيجه نگرفتند. خيلي از كساني كه رفتند و با كدخدا ساختند، ديديد كه چه برسرشان آمد. اتحاد جماهير شوروي با اين كشورها همراه شد اما اين كشور را تجزيه كردند و از او خواستند حمايت خود را از كشورها و ظرفيتهاي منطقهاياش كوتاه كند و نتيجه اين همراهي اين شد كه گفتند اولا بايد روسيه به سه كشور تبديل شود و ناتو به سمت شرق توسعه يابد. برهمين اساس روسيه را از كشورهاي عضو جي8 خارج كردند و تحريمهاي مختلفي را براي او در نظر گرفتند.
فكتشيت امريكايي ترجمان مصداقي همين نگاه است كه آنها بايد تعيين كنند. حتي تراكنشهاي بانكي ما چگونه انجام شود؛ بايد نظمي كه مبتني بر عدالت نيست به هم بخورد. امروز امريكا ميفهمد در صحنه مبارزه كسي كه شكست خورده همين استكبار بوده است و ما توانستيم اراده خود را بر آن تحميل كنيم.
رهبري چارچوبها و خطوط قرمزي را مشخص كرده. هر كشوري چارچوبهايي در سياست خارجي دارد و ارزشها و منافعي دارد كه دستگاهها و دولت وظيفه دارند آن را اجرا كنند. در اين شش سالي كه مسووليت گفتوگو در مذاكرات را برعهده داشتم كشورهاي مقابل ما مثلا چرخش حكومت و دمكراسي داشتند و من در اين شش سال شاهد عوض شدن حزبها و روي كار آمدن حزب رقيب بودهام اما در تمام اين مدت يك اپسيلون حرفهاي آنها تغيير نكرد چرا كه چارچوبهاي نظام آنها تعريف شده است و بايد به آن عمل كرد.
يكي از بحثهاي مهم اين است كه حق يك ملت را نبايد كسي تعريف كند و ملت حقوقي دارد كه بايد از آن دفاع شود. دفاع ما از هستهاي نيست بلكه دفاع از همه حقوق است چون اگر دشمن به هر بهانهاي توانست اخلال ايجاد كند ميتواند به همان بهانه در ساير كارهاي ما دخالت كند.
نتيجه مذاكرات ما دردورهاي كه من عضو تيم مذاكره كننده بودم اين بوده است كه ما به گفتوگو حول همكاري مشترك رسيديم كه باز هم طرف مقابل از اين نتيجه به دنبال گرفتن امتيازات و استفاده از اهرم فشار بود.
هدفي كه بايد دنبال شود اين است كه ما از حقوق خودمان دفاع كنيم، اگر حق قابل گفتوگو نيست چرا آنها سعي دارند راجع به حقوق هستهاي مذاكره كنند. دشمن بايد بفهمد ما در دفاع از حقمان جدي هستيم اگر اين درس را پيدا كند متوجه ميشود ما در دفاع از تماميت ارضي نيز جدي هستيم و به او اجازه نخواهيم نه درحق هستهاي و نه در هيچ حقي كوچكترين تعرضي به ما كند.