با شكست دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري امريكا و روي كار آمدن دولت جديد در اين كشور از 20 ژانويه، چشماندازي از بازگشت احتمالي ايالات متحده و آغاز مذاكرات جديد ميان تهران و واشنگتن در چارچوب 1+5 پديد آمده است. اين موضوع باعث شده تا تغييراتي در سياستها و رفتار برخي ديگر از طرفهاي برجام از جمله كشورهاي اروپايي پديد آيد و نهادهاي درگير نظير آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز مواضعي تازه اتخاذ كنند. «اعتماد» در گفتوگو با حسن بهشتيپور، تحليلگر مسائل بينالملل به بررسي اين موضوعات پرداخته است. بهشتيپور معتقد است، ورود نهادهايي كه بايد به عنوان داور بيطرف در صحنه حضور داشته باشند به عرصه موضعگيريهاي سياسي آسيبزاست و ميتواند نقض بيطرفي تلقي شود. به گفته او، در مقطع زماني فعلي و تا وقتي دولت بايدن آغاز به كار نكرده نميتوان روي مواضع كارگزاران دولت منتخب حسابي جدي باز و بايد صبر كرد و ديد در عرصه عمل آيا دولت بايدن حاضر به كنار گذاشتن سياست فشار حداكثري خواهد بود يا نه. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
مديركل آژانس انرژي اتمي اخيرا در دو گفتوگو مواضع متفاوتي را در خصوص پرونده ايران اتخاذ كرده. ارزيابي شما از مواضع جديد آژانس چيست؟
رافائل گروسي درباره موضوع ايران گفته است كه ايران به مقررات آژانس بينالمللي انرژي اتمي پايبند بوده. به آن معنا كه جمهوري اسلامي به آژانس اجازه داده به تمام فعاليتهاي هستهاي نظارت داشته باشد و در نتيجه در اين زمينه آژانس نميتواند ادعا كند كه ايران مرتكب تخلفي شده است. اين موضوع در گزارشهاي مديركل آژانس نيز بازتاب يافته و به همين دليل نميتوان انتقادي به ايران در اين زمينه مطرح كرد. انتقادي كه در گفتوگوهاي اخير آقاي گروسي، مديركل آژانس مطرح ميشود، ادعاي نقض تعهدات برجامي از سوي ايران است. اگر چه اين نقض فاحش نيست و كاهش تعهدات ايران بر مبناي برجام اتفاق افتاده، اما آژانس انتقاداتي را در اين زمينه به ايران دارد. پاسخ تهران نيز همواره اين بوده كه طرف مقابل هم به تعهدات خود عمل نكرده و اگر ديگر طرفهاي برجام به تعهدات خود بازگردند، ايران بلافاصله اجراي تعهداتش را از سر خواهد گرفت. از زماني كه ايران گامهاي كاهش تعهدات خود را آغاز كرد، هيچ نقض فاحشي اتفاق نيفتاده است؛ ما در برجام قرار بوده غنيسازي 3.67 درصدي داشته باشيم، اكنون سطح غنيسازي ما بين 4.5 تا 5 درصد است. اگر ما به سوي غنيسازي 20 درصدي ميرفتيم آنگاه ميشد ادعا كرد كه نقض فاحش رخ داده. يا اينكه ما قرار بوده 300 كيلو ذخيره اورانيوم داشته باشيم و اكنون اين رقم نزديك به 2500 كيلوگرم است. ايران بهطور هوشمندانه راهي را برگزيده كه هيچ كدام از قوانين بينالمللي از جمله قوانين آژانس را نقض نكند، صحبتهاي رافائل گروسي هم بيانگر همين نكته است كه آژانس ميداند ايران قانوني را نقض نكرده اما اين انتقاد را هم دارد كه تهران تعهدات برجامياش را اجرا نميكند. مصاحبههاي اخير آقاي گروسي جالب توجه است. مديركل آژانس در گفتوگو با شبكه CBS انتقادي صريح از رييسجمهور امريكا و خروج اين كشور از توافق داشت و تاكيد كرد كه مشكلات كنوني ناشي از همين خروج امريكا برنامه جامع اقدام مشترك است، اما بلافاصله هم گفت كه ايران هم بايد فورا به تعهداتش در برجام بازگردد و دست از نقض برجام بردارد. اين نوع دو پهلو حرف زدنها صحيح نيست. اصولا مديركل آژانس بينالمللي بر اساس ضرورتهاي اين منصب بايد يك داور بيطرف باشد و زماني كه مديركل به موضعگيريهاي سياسي و غيردقيق ميپردازد، اين نقض بيطرفي خود آژانس تلقي ميشود. آقاي گروسي بايد اولا كمتر مصاحبه كند و دوما وارد دعواهاي سياسي نشود؛ چراكه موضعگيري سياسي له يا عليه يك كشور در چارچوب اختيارات و مسووليتهاي مديركل آژانس نيست. اشكال مصاحبههاي آقاي گروسي ورود به حوزه سياسي و اظهارنظر در اين حوزه است وگرنه صحبت در موارد فني وظيفه آژانس بوده و اشكالي بر آن وارد نيست. آژانس در مذاكرات ايران و كشورهاي 1+5 نقش ناظر را در خصوص اجراي تعهدات ايران دارد. اين نقش در همين سطح باقي خواهد ماند و تغييري نيز شامل آن نخواهد شد.
با توجه به مصوبه مجلس ،ايران تصميم دارد كه به سوي غنيسازي 20 درصدي و بعد لغو اجراي پروتكل الحاقي گام بردارد. اين دو اقدام چه تاثيري در روابط آژانس و ايران خواهد داشت؟
اين اقدام مشكلزاست؛ روابط ايران و آژانس را بهطور كامل تخريب نميكند، اما مشكلات بسيار زيادي پديد ميآورد. ايران در چارچوب پروتكل الحاقي با آژانس همكاري ميكند و اگر قرار باشد اجراي اين پروتكل لغو شود، روابط ايران و آژانس بر مبناي پادمان تنظيم خواهد شد. اين موضوع باعث ميشود دست آژانس براي نظارت تا حدود زيادي بسته شود و طبعا واكنشهايي را نيز در پي خواهد داشت. از طرف ديگر موضوع غنيسازي 20 درصدي، توليد فلز اورانيوم و افزايش ذخاير از طريق سانتريفيوژهاي نوع جديد از نگاه من به معني نقض آشكار برجام خواهد بود و ايران را دچار مشكلاتي خواهد كرد.
از نگاه شما اين گام بلند در صنعت هستهاي در مسير رفع تحريمها موثر خواهد بود يا ممكن است روند مذاكرات احتمالي با طرفهاي برجام را پيچيده كند؟
واضح اگر بخواهم سخن بگويم، اين موضوع باعث خواهد شد دوستان ما نيز در كنار دشمنانمان قرار گيرند و با ايران زاويه پيدا كنند. اجراي اين مصوبه موجب ميشود كشورهايي نظير روسيه و چين كه اكنون به دليل اجراي توافق هستهاي با ايران همراهي ميكنند و تاكنون دستكم جلوي تصويب دو قطعنامه عليه ايران را گرفتهاند، موضع خود را تغيير دهند و در كنار امريكا و اروپا خواستار اعمال محدوديت بر ايران شوند. اگر بازگرديم و به گذشته نگاه كنيم، خواهيم ديد يكي از بزرگترين دستاوردهاي برجام فاصله انداختن ميان دشمنان ايران بود و مانع از شكلگيري اجماع جهاني شد. چنين رفتارهايي جز اينكه اولا اجماعي عليه ايران در شوراي حكام آژانس شكل دهد و با كشيده شدن پرونده به شوراي امنيت به صدور قطعنامه جديد يا بازگشت قطعنامههاي قبلي منجر شود، هيچ فايدهاي نخواهد داشت.
جك ساليوان، مشاور امنيت ملي دولت منتخب امريكا اعلام كرده كه ايالات متحده تصميم دارد بدون پيششرط به برجام بازگردد و به دنبال آن نيست كه از تحريمهاي ترامپ به عنوان ابزاري براي افزايش فشار بر ايران و امتيازگيري استفاده كند. از نگاه شما بازگشت امريكا به برجام نيازمند چه شرايط و الزاماتي است و آيا دولت بايدن با توجه به مخالفتهاي گسترده در منطقه و همچنين در داخل امريكا ميتواند به سادگي به اجراي برجام بازگردد؟
اين سياست خوبي است كه امريكا واقعگرايانه به موضوع نگاه كند و براي بازگشت به برجام شرط و شروط نگذارد، اما در مقطع زماني فعلي و تا وقتي دولت بايدن آغاز به كار نكرده نميتوان به آنها به عنوان مواضعي رسمي و غيرقابل تغيير حساب كرد. آينده روابط تهران و واشنگتن تا حد زيادي به رفتارهاي دولت آقاي بايدن بستگي دارد. بايد ديد زماني كه جو بايدن كار خود را آغاز كرد آيا حاضر ميشود در عمل سياست فشار حداكثري را كنار بگذارد و واقعا به برنامه جامع اقدام مشترك بازگردد يا نه. اين كليديترين موضوعي است كه رويكرد امريكا طي 4 سال آينده در قبال موضوع ايران را تعيين ميكند. اينكه مقامهاي آينده چه ميگويند، نميتواند مبناي دقيقي براي تحليل و سياستگذاري باشد.
يكي از نگرانيهاي كارشناسان در خصوص بازگشت احتمالي امريكا به برجام، موضوع زمانبندي بازگشت طرفين به تعهدات است. با توجه به گامهاي پنجگانه ايران، چه ميزان زمان نياز است تا ايران به اجراي كامل تعهدات بازگردد؟
اگر فرض را بر اين بگذاريم كه امريكا با اتخاذ رويكردي سازنده از سياست فشار حداكثري دست بردارد و تحريمهايي كه اكنون عليه ايران اعمال ميكند را لغو كند، ايران طي حداكثر يك الي دو ماه ميتواند بهطور كامل به اجراي تعهداتش بازگردد. البته همه چيز مشروط بر اين است كه امريكا واقعا بخواهد به تعهد خود عمل كند و ايران فقط زماني بازگشت به تعهدات را خواهد پذيرفت كه طرف مقابل نيز به تعهداتش عمل كند.
در آخرين مصاحبه مديركل آژانس بينالمللي با رويترز، آقاي گروسي گفته است كه براي بازگشت ايران به تعهدات بايد توافق، پروتكل يا دستورالعملي جديد تدوين شود. آيا اين موضوع واقعا يك نياز است؟
اين نوع موضعگيري سياسي به حساب ميآيد و شايسته نيست كه از زبان مديركل آژانس مطرح شود. حرف آقاي گروسي بيمعني است به اين دليل كه اين موضوع بايد ميان طرفهاي برجام طرح شود و ايران نيز ميگويد براي بازگشت به تعهداتش به چنين چيزي نياز ندارد. موضوع خارج از اختيارات مديركل آژانس است. طرف مقابل ابتدا به برجام بازگردد، تعهداتش را اجرا كند بعد درباره نحوه بازگشت به تعهدات تصميمگيري ميشود و آقاي گروسي نبايد از اكنون به دنبال طرح اين مسائل باشد.
ايران به درستي نگران است كه بازگشت امريكا به برجام تحت تاثير اتفاقات داخلي ايالات متحده دايمي نباشد. براي مثال با تغيير دولت در سال 2024 و رفتن بايدن كسي روي كار نيايد كه بار ديگر از برجام خارج شود و مشكلاتي پديد بياورد. در اين خصوص چه تدابيري ميتوان انديشيد؟
اگر بخواهم رك صحبت كنم بايد بگويم كه هيچ تدبيري در اين خصوص نميتوان انديشيد كه نسبت به كارآمدي آن اطمينان وجود داشته باشد. در ساختار سياسي ايالات متحده رييسجمهور اختيارات بسيار گستردهاي دارد و اگر يك رييسجمهور بخواهد سياستي را تغيير دهد، نهادهايي نظير كنگره هم نميتوانند از اجراي خواسته او جلوگيري كنند. براي نمونه پس از روي كار آمدن دونالد ترامپ شاهد بوديم كه او توانست از برخي توافقها كه مصوب كنگره بود، خارج شود و در اين زمينه هيچ كس نتوانست جلوي او را بگيرد. ترامپ معاهده منع گسترش موشكهاي ميانبرد هستهاي كه مصوبه كنگره را داشت، كنار گذاشت و با دستور رييسجمهور اجراي آن تعليق شد يا اينكه از نفتا خارج شد و توافقي جديد را با كانادا و مكزيك به امضا رساند. اگر ما به دنبال تضمين هستيم، هيچ تضميني وجود ندارد. ما بايد تلاش كنيم اختلافات از مسير ديپلماسي حل شود و در اين زمينه دست پيش را داشته باشيم. من واقعا جز مكانيسمي كه در برجام تعبيه شده و به ايران اجازه ميدهد در صورت نقض عهد طرف مقابل از اجراي تعهدات خود سر باز زند، نميشناسم. ما در برجام نشان داديم كه خيلي زود ميتوانيم توانمان را در صنعت هستهاي افزايش دهيم و ظرف مدت كوتاهي گامهاي بزرگي برداشتيم كه از جمله آنها افزايش ذخاير و اضافه كردن سانتريفيوژهاي نسل جديد بود. مهمترين كاري كه بايد انجام دهيم، اين است كه در آينده اهرم تحريم را از دست طرف مقابل خارج كنيم. اين كار نياز به پيشنيازهايي دارد كه پرداختن به آن بحث را طولاني خواهد كرد. اين طور نيست كه اجراي تعهدات برجامي از سوي ايران، خسارتي غيرقابل جبران به توانايي هستهاي ما وارد آورده باشد.
در همين خصوص يكي از گامهايي كه طي كاهش تعهدات از سوي ايران برداشته شد، اعلام عدم پايبندي به محدوديتهاي تحقيق و توسعه بود؛ گامي كه عملا بازگشتناپذير است. ارزيابي شما از اين موضوع چيست؟
بله، اشتباه امريكا در خروج از برجام باعث شد ايران اعلام كند محدوديتي در تحقيق و توسعه براي خود قائل نيست. اين ضربهاي به طرف مقابل بود اما بايد توجه داشت كه در برخي موارد به سوي اجرايي كردن دستاوردهاي اين تحقيق و توسعه برويم، طرف مقابل تحمل نخواهد كرد. چيزي كه از نگاه ما امتياز تلقي ميشود از نگاه ديگر طرفها تهديد به حساب ميآيد و حتي بعضي موارد براي كشورهايي نظير روسيه و چين نيز خط قرمز به حساب ميآيد. برخي افراد براي مثال در مجلس معتقدند اين مورد ميتواند دست ما را در مذاكرات آينده پر كند و امكان مانور بيشتري به ايران بدهد، اما برخي كارشناسان نيز بر اين باورند كه بعضي از تحركات در اين حوزه ميتواند با واكنش همزمان دوستان و دشمنان مواجه شود.
امريكا تصميم دارد پس از بازگشت احتمالي به برجام، گفتوگو درباره مسائل غيرهستهاي با ايران را كليد بزند. با توجه به موضع ايران فكر ميكنيد چه سناريوهايي در اين خصوص محتمل باشد؟
من بعيد ميدانم اما اول امريكا بايد به اجراي تعهدات خود بازگردد، برجام دوباره براي همه طرفها كارايي داشته باشد و بعد آنها در پي طرح مطالبات جديد در ساير موضوعات باشند. نكته حايز اهميتي كه وجود دارد، اين است كه طرف مقابل نميتواند و حق ندارد انتظار داشته باشد كه در موضوعات امنيتي و منطقهاي ايران بپذيرد كه به تنهايي محدوديتهايي بر برنامههاي خود اعمال كند. اگر امريكا ميخواهد درباره موشك سخن بگويد، بايد ببيند آيا اسراييل نيز حاضر است محدوديتهايي را در اين دو حوزه بپذيرد؟ آيا عربستان و امارات حاضرند كه خريدهاي تسليحاتي خود را محدود كنند؟ اگر اسراييل و عربستان و امارات قرار بود اين محدوديتها را بپذيرند، آنگاه آنها ميتوانند از ايران نيز بخواهند در اين باره گفتوگو كنند. نميشود قدرت دفاعي يك كشور را محدود كنيد و به ديگران تسليحات و امكانات بدهيد تا بر قدرت خود بيفزايند. چنين وضعيتي به نفع هيچكس نيست، چراكه موازنه قدرت در منطقه را بر هم ميزند و باعث ميشود كه ثبات در منطقه پايدار نباشد.
اصولا مديركل آژانس بينالمللي بر اساس ضرورتهاي اين منصب بايد يك داور بيطرف باشد و زماني كه مديركل به موضعگيريهاي سياسي و غيردقيق ميپردازد، اين نقض بيطرفي خود آژانس تلقي ميشود.
اگر فرض را بر اين بگذاريم كه امريكا با اتخاذ رويكردي سازنده از سياست فشار حداكثري دست بردارد و تحريمهايي كه اكنون عليه ايران اعمال ميكند را لغو كند، ايران طي حداكثر يك الي دو ماه ميتواند بهطور كامل به اجراي تعهداتش بازگردد.
اول امريكا بايد به اجراي تعهدات خود بازگردد، برجام دوباره براي همه طرفها كارايي داشته باشد و بعد آنها در پي طرح مطالبات جديد در ساير موضوعات باشند. نكته حايز اهميتي كه وجود دارد، اين است كه طرف مقابل نميتواند و حق ندارد انتظار داشته باشد كه در موضوعات امنيتي و منطقهاي ايران بپذيرد كه به تنهايي محدوديتهايي بر برنامههاي خود اعمال كند.
ما در برجام نشان داديم كه خيلي زود ميتوانيم توانمان را در صنعت هستهاي افزايش دهيم و ظرف مدت كوتاهي گامهاي بزرگي برداشتيم كه از جمله آنها افزايش ذخاير و اضافه كردن سانتريفيوژهاي نسل جديد بود. مهمترين كاري كه بايد انجام دهيم، اين است كه در آينده اهرم تحريم را از دست طرف مقابل خارج كنيم.