اعداد دروغ نميگويند، هر چند وقتي تعدادشان زياد ميشود شما را گيج و منگ ميكنند. حتي ديدن اعداد از صفر تا نه، در كنار هم، گاهي بيمعنا به نظر ميرسد. اين روزها كه مبحث شفافيت اهميت پيدا كرده، موضوع ارزش اعداد نيز برجستهتر شده است. برخي چشم ميدوزند تا عددي خاص بيابند و بر كوس بدنامي آن يافته كوچك بكوبند، اما دريغ كه بايد به اعداد كنار هم نگريست، نه فقط يك عدد تنها.
متاسفانه دولت هم به اعداد و ارقام نگاه نميكند؛ بلكه صرفا كلاف شفافسازي را دور سر خود ميپيچد. براي نمونه در هنرهاي نمايشي، بودجه جشنواره فجر تئاتر يكي از موارد قابل تامل است. مدتي قبل جدول خلاصه هزينهكرد برگزاري جشنواره منتشر شد، اما همه از كنارش سرسري عبور كردند. جايي كه با اندكي مداقه در آن به راحتي ميتوان دريافت در يك بازه ششساله، يعني از بهمن 1392 تا بهمن 1398 وضعيت بودجه برگزاري و نسبت هزينهها به چه سمتي رفته است.
طبق اطلاعات موجود در اين جدول، بودجه جشنواره تئاتر فجر طي هفت سال گذشته 2.5 برابر شده كه اين موضوع با در نظر گرفتن نرخ رشد ارز و عوامل متعدد تورمزاي موجود، در يك نظر كلي، يعني نرخ رشد بودجه جشنواره با تورم هماهنگ نيست و با واقعيت جاري اقتصاد كشور تناسبي ندارد. با در نظر گرفتن اين مساله، حالا نوع هزينهكرد همين بودجه اندك توسط دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر است كه به محل مجادله بدل ميشود. فراموش نكنيم سياستگذاري جشنواره از دوره بيست و چهارم به بعد تغيير شكل داد؛ به اين معنا كه جشنواره تئاتر فجر برخلاف گذشته، ديگر به عنوان محمل رونمايي از تجربه جديد كارگردان يا گروه نمايشي شناخته نميشود و به همين نسبت حضور در جشنواره نيز به معناي دريافت اجازه اجراي عموم در سالنهاي دولتي نيست. به اين ترتيب دولت از زير بار پرداخت هزينه توليد آثار حاضر در جشنواره شانه خالي كرده و اين گروهها و كارگردانان هستند كه بدون دريافت حمايت، پيش از ورود به جشنواره دولتي هرينه توليد آثار خود را پرداختهاند.
هزينه توليد
اما به هر روي جشنواره نياز دارد براي افزايش مشاركت گروههاي نمايشي مشوقهايي در نظر بگيرد كه اين مشوق خودش را در قالب پرداخت وروديه (چيزي شبيه به همان حمايت سابق اما رقمي بسيار كمتر) يا مبلغ توليد نشان ميدهد. بنا بر آمار در سال 1392، 26درصد بودجه جشنواره به اين بخش توليد اختصاص پيدا كرده است. به هر ترتيب، توليد و آمادهسازي نمايش همچنان بايد مهمترين هدف جشنواره تئاتر فجر باشد، چون بدون وجود نمايش، جشنوارهاي هم در كار نيست؛ اما جالب اينجاست كه مرور اعداد نشان ميدهد طي هفت سال، تنها 22درصد از كل اعتبار دريافتي توسط دبيرخانه به توليد آثار نمايشي اختصاص يافته است.
اين رقم در سال 1395، يعني آخرين سال حضور سعيد اسدي به عنوان دبير جشنواره به 21درصد هم رسيده است. البته شايد برخي اين موضوع را به حذف بخش «تازههاي تئاتر ايران» از جشنواره مرتبط بدانند؛ اما نكته جالب موجود اين است كه يكسال بعد و در دوره سيوششم جشنواره تئاتر فجر، رقم هزينهكرد بخش توليد نمايشها با چهار درصد رشد، عدد 25 را نشان ميدهد. اينكه چه فرآيندي طي ميشود كه دو دوره جشنواره با وجود حذف يك بخش در پرداخت هزينه توليد متفاوت عمل ميكنند محل پرسش است.
هزينههاي دبيرخانه
حال بايد ديد در طرف مقابل ماجرا از چه قرار است. يعني شيب رشد هزينههاي اعضاي دبيرخانه، شخص دبير، كارمندان اداره كل هنرهاي نمايشي درگير در روند برگزاري و غيره هم به همين نسبت كاهش يا افزايش داشته است؟ اينجا اعداد چيز ديگري نشان ميدهند. اينكه با وجود تمام عبارتهاي تكراري «بودجه جشنواره هنوز تخصيص پيدا نكرده»، «به دليل اوضاع اقتصادي خراب دولت، بودجه جشنواره نيز در مقايسه با سال گذشته كاهش داشته است» و مواردي از اين دست، هزينه دبيرخانه با شيبي تندتر افزايش پيدا ميكند. در 1392 تنها 24درصد بودجه صرف دبيرخانه شده است؛ اما در ادامه، هر چه به سال 98 نزديك ميشويم، اين رقم نيز افزايش مييابد.
هزينههاي دبيرخانه در اين گزارش، شامل دستمزد «عوامل اداري و ستادي»، «روابطعمومي» و «هزينه كاركنان سالنها» است. در 1393 اين بخش از هزينهكردها 26درصد از كل بودجه جشنواره را شامل ميشود. در دورههاي دبيري سعيد اسدي و فرهاد مهندسپور اين رقم كاهش مييابد؛ اما با حضور نادر برهانيمرند، رقم هزينههاي دبيرخانه ناگهان افزايش چشمگير پيدا ميكند. به اين شكل كه در سال 1398 سهم دبيرخانه از بودجه تئاتر فجر به رقم عجيب 33درصد رسيد؛ در ادامه گزارش ارقام به تومان وجود دارد.
هزينههاي جاري
در سوي ديگر جشنواره تئاتر فجر، در بخش هزينههاي جاري، يعني اسكان و جابهجايي و تهيه مسائلي كه خارج از چارچوب اجراي نمايشها قرار ميگيرد، آهنگ رشد تغييرات عجيب و غريبي دارد. هر چند در موارد پيشين شيب كاهش يا افزايش شفاف است، در اين مورد نمودار پستي بلنديهاي زيادي دارد. در 1392 سهم اين بخش 37درصد از كل بودجه بوده و سال بعد با 5 درصد كاهش، رقم 32 را نشان ميدهد. اما دوباره و به شكل ناگهاني در سال 1394 به 46درصد، يعني چيزي نزديك به نيمي از هزينههاي برپايي جشنواره تئاتر فجر ميرسد.
به اين معنا، اساسا در دوره سعيد اسدي رقم هزينه جاري حدودا نيمي از بودجه جشنواره تئاتر فجر را ميبلعد. در سال 1395 نيز اين رقم 44 درصد است. در دوره فرهاد مهندسپور نيز رقم 45 درصدي ثبت شده است. سال 1397 با آمدن نادر برهانيمرند اين بخش كوچكتر ميشود و در آخرين دوره 33درصد بودجه به هزينههايي چون هتل، ايابوذهاب و اقلام تبليغاتي اختصاص مييابد؛ اما با اين وجود امكان ميدهد كه درباره شكاف عميق بين هزينههاي توليدي و هزينههاي جاري گفتوگو كنيم. جاييكه جريانهايي خارج از دايره و فرآيند هنري و فرهنگي بيش از خود تئاتريها سود ميبرند.
همه چيز به كام كارمندان
يكي از جالبترين رشدها در بودجه فجر را ميتوان در دستمزد مسوولان جشنواره ديد. در 1392 براي مسوولان و اهالي كميته برگزاري، در مجموع رقمي نزديك به 44 ميليون تومان پرداخت ميشود. اين رقم اما هر سال به شكل ناموزوني رشد ميكند. شيب افزايش تند است و آهنگ رشد ثابت ندارد. تا سال 1396 رقم دستمزد مسوولان به 191 ميليون تومان ميرسد، يعني 5.6 برابر نسبت به پنج دوره پيش از اين. در دوره 37 فجر اين رقم به 366 ميليون رسيد. به عبارتي يعني ارقام در عرض يكسال جهشي ناگهاني و دوبرابري را تجربه ميكنند. در سالهاي پيش چنين رشدي نسبت به سال قبل مشاهده نميشود. در نهايت در 1398 رقم دستمزدها به 423 ميليون ميرسد تا در عرض هفت سال، دستمزد عوامل جشنواره 12.5 برابر شود. در مقابل هزينه توليد نمايشها با چنين رشدي روبهرو نيست. طبق درصدهايي كه پيشتر به آنها اشاره شد، اگرچه در فاصله سالهاي 1392 تا 1398، هزينه پرداختي به هنرمندان از 652 ميليون تومان به يك ميليارد و 346 ميليون رسيده است، اما مقايسه جمع ارقام پرداختي به «گروههاي نمايشي» و «دبيرخانه» (با دريافتي حدود 2 ميليارد و 6 ميليون تومان) ظرف اين بازه زماني نشان ميدهد، فجر بيش از توليد نمايش، به كيفيت دبيرخانه و حقوق برگزاركنندگانش اهميت داده است. البته احتمالا با اين توجيه كه ابعاد فجر گسترده شده يا افراد حرفهاي دستمزد حرفهاي هم طلب ميكنند؛ نكتهاي كه [گستردهتر شدن] حداقل درباره برگزاري جشنواره تئاتر فجر سال 1398 ابدا صحت ندارد.
رشد 450 درصدي هزينه سانسور نمايشها
يكي از نكات متناقض موجود در برگزاري جشنواره تئاتر فجر همين است كه نمايشها، اگرچه پيش از برپايي اين فستيوال بارها روي صحنه رفتهاند و هر بار هم توسط بازبينها و ناظران شوراي ارزشيابي و نظارت اداره كل هنرهاي نمايشي مورد بررسي قرار گرفتهاند، اما براي حضور در جشنواره تئاتر فجر نيز دوباره بايد مورد ارزيابي! قرار بگيرند. نكتهاي كه در كمال تعجب بعضا به حذف بخشهايي انجاميده كه پيشتر در اجراي عمومي وجود داشته ولي بازبينها و بعضي مديران كل هنرهاي نمايشي با بيان اين توجيه كه «در جشنواره مهمانهاي غيرتئاتري داريم» عنوان ميكنند به «صلاح» نيست گروه آن بخش به خصوص را روي صحنه به نمايش بگذارد. چنين رويكردي در برگزاري جشنواره تئاتر فجر موجب ميشود هر ساله هزينه دوبارهاي زير عنوان «مميزي آثار» به گروههاي نمايشي و بخش توليد تحميل شود. به يك معنا، مميزان علاوه بر دريافت حقوق ثابت به عنوان كارمند رسمي يا قراردادي، از محل بازبيني يك نمايش تا سه بار حق مميزي دريافت ميكنند. بنابراين نكته جالب توجه ديگر افزايش دستمزد مميزان فجر است. در حالي كه دستمزد آنها در سال 1392 رقمي برابر با 13 ميليون تومان را نشان ميدهد، طي 6 سال برگزاري اين رقم به 58 ميليون تومان رسيده كه رشدي است معادل 450 درصد. اين رقم نشان ميدهد تناسبي بين رشد ارقام در فجر وجود ندارد و اساسا بالاترين رشدها در حوزه دبيرخانه، اجرايي و سانسور است.
و اما اختتاميه
برگزاري مراسم پاياني جشنواره تئاتر فجر، هر ساله به محل مناقشه بدل ميشود. نخست از اين جنبه كه مثلا فقط در بخش (دكور، مجري، كارگرداني و غيره) بودجه در اختيار چه كسي قرار گيرد كه توان اجرايي داشته باشد، اما در عين حال دستمزد چنداني درخواست نكند؛ بخش بعدي به نتيجه و خروجي نهايي بازميگردد كه تجربه دورههاي متعدد برگزاري نشان داده كيفيت برگزاري مراسم پاياني در اكثر موارد موفق به جلب رضايت شركتكنندگان نشده است. اما آنچه در ادامه مورد بررسي قرار گرفته حاصل جمع اين بخش و مبالغ پرداختي به گروههاي برگزيده است.
در بخش اختتاميه فجر اعداد از رشد هزينهها به سبب تورم حكايت دارد. از سال 1392 تا 1398 هزينه برگزاري مراسم اختتاميه 3برابر شده است. البته در سال 1397 (203 ميليون تومان) كه جشنواره بزرگتر از سال 1398 (معادل 162 ميليون تومان) است، رقم رشد در مقايسه با سال 92 رشد حدود 4 برابري ديده ميشود؛ با اين وجود در حوزه جوايز مقايسه سال 1398و 1397 نشاندهنده رشد 2 برابري است. به عبارتي جوايز همگام با هزينه برگزاري رشد نكردهاند. قابل توجه است كه در دو برهه حتي جوايز با كاهش ارقام هم روبهرو ميشود. براي مثال در دوره فرهاد مهندسپور رقم جوايز از 215 ميليون تومان به 151 ميليون كاهش مييابد كه بخش مهمي از آن به سبب حذف بخشهاي مسابقهاي است.
هزينه برپايي مراسم پاياني سيوهشتمين دوره جشنواره تئاتر فجر در سال 98 بدون ارقام جوايز افراد برگزيده، 162 ميليون تومان عنوان شده، در حالي كه همين مراسم دو سال پيش از اين تنها 60 ميليون تومان خرج روي دست دبيرخانه گذاشته است. اين بخش در سال 97 چيزي معادل 202 ميليون تومان هزينه داشته است. بايد دوباره تاكيد كنيم، اين اعداد جدا از رقم پرداختي به افراد برگزيده آمده است.
باري در نهايت؛ نمودارها و اعداد به ما ميگويند كه جهان جشنواره تئاتر فجر از نظر اقتصادي بيش از آنكه به نفع هنرمند و گروههاي نمايشي باشد، در يد قدرت برگزاركنندگان است. اين رشد مالي يعني سياست فجر همواره به نام هنرمندان و به كام كارمندان بوده و عدم اصلاح رويه كنوني، اين مناسك را بيش از هر چيز به محل تلاش كارمندان و مديران براي دريافتي مالي بيشتر و اعمال قدرت، در نتيجه كمرنگ شدن نقش هنر سوق داده است. نكته قابل تامل در طول جمع و تفريق ارقام هزينه شده، پاداشهايي است كه در پايان هر دوره از محل اعتبار برگزاري (حمايت از توليد!) به كارمندان اداره كل هنرهاي نمايشي پرداخت ميشود. اعداد و ارقامي كه به تفكيك اعلام نشده و براي نمونه ما نميدانيم «رييس شوراي ارزشيابي و نظارت» اداره كل هنرهاي نمايشي سال گذشته يا سال پيش از آن چقدر پاداش دريافت كرده است.