ادامه از صفحه اول
تحرك دوباره ديپلماسي نفتي
بنابراين هجمه سياسي و رسانهاي گستردهاي را به راه انداختند و تلاش كردند اين گونه القا كنند كه بازگشت فوري و سريع ايران به بازار نفت، زمينه كاهش شديد و سقوط قيمت نفت را به همراه دارد. بنابراين سعي داشتند ايران را در مقابل منافع همه كشورهاي نفتي عضو اوپك و غيراوپك قرار دهند و بار رواني و سياسي سنگيني را عليه ايران سوار كنند. در شرايط كنوني با توجه به آسيبپذيري بيشتر بازار نفت نسبت به 5 سال قبل به دليل چالش كرونا و بالا بودن حساسيت توليدكنندگان نفت در قبال كاهش قيمت نفت، نگراني اين كشورها به بازگشت نفت ايران بيشتر است. به طور قطع در صورت عدم هماهنگي ايران با اين كشورها، تحركات سياسي و رواني آنها بالا خواهد گرفت و چه بسا اين كشورها كه امريكا هم در زمره آنهاست (به دليل صادرات نفت در سالهاي اخير) در مسير بازگشت امريكا به برجام و رفع تحريمهاي اقتصادي و نفتي سنگاندازي كنند. بنابراين ايران در اين مرحله بايد با احتياط و حساسيت بيشتر در مقابل ديگر توليدكنندگان حركت كند. عدم فعال شدن توليدكنندگان نفت به خصوص عربستان و روسيه و متحدان آنها در اوپك و غيراوپك و روسيه، خود نماد بزرگي از همكاري آنها با بازگشت كمهزينه ايران به بازار نفت است. شكل دوم همكاري كشورهاي نفتي، ايجابي است. در اين شكل كشورهاي نفتي نه تنها مانعي براي بازگشت ايران ايجاد نميكنند بلكه با اتخاذ سياستهاي جمعي و حمايتي در قالب اوپك و اوپك پلاس، به گونهاي رفتار ميكنند كه هم ايران به بازار نفت بازگردد و هم بازارهاي نفت دچار كمترين نوسان و چالش شود. اين نوع رفتار حمايتي ميتواند اشكال گوناگوني شامل كاهش هدفمند و هماهنگ سهميه كشورهاي توليدكننده نفت به اندازه ورود نفت ايران به بازار و در شكل مسوولانهتر آن، بازگرداندن بازارها و مشتريان نفتي به ايران به خود بگيرد. با تحريم نفت ايران توسط دولت ترامپ كشورهايي مانند عربستان، روسيه و حتي عراق به سرعت از شرايط بهره برده و جايگزين نفت ايران شدند و مشتريان و بازارهاي ايران را جذب كردند تا هماهنگ با سياستهاي ترامپ هم مانع از بحران در بازار نفت شوند و به گونهاي هزينههاي تحريم نفت ايران را كاهش دهند و هم بازارهاي جديدي براي نفت خود به دست آورده و موقعيت خود را در بازار تثبيت كنند. اقدام مسوولانه و حمايتي كشورهاي توليدكننده نفت در قبال ايران، اين است كه اين كشور را به لحاظ بازپسگيري سهم خود از بازار و جذب مشتريان سنتي آن حمايت كنند. تحقق اين دو شكل همكاري طبيعتا نيازمند رايزني و ديپلماسي نفتي گسترده است تا در گام نخست اعتماد و اطمينان كشورهاي توليد كننده نفت نسبت به بازگشت مسوولانه و هماهنگ ايران به بازار نفت جلب شود. اين مساله به طور طبيعي حركت همكاريجويانه اوپك و اوپك پلاس در سالهاي اخير را كه با حضور موثر ايران (با وجود تحريمها) شكل گرفته، تقويت ميكند و اين شرايط، بازي برد - برد براي همه كشورهاي توليدكننده نفت است كه به تعادل و ثبات بازار نفت كمك ميكند. خوشبختانه ايران با ديپلماسي فعال نفتي در سالهاي اخير و در شرايطي كه بشكههاي نفتي آن در بازار كاهش يافته بود، روحيه همكاريجويانه و مسوولانه خود در قبال تحولات بازار نفت را حتي در قبال كشورهايي مانند عربستان نشان داده و به اثبات رسانده و همين مساله، سرمايه خوبي براي جلب اطمينان اين كشورها و همكاري آنها است. در پايان اين نكته نيز تاكيد ميشود كه ديپلماسي نفتي ايران نبايد صرفا بر كشورهاي توليد كننده نفت متمركز باشد، بلكه كشورهاي مصرفكننده و به خصوص مشتريان سنتي اعم از دولتها و شركتهاي نفتي را نيز بايد شامل شود. اين مهم نه فقط در حوزه فروش نفت بلكه جلب و جذب شركتهاي نفتي معتبر و بزرگ جهاني براي حضور در بخشهاي سرمايهگذاري و توسعهاي صنعت نفت ايران موضوعيت دارد كه در نوشتاري ديگر به آن پرداخته ميشود.
اگر ما هم نفهميم آنها ميفهمند
در اين سالها، بارها و بارها و در يادداشتهاي متعدد از اين گفتم كه هر شبكه، سايت و رسانهاي كه به زبان فارسي به راه ميافتد، حتي اگر به صراحت براي ضربه زدن به جامعيت واحدي يگانه به نام كشور ايران هم كه كارش را آغاز كرده باشد، در بطن خود بر يك واقعيت اساسي بنا شده است، «اهميت زبان فارسي» و همانگونه كه اين زبان فارسي بود كه بعد از 900 سال از حمله اعراب و اسلام آوردن ايرانيان و از بين رفتن كشوري به نام ايران، دوباره ايران را از نو بنا نهاد كه اگر زبان فارسي با حمله اعراب از بين رفته بود، ديگر ايراني از نو شكل نميگرفت، تا امروز به وجودش بباليم و ارس ارس كردن اردوغان كاممان را تلخ كند و ياد تركمانچاي بيفتيم، راه افتادن اين همه شبكه فارسي زبان در دورهاي كه به هر دليلي، متوليان امور، مخاطبانشان را به سوي آن شبكهها ميرانند تا خواستهشان را در آنجا بيابند، آنچه فراتر از اين اتفاق ميبينم، اهميت يافتن هر روز بيشتر زبان فارسي است. زباني كه محدوده مخاطبانش نه فقط در مرزهاي جغرافيايي امروز زباني كشور ما كه فراتر از مرزهاي ماست و مخاطباني چندين برابر در وراي مرزهاي سياسي ـ جغرافيايي امروز و در محدوده هويتي گستردهتر زبان فارسي در كشورهاي ديگر دارد. همان مخاطباني كه بخش وسيعي از آنها همچون بخش بزرگي از مخاطبان داخلي، از سوي رسانه ملي ناديده گرفته ميشوند و در جهاني كه داشتن مخاطب براي هر رسانهاي داراي اهميت است، گيريم كه رسانه داخلي ما به هر دليلي اين اهميت را ناديده ميگيرد ولي ديگران كه نميتوانند از سر داشتن مخاطب بگذرند. گيرم كه رسانه ما اهميتي ندهد كه آنچه پخش ميكند يك نفر مخاطب دارد يا ميليونها مخاطب، ولي براي جايي مثل ايافسي كه اين موضوع مهم است كه در عرض 3 روز مخاطبانش 30 برابر شوند و حتي اگر ما از درك اين موضوع عاجزيم، آنها كه معناي داشتن مخاطب و اهميت آن را ميفهمند.
بازنشستگان و افزايش حقوق
البته لازم است كه اين موضوع هماينك كه در فصل بودجه و فرآيند تدوين و تصويب آن هستيم به صورت مستمر مدنظر قرار گيرد تا آنچه كه حق و حقوق بازنشستگان كشوري است به صورت كامل و متناسب با شرايط اقتصادي و نرخ تورمي لحاظ شود تا انشاءالله بتوانيم به دور از دغدغههاي معيشتي روزگار بازنشستگي را به روزگار آرامش براي بازنشستگان عزيز تبديل كنيم.