چالشهاي بهبود كسب و كار
لذا به اين موارد نيز بايد به عنوان يكي از عوامل و موانع تحقق بهبود فضاي كسب و كار در ايران مورد توجه قرار گيرد.
سومين مسالهاي كه در هر تغيير بهبود بايد جدي گرفته شود توان يا قدرت ايجاد تغيير است. بهبود فضاي كسب و كار در كشور به دليل ساختارهاي درهم تنيده، گروههاي ذينفع، منافع متضاد ساختار متصلب و پيچيدهاي است كه هرگونه ورود و حضور براي تغيير و ايجاد بهبود در آن با دستاندازها، سنگاندازيها و گرههاي كور مواجه ميشود. لذا قدرت و توان تغيير يا بهبود فضاي كسب و كار در كشور عامل مهمي است كه يكي از دلايل عدم تحقق آن طي سالهاي گذشته بوده و به نظر ميرسد در ادوار مختلف با وجود آنكه گهگاهي اراده و خواست تغيير وجود داشته و تا حدودي زمينههاي ايجاد آن نيز فراهم شده بود به واسطه عدم توان يا قدرت تغيير و بهبود اين عمل اتفاق نيفتاده به نحوي كه با بررسي شاخصهاي فضاي كسب و كار در كشور به عنوان يكي از نشانگرهاي معرف وضعيت اقتصادي شاهد كنترل رتبه سالانه كشور هستيم و البته مهمتر از اين شاخصهها در عمل فعالين اقتصادي اين تنزل و بدتر شدن فضاي كسب و كار در كشور را با پوست و گوشت خود لمس ميكنند. آنچه در عمل ميتواند منجر به تغيير و بهبود محيط كسب و كار در كشور شود كه تجربيات كشورهاي موفق منطقه نيز از آن حكايت ميكند تغيير در رويكرد و نگرش دولت نسبت به نقش خود به عنوان سياستگذار و حاكميت و نه به عنوان ذينفع و متصدي اقتصاد است كه بتواند با تجميع اراده، توان و قدرت و ايجاد پيششرطهاي تغيير و بهبود فضاي كسب و كار را فراهم نمايد و تا زماني كه اين موانع و چالشها مرتفع نشود هر آنچه در حوزه بهبود فضاي كسب و كار از هر شخصي كه بشنويم ادعايي بيش نيست تغيير و بهبود امري است كه بايد لمس شود نه آنكه گزارش شود و جمله آخر آنكه در زمينه بهبود محيط كسب و كار و كساني كه از آن صحبت ميكنند بايد با اين مصرع حافظ پاسخ داد كه «تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز»