تاملي در باب يك عذرخواهي عجيب روي آنتن زنده
ما حق داريم حرف بزنيم، بنويسيم و انتقاد كنيم!
علي ولياللهي
در شماره ديروز روزنامه اعتماد به انحصارطلبي مديران فدراسيون فوتبال اشاره كرديم. اينكه آنها تلاش كردهاند به نحوي اساسنامه را تدوين كنند كه حتيالمقدور تيم خودشان در مسند باقي بماند. امروز ميخواهيم از يك خصيصه ديگر فدراسيون فوتبال رونمايي كنيم و آن هم دلنازك و زودرنج بودن اين دوستان است. به شكلي كه آنها با كوچكترين انتقادي از كوره در ميروند و تا صاحبنظر را به عذرخواهي وادار نكنند، دست از تلاش برنميدارند. البته اين خصوصيت تنها مربوط به فدراسيون فوتبال نميشود و ساير مديران ورزش هم يد طولايي در اين زمينه دارند.
چند روز قبل اظهارات سبحان اكرامي، مجري برنامه راديو ورزش روي آنتن زنده تعجب شنوندگان را برانگيخت. اين مجري كه سالهاست برنامههايي از اين دست را اجرا ميكند از شنوندگان تقاضا كرد چند دقيقه به عرايضش توجه كنند. سبحاني گفت: «ديروز در برنامه انتقادي از مسوولان فدراسيون فوتبال مطرح شد كه من در پيوند با صحبتهاي كارشناس نكتهاي اضافه كردم و شعري خواندم كه به عزيزان ظاهرا برخورده بود.» او در ادامه افزود: «به من اطلاع دادند اين صحبتهايي كه مطرح شده صحبتهايي نبوده كه خوشايند مسوولان باشد. يك خرده كه پيش رفتيم ديديم صحبتهايي از جاهاي ديگر شد كه به هر حال اين نكته را گوشزد كردند كه اگر در برنامه فردا اين توضيحات داده شود از رسيدن كار به جاهاي باريك جلوگيري ميشود.» سبحاني اين نكته را با كنايه يادآوري كرد كه «شما ميدانيد جاي باريك يعني چه و ما خيلي بيشتر ميدانيم.» او در ادامه از كساني كه به آنها برخورده بود عذرخواهي كرد و گفت: «اميدوارم اين مورد را بر من حقير كمترين سراپا تقصير ببخشند.» او در پايان بخش اول اظهاراتش گفت: «گاهي وقتها از خودم ميپرسم اين چه شكري است كه من خوردم و چرا هميشه كاري ميكنم كه باعث بروز مشكل براي راديو و همكارانم ميشوم؟»
براي كساني كه برنامه روز قبل راديو ورزش را شنيده يا نشنيده بودند اين اظهارات بسيار تعجببرانگيز بود. آنها كه شنيده بودند هر چه به ذهنشان رجوع كردند كه سبحاني چه گفته كه اينطور مجبور به عذرخواهي شده چيزي به يادشان نيامد. آنها هم كه نشنيده بودند به سرعت سراغ دانلود برنامه روز قبل رفتند تا ببينند داستان از چه قرار بوده است. همه اين افراد هنگامي كه به برنامه دسترسي پيدا كردند، چه در ذهنشان وچه در اينترنت بيش از قبل شگفتزده شدند، چراكه ديدند آن برنامه در مورد مسابقات ليگ بود و كارشناس برنامه نسبت به برنامهريزي مسابقات و وضعيت ليگ انتقاداتي مطرح كرد. كارشناس برنامه در ادامه گفت آقاي حيدر بهاروند به عنوان رييس سازمان ليگ اصلا پاسخگو نيست و همهچيز افتاده گردن سهيل مهدي سرپرست كميته مسابقات. مجري در ادامه اظهارات كارشناس گفت هر كسي مسووليت قبول كرده بايد پايش بايستد و اگر احساس ميكند فشار زيادي به او وارد ميشود، ميتواند استعفا دهد. سپس در مورد مصاحبه نكردن بهاروند يك بيت شعر از سعدي (تا مرد سخن نگفته باشد/ عيب و هنرش نهفته باشد) خواند و گفت بايد خوشحال باشيم كه برخي افراد مصاحبه نميكنند چون تا مصاحبه ميكنند همان چيزي هم كه به نظر ميرسيدند فرو ميريزد.
در نتيجه همه فهميدند همه مشكلات از آنجايي ناشي شده كه مجري خطاب به مديران فوتبال ايران يك بيت شعر خوانده و بعد بابت همين مجبور به عذرخواهي رسمي در برنامه زنده شده است و اگر عذرخواهي نميكرد ممكن بود كار به جاهاي باريك كشيده شود! به گفته افراد مطلع در راديو تماسها بعد از برنامه آنقدر زياد شده كه مديران برنامه را مجبور كرده اين عذرخواهي روي آنتن زنده صورت بگيرد. گويا مديران عصباني فدراسيون فوتبال ميخواستند با ارتباط دادن اظهارات مجري با مسائل قومي و قبيلهاي آتش بزرگي به راه بيندازند و با سوءاستفاده از احساسات مردم خشمشان را تسكين دهند. در اين بين مديران راديو هم بهتر ديدند كوتاه بيايند. طبق گفته افراد مطلع «آن حمايتي كه قبلا از بچههاي راديو ميشد صورت نميگيرد و انگار دستوراتي از جاهاي بالاتر رسيده كه اينقدر انتقاد نكنيد.»
پيگيريهاي خبرنگار روزنامه اعتماد نشان داد داستان نقدناپذيري و فشارهايي از اين دست از سوي مديران ورزش مسبوق به سابقه بوده است. يكي از برنامههايي كه به واسطه همين فشارها تعطيل شد «دوچرخهسواري» بود كه اتفاقا با اجراي سبحان اكرامي به مدت ۱۲ سال روي آنتن ميرفت. طبق شنيدهها اين برنامه با نامه خسرو قمري رييس فدراسيون دوچرخهسواري كه روز شنبه دور دوم رياستش به پايان رسيد، تعطيل شد. گويا قمري از انتقاداتي كه از او در برنامه ميشد دل خوشي نداشت. همچنين مدتي پيش محمود مشحون رييس سابق فدراسيون بسكتبال به دلايلي مشابه با راديو ورزش به مشكل خورد و به گفته يك فرد آگاه در راديو كار آنقدر بيخ پيدا كرد كه مشحون ميخواست کار را به دادگاه بکشاند. جدا از راديو ساير رسانهها و منتقدان نيز با مشكلاتي مشابه مواجهند.
همچنين در يكي از جنجاليترين شكايتها بابت انتقاد شاهد شكايت كميته ملي المپيك از محمد دادكان رييس سابق فدراسيون فوتبال بوديم. محمد دادكان در گفتوگو با رسانهها مدعي شده بود بحث تعليق ورزش ايران بسيار جدي است اما مديران كميته ملي المپيك چنين نظري نداشتند. در نهايت صالحي اميري با تاكيد بر اينكه بايد حرمت دادكان حفظ شود (!) در مورد مواجهه با ادعاي رييس سابق فدراسيون فوتبال گفت: «ناچاريم گاهي براي پيشگيري از اتفاقات بعدي به مراجع قضايي مراجعه كنيم. يا فرد بايد از مواضع خود عدول و عذرخواهي كند يا ما شكايت كنيم. مسير ديگري وجود ندارد. يا اتهام زننده بايد عذرخواهي كند يا نهاد رسمي بايد در مراجع قضايي دنبال كند. ما هم در مراجع قضايي اين را دنبال ميكنيم.»
در اين بين اما سهم مديران فوتبالي و مخصوصا تيم مهدي تاج بسيار بيشتر بوده است. دليل اين امر هم احتمالا گستردگي مخاطب و پوشش بيشتر اخبار است. مهدي تاج رييس سابق فدراسيون فوتبال يكي از افرادي بود كه دست به شكايت خوبي داشت. مهدي تاج در برههاي از خبرگزاري ايسنا با اتهام افترا و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي شكايت كرد. داستان از اين قرار بود كه ايسنا در روزهاي منتهي به اجراي قانون منع بهكارگيري بازنشستگان در نيمه دوم سال ۹۷، در راستاي پيگيري اجراي اين قانون در كليه اركان ورزش كشور، گزارشي را در رابطه با ديدار فوقالعاده مهدي تاج، رييس فدراسيون فوتبال ايران با اينفانتينو، رييس فدراسيون جهاني فوتبال منتشر كرد و طي آن چرايي برگزاري اين جلسه و مسائل مطروحه در اين مساله را به چالش كشيد و پرسيد كه همزمان با اجراي قانون منع به كارگيري بازنشستگان اين ديدار چرا بايد انجام شود و چه نتايجي براي فوتبال ايران به همراه خواهد داشت. در پي انتشار اين گزارش در اول مهر ۱۳۹۷ مهدي تاج، رييس فدراسيون فوتبال با تنظيم شكايتي عليه سردبير و تهيهكننده خبر مذكور از ايسنا به دادسراي فرهنگ و رسانه شكايت كرد و مدعي شده بود كه اداره اخبار ورزشي ايسنا مرتكب جرم شده است. با اين حال دادسرا اتهام تاج را وارد ندانست و پرونده مختومه شد.
مهدي تاج در شكايت ديگري پاي علي كريمي ستاره سابق فوتبال كشورمان را به دادگاه كشاند. در بهمن ۹۶ و بعد از برنامه جنجالي نود با حضور علي كريمي و محمدرضا ساكت دبير وقت فدراسيون فوتبال وكيل تاج كه مدعي شده بود در فدراسيون هيچ نقشي ندارد، اعلام كرد به دليل اينكه آقاي علي كريمي در روزهاي اخير مبادرت به اتهامزني و ايراد مطالب خلاف واقع و كذب درباره موكل بنده كرده كه طبق قانون قضايي، هتك حرمت و تشويش اذهان عمومي محسوب ميشود و به اين دليل كه در قانون قضا، تفاوت زيادي بين انتقاد و اتهام و توهين است، به منظور احراز واقع و احقاق حق در مرجع قضايي طرح دعوي كردم.
اميرعابديني رييس سابق فدراسيون فوتبال مدتي قبل در مورد رابطه تاج با رسانهها در گفتوگو با ايسنا گفته بود: «آقاي تاج تمام تلاشش را ميكند كه رسانه را با خود هماهنگ كند. يادم ميآيد يك روز در دفتر آقاي تاج بودم و يكي از اين بزرگان قلم به فدراسيون فوتبال آمده بود تا با آقاي تاج ديدار كند. خانم منشي اجازه نداد آن فرد به دفتر تاج برود و در ادامه وقتي مهدي تاج متوجه موضوع شد، سريع از جاي خود بلند شد و با لهجه اصفهاني غليظ به منشي خود گفت: «چرا آن فرد را به دفتر من راه نداديد؟ او الان عليه من مطلب مينويسد.» اين نوع برخورد، نشان ميدهد براي تاج چقدر مهم است كه رسانهها از او راضي باشند. تاج رسانهها را با خود هماهنگ ميكند يا عليه آن رسانه و خبرنگار كه عليه تاج مطلب بنويسد، شكايت ميكند. در فدراسيون يك وكيل وجود دارد كه كارش شكايت از رسانههاست.» همين ذهنيت مهدي تاج بود كه در ايام جام جهاني ۲۰۱۸ اعلام كرد كسي حق انتقاد از كيروش سرمربي وقت تيم ملي و برنامههايش را ندارد!
يك منبع آگاه در راديو در رابطه با فشار مديران فدراسيون فوتبال زماني كه مهدي تاج در راس قدرت بود، گفت: «تاج با كليت شبكه ما مشكل پيدا كرده بود. ما حتي به واسطه ارتباط آقاي تاج با برخي نمايندگان از سوي نمايندههاي مجلس هم تهديد شديم. تنها شانسي كه آورديم، اين بود كه برخي نمايندگان هم در مقابل پشت ما درآمدند و دعوا در سطح بالا شكل گرفت و راديو فراموش شد.»
از نمونههاي ديگر اتفاقاتي از اين دست كه خيلي سروصدا كرد، ميتوان به شكايت حميدرضا جهانيان مالك سابق باشگاه نفت تهران كه حالا با انبوهي از بدهي منحل شده از عادل فردوسيپور اشاره كرد. اين فرد كه معلوم نبود چطور سر از فوتبال درآورده به دليل اظهارات خلاف واقع فردوسيپور در برنامه ۹۰ از عادل شكايت كرد و دادگاه بدوي فردوسيپور را به مجازات شلاق محكوم كرد. با اين حال دادگاه تجديدنظر اين حكم را به پرداخت جريمه ۱.۵ ميليوني تغيير داد. همه اين شكايتها را ميتوان گذاشت كنار هزاران فشار كوچك و بزرگي كه مديران ورزش و مخصوصا فوتبال بر اهالي رسانه و منتقدان وارد ميكنند.
سوال اينجاست كه در چنين شرايط ناامني منتقدان و رسانهها چطور ميتوانند كارشان را بكنند؟ اگر قرار باشد با هر انتقادي شخصي عصباني شود و كار را به دادگاه بكشاند يا با تماسها و فشارها از جاهاي مختلف فرد منتقد را وادار به عذرخواهي كند، ميتوان به از بين رفتن مشكلات و كاستيها اميدوار ماند؟ مگر ميشود از دل سيستم تكصدايي خروجي مطلوبي بيرون بيايد؟ اگر قرار باشد مديران ورزش تنها با روساي روابط عمومي فدراسيونها يا ارگانهاي زير دستشان گفتوگو كنند و بهبه و چهچه راه بيندازند، چيزي تغيير ميكند؟
كاش مديران ورزش ما به همان اندازه كه از انتقاد ناراحت ميشوند و واكنش نشان ميدهند، از وضعيت مجموعههاي تحت امرشان مكدر ميشدند و فكري به حال مشكلات ميكردند. مديران ارشد ورزش ايران نه تنها سالهاست مقابل هيچ خبرنگاري ننشستهاند، بلكه وقتي مورد انتقاد قرار ميگيرند از كوره در ميروند. اينكه مديران فعلي فدراسيون فوتبال تحمل شنيدن يك بيت شعر را ندارند و زمين و زمان را بههم ميدوزند تا عذرخواهي رسمي مجري برنامه را بشنوند دقيقا ميتواند به عنوان يكي از پارامترهاي اصلي عقبماندگي ورزش ايران معرفي شود.
آنچه در اين ميان ميتواند اميدواركننده باشد حمايت مديران رسانهها از خبرنگاران و برنامهسازان و از آن مهمتر نگاه متفاوت دستگاه قضا به چنين شكايتهايي است. مجري يا نويسنده يا خبرنگاري كه بداند مورد حمايت مديران بالادستياش است به جرات بيشتري دست به افشاي حقايق و انتقاد ميزند. همين فرد اگر بداند وقتي پايش به دادگاه كشيده شد به عنوان يك فعال رسانهاي، يك منتقد و يك دلسوز و نه يك مجرم ديده ميشود جرات پيدا ميكند. در آيندهاي نه چندان دور اثري از مهدي تاجها، بهاروندها و ديگر مديران ورزشي نخواهد بود و آنچه باقي ميماند ورزشكاران و اصحاب رسانه هستند. يعني همانهايي كه درست سر جاي خودشان هستند. افرادي كه چون سر جاي خودشان هستند حق دارند، حرف بزنند، بنويسند و انتقاد كنند.
همه مشكلات از آنجايي ناشي شد كه مجري خطاب به مديران فوتبال ايران يك بيت شعر خواند و بعد بابت همين مجبور به عذرخواهي رسمي در برنامه زنده شده است و اگر عذرخواهي نميكرد ممكن بود كار به جاهاي باريك كشيده شود! به گفته افراد مطلع در راديو تماسها بعد از برنامه آنقدر زياد شده كه مديران برنامه را مجبور كرده اين عذرخواهي روي آنتن زنده صورت بگيرد. گويا مديران عصباني فدراسيون فوتبال ميخواستند با ارتباط دادن اظهارات مجري با مسائل قومي و قبيلهاي آتش بزرگي به راه بيندازند و با سوءاستفاده از احساسات مردم خشمشان را تسكين دهند. در اين بين مديران راديو هم بهتر ديدند كوتاه بيايند.
از نمونههاي ديگر اتفاقاتي از اين دست كه خيلي سروصدا كرد، ميتوان به شكايت حميدرضا جهانيان مالك سابق باشگاه نفت تهران كه حالا با انبوهي از بدهي منحل شده از عادل فردوسيپور اشاره كرد. اين فرد كه معلوم نبود چطور سر از فوتبال درآورده به دليل اظهارات خلاف واقع فردوسيپور در برنامه ۹۰ از عادل شكايت كرد و دادگاه بدوي فردوسيپور را به مجازات شلاق محكوم كرد. با اين حال دادگاه تجديدنظر اين حكم را به پرداخت جريمه ۱.۵ ميليوني تغيير داد. همه اين شكايتها را ميتوان گذاشت كنار هزاران فشار كوچك و بزرگي كه مديران ورزش و مخصوصا فوتبال بر اهالي رسانه و منتقدان وارد ميكنند.