به مناسبت انتشار تقريرات مصدق در زندان
ما با مصدق چه كرديم
محسن آزموده
حسن كامشاد، نويسنده و مترجم ايراني در خاطراتش به ديدار با جواهر لعل نهرو رهبر جنبش استقلال هند در دانشگاه كمبريج اشاره ميكند و ميگويد:«ضمن شام كه صحبت از اينجا و آنجا ميشد، خواستم يك خود شيريني بكنم و حرفي زده باشم به نهرو گفتم كه اگر ما يك شخصيتي مثل شما در ايران داشتيم، وضعمان خيلي بهتر از اين بود. يك دفعه بلافاصله درآمد و گفت شما مصدق داشتيد با او چه كرديد؟! و من اصلا ديگر هيچ چيزي نبود كه جوابش را بدهم.»
محمد مصدق(1345-1261 خورشيدي) سياستمدار نامدار ايراني در سالهاي اخير از سوي جبهههاي سياسي و فكري مختلفي مورد هجمه واقع شده، افراد و جناحهاي مختلف و گاه متضادي از سلطنتطلبان، چپگرايان، نئوليبرالها، سنتگرايان، طرفداران استبداد و ... به اسم نقد با تكرار همان ادعاهايي كه در زمان زمامدارياش هم مطرح بود، او را با عناويني چون «پوپوليست»، «عوامفريب»، «اقتدارگرا» و... مينوازند و در بسياري موارد، همان مطالب را طرح ميكنند كه پيشتر بارها در دادگاه يا از سوي دستاندركاران كودتا، عليه او بيان كرده بودند. اين سخن به معناي نقدناپذيري عملكرد مصدق يا ناديده انگاشتن اشتباهات سهوي و عمدي او نيست. بيترديد بسياري از نظرات، تصميمات و اقدامات مصدق در روند مذاكرات با طرفهاي خارجي در جريان نهضت ملي كردن نفت و در مواجهه با نيروهاي سياسي داخلي اعم از دربار و نيروهاي مذهبي و چپگرايان و ساير نخبگان سياسي قابل تامل و بحثبرانگيز است. مساله بر سر اين است كه بسياري از اين حملهها به مصدق با اهداف آشكار سياسي و به هدف تخطئه او بدون در نظر گرفتن شرايط و اقتضائات روزگار مصدق يا با تعابير و اصطلاحات امروزي و به شكل ناهمزمان (آناكرونيك) صورت ميگيرد و در بسياري موارد به وضوح پيداست كه هدف از اين مطالب بيش از آنكه شناخت نقاط ضعف و قوت دولت مصدق و عملكرد او باشد، تلاشي براي جاگيري در ميدان سياسي كنوني و پيشبرد اهدافي در دايره قدرت فعلي است.
با اين همه، راه منطقي و درست مواجهه با اين مطالب ناديده گرفتن آنها يا انگيزهخواني گويندگان و نويسندگان آنها نيست. چشم بستن بر چنين مطالبي حتي اگر تاييد آنها تلقي نشود موجب بازتوليد آنها خواهد شد و انگيزهخواني توليدكنندگان اين مباحث هم به جدالهاي تند و بيحاصل منجر خواهد شد. بنابراين بهترين راه رويارويي با نوشتارها و گفتارهايي اينچنين، اولا مراجعه به منابع و آثار دست اول ثانيا مطالعه پژوهشهاي دانشگاهي و روشمند است كه اگرچه ناگزير، بدون موضعگيري نيستند، اما دستكم اصول تحقيق را رعايت ميكنند، از نظر ديسيپلين رشته دانشگاهي تاريخ ضابطهمند هستند و به منابع و اسناد قابل اتكا ارجاع ميدهند.
در اين زمينه تا جايي كه به پژوهش درباره محمد مصدق و شخصيت و انديشههاي او مربوط ميشود، يكي از منابع ارزشمند و قابل استفاده، يادداشتها، نوشتهها و خاطرات خود مصدق، دوستان و ياران و همفكران اوست كه در زمان حياتش نگاشته شده يا به تاييد او رسيده است. مصدق يك روز بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 خود را به مقامات نظامي معرفي و تسليم كرد و 17 آبان همان سال، محاكمه او در دادگاه نظامي بدوي آغاز و به 3 سال زندان محكوم شد. دادگاه تجديدنظر هم حكم دادگاه بدوي را تاييد كرد و بعد از 3 سال، دوران حصر اجباري او در احمدآباد تا پايان عمرش در 14 اسفند 1345 ادامه يافت. سرهنگ جليل بزرگمهر(1386-1291) در طول دادگاه اوليه به عنوان وكيل تسخيري مصدق برگزيده و در دادگاه تجديدنظر از سوي خود مصدق به عنوان وكيل انتخاب شد. بزرگمهر در طول دوران ارتباط با مصدق، بسيار شيفته و علاقهمند به او شد و آثار همدلانه زيادي درباره دوران دادگاه مصدق نوشت كه مشهورترين آنها كتابهاي مصدق در محكمه نظامي و در دادگاه تجديدنظر نظامي و تقريرات مصدق در زندان هستند.
اخيرا انتشارات ادبي و تاريخي موقوفات دكتر محمد افشار با همكاري نشر سخن،كتاب تقريرات مصدق در زندان را منتشر كرده است. اين كتاب كه پيش از اين به كوشش ايرج افشار در سال 1359 منتشر شده، يادداشتهايي از خاطرات و گفتههاي مصدق در فاصله دادگاه بدوي و تجديدنظر است كه بزرگمهر به طور ديكته از مصدق شنيده و يادداشت و پاكنويس كرده و به نظر خود مصدق رسانده است: خاطراتي از ملاقاتهاي مصدق با محمدعلي شاه، تحصيلات در پاريس، بازگشت به ايران، قرارداد 1919، تصدي ايالت فارس، وزارت ماليه در دولت قوام و وزارت امور خارجه در دولت مشيرالدوله، خلع قاجاريه از سلطنت، تشكيل جبهه ملي و ملي شدن نفت، قضيه بستن كنسولگريهاي انگليس، وقايع 9 اسفند 1331، نظر مصدق راجع به حزب توده و برخي افراد مثل شاه و ثريا و سيدحسن امامي(امام جمعه) و ... .
با مراجعه به اين يادداشتها ضمن آشنايي با برخي از مهمترين برهههاي زمامداري مصدق از منظر خودش، شناختي از شخصيت و روحيات او نيز حاصل ميشود. قطعا دادههاي اين كتاب و ساير آثار مشابه را نميتوان حقيقت مسلم و قطعي تلقي كرد. مهم مراجعه به آثاري دست اول براي شناخت مصدق و روزگار اوست، امري كه متاسفانه در اظهارنظرهاي غرضورزانه يا ناآگاهانه مورد غفلت قرار ميگيرد و به كژتابي و ديدگاههاي غلط و سوگيرانه منجر ميشود.