احمدينژاد، قاليباف و ضرغامي گامي ديگر به سوي انتخابات 1400 برداشتند؛
كانديداتوري سه اصولگراي مشابه
انتخابات 1400 براي اصولگرايان يك جشن سياسي است كه همگي سعي ميكنند از آن عقب نمانند. هر گروه و دستهاي از اين جريان تلاش ميكند فضايي بيشتر در اين مهماني در اختيار داشته باشد. آنان هم كه براي خود اسم و رسمي قائل هستند، به تكاپو افتادهاند تا صدر مجلس بنشينند. البته كه صدر نشستن به اين سادگي نيست و مرد ميدان ميطلبد و رقابتي جانكاه؛ چراكه صدر اين مهماني تنها براي يك نفر جا دارد و آن يكي كسي نيست جز صاحب كرسي رياست بر كاخ رياستجمهوري پاستور! حالا همزمان با افزايش تلاش مشتاقان آن كرسي، نزديكان و اطرافيان آنان نيز روز به روز تلاششان را بيشتر ميكنند. محمدباقر قاليباف، عزتالله ضرغامي و محمود احمدينژاد ازجمله اين افراد هستند كه با كمك نزديكانشان در حال آماده سازي فضاي عمومي براي گستردهتر كردن تبليغات هستند. انگيزه و عزم جزم قاليباف رييس فعلي مجلس شوراي اسلامي براي كانديداتوري در انتخابات 1400 و تصاحب كرسي رياستجمهوري بر كسي پوشيده نيست. شايد او جزو مشتاقترينها باشد؛ چراكه باتوجه به امكانات در اختيارش، فعاليتهاي بسياري انجام ميدهد و هم اينكه نزديكانش از عزم او براي كانديداتوري ميگويند و از بيان اين نكته نيز ابايي ندارند. به نظر ميرسد حالا كه او آنقدر براي كانديداتوري رياستجمهوري جدي شده، مخالفانش هم تصميم گرفتهاند چندان سد راهش نشوند. چراكه تا چندي پيش صداهاي مخالف حداقل از مجلس شوراي اسلامي شنيده ميشد و بعضا نمايندگان ميگفتند كه قاليباف نبايد رياست مجلس را به خاطر رياستجمهوري رها كند. اما حالا چند وقتي است كه ديگر كسي درون پارلمان ساز مخالف كوك نميكند و احتمالا همه وارد يارگيري و رقابت شدهاند و ترجيح ميدهند كه در ميدان رقابت مخالفتشان را بيان كنند. با توجه به شواهد ميتوان از حضور قطعي قاليباف در انتخابات سال آينده سخن گفت و اما علاوه بر اين، ديروز جواد آرينمنش، چهره سياسي اصولگرا نيز به ايسنا گفته: «باتوجه به بحثها و فعاليتها به نظر ميرسد كه آقاي قاليباف قطعا جزو گزينههاي اصلي انتخابات رياستجمهوري سال آينده خواهد بود. حركاتهايي كه آقاي قاليباف در اين ماههاي اخير داشته و انتقاداتي كه به دولت وارد كرده و مكررا ضعف كشور را ناشي از مديريت اجرايي دانسته و همچنين اينكه راهكار حل مشكلات را تحول در مديريت عنوان ميكند، همگي نشاندهنده اين است كه او يكي از گزينههاي انتخابات پيشرو است.»
علنيتر براي انتخابات
علنيتر شدن كانديداتوريها در جبهه اصولگرايي گويا هماهنگ و گام به گام است. رفتارهاي كانديداهاي احتمالي نشان ميدهد كه آنها حركتهاي رقباي درونحزبي خود را با دقت زيرنظر دارند. چنانكه يكي مانند قاليباف يك گام بيشتر جلو بيايد، باقي چهرهها نيز براي اينكه از رقابت عقب نمانند، گامي پيش ميآيند و علنيتر از انتخابات ميگويند. همزمان علنيتر شدن اعلام كانديداتوري قاليباف ازسوي نزديكانش، برخي هم وارد عمل شده و از كانديداتوري احمدينژاد ميگويند. بهطور مثال ديروز احمد خورشيديآزاد، دبيركل جمعيت خدمتگزاران انقلاب اسلامي به پايگاه خبري-تحليلي مدارا گفته است: «احمدينژاد ميتواند دولت كارآمد و پرتلاش و جوان و پرنشاط تشكيل دهد كه مشكلات كشور را حل كند، در انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰شركت ميكند و هم تاييد صلاحيت ميشود. دليل بنده براي تاييد صلاحيت آقاي احمدينژاد ازسوي شوراي نگهبان اين است كه مقام معظم رهبري پيش از اينكه به اين بينديشند كه نام چه كسي از داخل صندوق راي بيرون خواهد آمد، به مشاركت حداكثري توجه دارند.» اين در حالي است كه احمدينژاد دوره پيش با اينكه بنابه نظر رهبري از حضور در انتخابات منع شده بود، وارد ستاد انتخابات كشور شد و در انتخابات نامنويسي كرد. البته او و همراهان و نزديكانش هيچكدام نتوانستند از فيلتر شوراي نگهبان عبور كنند. اما حالا دوباره گويا به فكر ورود به رقابت افتادهاند. طي ماههاي اخير نيز مدام هم او و هم نزديكانش تلاش كردند به انحاي مختلف در صدر اخبار باشند. احمدينژاد از هر موضوع و مناسبتي استفاده كرده كه يا پيامي صادر كند يا با رسانهاي به گفتوگو بنشيند. او حتي به رسانههاي فارسيزبان خارج كشور هم متوسل شده و نزديكانش هم مدتي است كه عضو ثابت مصاحبههاي اين شبكههاي فارسيزبان ماهوارهاي هستند و جالب آنكه با ادبيات در دفاع از نظام، ظاهرا سعي در هموار كردن مسير احمدينژاد از فيلتر شوراي نگهبان هستند.
عاشقان پاستور
اين اشتياق و علاقه به پاستور شايد ازجمله وجوه مشترك قاليباف و احمدينژاد باشد. همانطور كه قاليباف سالهاست براي رسيدن به رياستجمهوري تلاش ميكند، احمدينژاد نيز پس از اتمام دوره رياستجمهوري خود از هر فرصتي براي بازگشت دوباره به پاستور استفاده كرده است. با اين حال اين دو موقعيت و شرايط خيلي متفاوتي از يكديگر دارند. قاليباف طي سالهاي اخير سعي كرده جايگاه خود را بين اصولگرايان محكم كند و البته با پشتوانه امكاناتي كه داشته، حتي در مرحلهاي قصد كرد تا به اصولگرايي رنگي تازه بزند و پرچم «نواصولگرايي» را بلند كند؛ هرچند تلاشهايش تاكنون مقطعي و بدون نتيجه رها شده است. در مقابل احمدينژاد طي سالهاي پس از اتمام رياستجمهورياش مدام در تبليغات خود اعلام كرده كه از اصولگرايان جداست و خواسته كه براي خود پايگاه سياسي مستقلي تعريف كند ولي او هم در اين زمينه چندان توفيق نداشته است؛ چراكه نه توانسته تشكيلات سياسي منسجمي داشته باشد و نه اينكه افكار عمومي را در نداشتن سابقه اصولگرايي قانع كند. با اين حال احمدينژاد و قاليباف هر دو بر روي يك پايگاه اجتماعي و سياسي براي رسيدن به پاستور حساب ميكنند و بسياري از كساني كه به قاليباف كمك ميكنند، از همان افرادي هستند كه در انتخابات 88 از نزديكان احمدينژاد بودند و در اين دوره هم باتوجه به احتمال بالاي ردصلاحيت مجدد احمدينژاد، بعيد نيست باز همان حلقه سياسي گرد قاليباف جمع شوند.
كانديداتوري توييتري
در اين ميان عزتالله ضرغامي نيز همگام با ديگر اصولگرايان كمكم پا پيش ميگذارد. او كه در سالهاي پس از رياست صداوسيما ساكن يك ساختمان قديمي در نزديكي ميدان پاستور بوده، همواره سعي كرده خود را چهرهاي فراجناحي و انقلابي معرفي كند و خود را در صدر اخبار نگه دارد تا مگر روزي اين فعاليتهاي مستمر در همه حوزهها به او براي نقل مكان به كاخ رياستجمهوري در نزديكي منزلش كمك كند. او به تازگي در يكي از توييتهاي خود بهطور تلويحي از كانديداتوري خود براي انتخابات رياستجمهوري 1400 خبر داده است. ضرغامي نوشته: «9 دي هر سال در يكي از استانها سخنراني دارم. امسال، شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي، از من براي سخنراني در مراسم كرمان دعوت كردند. اشتياق و احساس وظيفه من به دليل سالگرد شهادت سردار سليماني مضاعف بود ولي به دليل شبهه انتخاباتي براي ۱۴۰۰، از آنها تشكر و عذرخواهي كردم.» اگر او قصدي براي كانديداتوري ندارد، لازم نيست نگران شبهات باشد ولي از آنجا كه قصدش جدي است ميخواهد از حاشيهسازي پيرامون خود پرهيز كند. ضرغامي هم به سبك ديگر كانديداها تلاش ميكند در تبليغاتي كه دارد به نقد جريان اصولگرايي بپردازد. او در برنامههاي مختلفي كه اجرا ميكند، از چهرههاي بركنار شده سياسي انتقاد ميكند. ازجمله ميتوان به انتقادات او از صادق آملي لاريجاني رييس سابق قوه قضاييه اشاره كرد. به نظر ميرسد با اين كار ميخواهند نظر آراي خاكستري را به خود جلب كنند.
3 اصولگراي مشابه
با نزديك شدن به انتخابات گامهاي سياسيون اصولگرا به سمت پاستور نيز مستحكمتر ميشود و احتمالا شاهد اين باشيم كه كمكم عليه يكديگر موضعگيري كنند؛ چراكه تا اين جاي كار تنها رقباي جدي حاضر در صحنه اصولگرايان هستند. آنچه اما شايد در اين 3 چهره اصولگرا جالب توجه باشد، شباهتي است كه به يكديگر دارند. شباهتي كه ضرغامي را بهزعم برخي ناظران به نسخه تازه از احمدينژاد تبديل كرده و از ديگرسو، باتوجه به آنچه ازسوي برخي تحليلگران، تغيير مشي در روند كنشگري سياسي احمدينژاد و قاليباف تعبير شده، منجر به بيان شباهت ميان آنها شده است. هرچند قاليباف از چهرههاي منعطف و متفاوت آغاز كرد و حالا به عنوان سرليست اصولگرايان و خروجي سازوكار انتخاباتي پدرخواندههايي كه در بيانيههاي «نواصولگرايي» به آن ميتاخت، راهي «بهارستان» شده و رييس مجلس است و برعكس، احمدينژاد، چهره حزباللهي اصولگرايان در سال 84 كه حالا از «آزادي حجاب و موسيقي رپ و هيپهاپ ميگويند. آنها اگرچه در مسيري كه پيمودهاند، خلاف جهت يكديگر گام برداشتند اما در اينكه به عكس آنچه آغاز كردند، تبديل شوند، بسيار شبيه يكديگرند.