نگاهي به آبگرفتگيهاي اخير اهواز
كجا دانند حال ما سبكباران ساحلها
نسرين ضميري
در جريان آبگرفتگيهاي اخير شهر اهواز زني مقابل دوربين پريشان و بهتزده ميگويد «همه زندگي» ما از بين رفت. واژه «همه زندگي» خاطرهاي را برايم تداعي ميكند. چند سال پيش براي بررسي مشكلي به خانه فردي در يكي از محلههاي حاشيه شهر اهواز رفته بوديم. شغل پدر خانواده مسافركشي با يك پرايد دست دوم بود و با همسر و دو فرزندش در يك آپارتمان 70 متري استيجاري زندگي ميكردند،تمام وسايل خانه دست دوم بودند. برايمان تعريف كرد اين وسايل را در طول 15سال زندگي مشترك به تدريج و به شكل اقساط تهيه كردهاند. هر وقت كسي ميگويد «همه زندگيام» ياد آن خانه فرسوده و وسايل دست دوم ميافتم. اگر در نظر داشته باشيم اهواز بالغ بر 400 هزار نفر حاشيهنشين و بيش از 20 محله حاشيه و كمتر برخوردار دارد و معمولا اين قبيل محلهها در معرض آبگرفتگيها و ساير آسيبها قرار ميگيرند، آن وقت «همه زندگي» اين خانوادهها عمق فاجعه را برايمان مشخص ميكند.
به تجربه ثابت شده بدترين زمان ممكن براي پرداختن به آسيبشناسي و تجزيه و تحليل يك رويداد، در گيرودار وقوع آن است به خصوص از سوي اصحاب رسانه. در چنين مواقعي مردم درگير مشكل به وجود آمده براي خود هستند و مسوولان هم بايد تمام توجهشان معطوف به مديريت رويداد باشد. همچنين كساني اقدام به تجزيه و تحليل وقايع ميكنند كه سابقه حتي يك ساعت كار اجرايي ندارند و به كارشناسان و دستاندركاران اجرايي هم كه فرصت اظهارنظر داده نميشود. بيشتر هم دنبال مقصر ميگرديم تا با تنبيه او سر و ته قضيه را هم بياوريم.
به نظر ميرسد يكي از اصليترين دلايل خسارتهاي وارده به مردم در جريان آبگرفتگيهاي اخير شهر اهواز و چند شهر ديگر استان خوزستان و حتي ساير استانها علاوه بر تغيير اقليم و يا ورود به يك دوره ترسالي، فراموش شدن دوراني بود كه بارشهاي نرمالي در استان وجود داشت و در پي آن آبگرفتگي معابر و منازل پيش ميآمد. طي 10سال گذشته كه بخشهاي زيادي از سرزمين ما به خصوص استانهاي جنوبي و به ويژه استان خوزستان دچار خشكسالي بودهاند از مديران ارشد اجرايي كشور گرفته تا مسوولان استاني و حتي شهرداران و اعضاي شوراي شهر و فرمانداران و تا مديران سازمانها و حتي مديران بحران، چندين بار تغيير كردهاند و در اين ميان تجربيات ساليان گذشته و قبل از خشكسالي و چگونگي مقابله با آبگرفتگيها فراموش شده بود. بر اساس رويكردهاي نوين به مديريت با «مستندسازي» تجربيات، يعني ثبت كليه اطلاعات به دست آمده از فعاليتهاي يك سازمان، از اولين مرحله كه هدفگذاري است تا آخرين مرحله اجرا به نحوي كه همگان بتوانند از آن استفاده كنند و نگهداري، بايگاني، آرشيو و بهروزرساني آنها مانع فراموش شدن تجربيات كسب شده در گذشته ميشوند. سازمانهايي كه بر اساس شيوههاي نوين مديريت اداره ميشوند با استقرار سيستمهاي «مديريت دانش» يعني سيستمي كه اطلاعات را جمعآوري كرده، دانش، تخصص و تجربيات افراد سازمان به خصوص «دانش ضمني» مديران و كاركنان را مستند مينمايد مجبور به تكرار تجربيات و هزينه كردن نيستند. به خصوص در سازمانهاي دولتي ما كه هر بار مديري تغيير ميكند، فرد جايگزين حاضر به ادامه دادن برنامههاي مدير قبلي نيست و ميخواهد همه چيز را از «نقطه سر خط» شروع كند لزوم توجه و اجراي مديريت دانش چند برابر ميشود.
عجالتا تا اتمام پروژههاي عظيم و بسيار گران و درازمدت اجراي شبكههاي جمعآوري فاضلاب، شبكههاي جمعآوري آبهاي سطحي، احداث تصفيهخانههاي فاضلاب، اجراي تونلهاي هدايت فاضلاب و آبهاي سطحي به تصفيهخانههاي فاضلاب و...كه باعث حل اساسي مشكل آبهاي سطحي و دفع فاضلاب شود، استفاده از شيوههاي سنتي مقابله با آبگرفتگي ميتواند چاره كار باشد. موضوع ديگري كه بايد در تمامي پيشبينيهاي مربوط به حوادث در نظر داشت، موضوع «هشدار» است. همان طور كه بارها گفته شده، هشدار يك سيستم است و بايد هنگام هشدار دادن كل اين سيستم اجرا شود تا نتيجه مطلوب به دست آيد. به عنوان مثال وقتي بدانيم بارندگي شديدي در راه است و بدانيم كدام مناطق در معرض چه خطراتي هستند، نه تنها بايد تمام هشدارهاي لازم صادر شود بلكه بايد مطمئن شد هشدارها و توصيهها به اطلاع تمام مردم آن منطقه رسيده است. بايد از تمامي وسايل اطلاعرساني و تمام راهها استفاده كرد حتي با مراجعه كوچه به كوچه در محلات آسيب پذير. همچنين در اين هشدارها بايد به مردم خاطرنشان شود كه آب آشاميدني، مواد غذايي، داروهاي ضروري، كيسههاي شن و... را تهيه كنند. شهرداريهاي مناطق نيز پمپهاي آب و ماشينآلات سنگين مورد نياز وكيسههاي شن و... را قبل از شروع بارندگي در محلهاي مورد نظر مستقر كنند تا آسيبهاي وارده به حداقل ممكن برسد. بديهي است هزينه اين آمادگيها به مراتب كمتر از جبران خسارتهاي وارده به آسيبديدگان است. در آبگرفتگيهاي اخير برخي محلات شهر اهواز باز هم شاهد ضعفهايي در مديريت بحران بوديم.يكي از مديران مسوول فرموده بودند «ما آبگرفتگي سال گذشته را 10روزه جمع كرديم، آبگرفتگي امسال را يك روزه» بايد به ايشان گفت «آب كه از سر بگذرد چه يك وجب چه صد وجب» آيا سيلاب آغشته به فاضلاب وقتي وارد خانهها شد و «همه زندگي» مردم را از بين برد، تفاوتي ميكند چند روز باشد؟ عدم هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي در شهر به خوبي مشهود بود. به عنوان مثال شركت آبفاي خوزستان در يك محله شبكههاي جمعآوري فاضلاب را اجرا كرده ولي هنوز مورد بهرهبرداري قرار نداده ولي شهرداري آن منطقه بدون اطلاع از اين امر اقدام به لايروبي كانالهاي قديمي نكرده بود. در نتيجه آن محله دچار آبگرفتگي شد. اين مثال ساده نشان ميدهد كه ابتداييترين اصل مديريت بحران يعني شناسايي «مخاطرات محيطي» انجام نشده. مخاطره به شرايطي اطلاق ميشود كه بالقوه داراي ميزاني از تهديد است و باعث به خطر افتادن سلامتي و جان انسانها، آسيب به محيطزيست، محصولات كشاورزي، داراييها، اموال، ساختمانها، مواد و توليدات، مواد غذايي و... ميشود. در جلسات مديريت بحران استان كه با حضور مديران بحران كليه سازمانها برگزار ميشود، مدير بحران هر سازمان موظف است كه مخاطرات محيطي مربوط به حوزه كاري خود را شناسايي و اعلام كند و راهحلهاي مقابله با آن مخاطره را هم ارايه دهد.
اما در كنار مشكلاتي كه در آبگرفتگيهاي اخير به وجود آمد، موضوع مهمي كه مورد توجه رسانهها قرار نگرفت «مديريت سيلاب» در خوزستان بود. با توجه به 3 مرحله بارندگيهاي شديد آذر ماه در خوزستان و استانهاي بالادست نه تنها سيلاب به خوبي مديريت و كنترل شد بلكه با بهرهگيري از تجربيات سالهاي گذشته با هدايت سيلاب و آبهاي مازاد سدها به سمت يكي از بزرگترين و مهمترين كانونهاي توليد گرد و خاك در استان نشان داده شد كه اين ما هستيم كه ميتوانيم پديدههاي طبيعي را به نعمت يا نقمت تبديل كنيم. اميدواريم در خصوص آبگرفتگيهاي سطح شهر هم دستاندركاران اينگونه عمل كنند.
و سخن آخر اينكه در ماههاي اخير كه مشغول مبارزه با شيوع كرونا و ابتلاي به آن هستيم،كساني كه در خط مقدم مديريت اين بحران هستند عموما پزشكاني هستند كه غالبا براي اولين بار است در جايگاه مديريت چنين بحراني قرار گرفتهاند، به اين عزيزان توصيه ميشود كليه تجربيات ناب به دست آمده خود را مستند سازي كنند تا چنانچه خداي نكرده در سالهاي آينده دچار بحران مشابهي شديم با هزينههاي كمتري بر آن غلبه كنيم.
روانشناس سازماني