اول دي ماه - 21 دسامبر، پليس سنپترزبورگ، جسد الكساندر كاگانسكي؛ زيستشناس و دانشمند 45 ساله روس را شناسايي كرد. بنا به تاييد پليس، كاگانسكي معروف به «ساشا» بهدليل پرتاب شدن از طبقه 14 آپارتمان محل سكونت خود، جان باخته بود در حالي كه نشانههايي از درگيري فيزيكي و زخمهاي ناشي از اصابت چاقو هم بر بدن او پيدا شد. ساشا، از جمله دانشمنداني بود كه در مورد ويروس كرونا، تحقيق ميكرد و بنا به اعلام رسانههاي روسي، در حال ساخت واكسني عليه ويروس كرونا بود.
ساشا، اولين قرباني قدرت «كرونا» نيست. 30 دسامبر 2019، مركز كنترل و مراقبت بيماريهاي شهر «ووهان» چين، در يك نامه طبقهبندي شده، درباره مشكوك بودن چند مراجعه با علايم مشابه ذاتالريه به بيمارستانهاي محلي هشدار داد و خواستار تحقيق درباره علت اين مراجعات شد. در همان روز، «لي وون ليانگ»؛ چشمپزشك چيني كه در بيمارستان مركزي «ووهان» كار ميكرد، گزارشي از علايم و وضعيت يك بيمار مشكوك به سندرم حاد تنفسي SARS و بيپاسخ ماندن روشهاي درماني براي اين بيمار، از بخش آزمايشگاه بيمارستان دريافت كرد و جزييات اين گزارش را با چند همكار خود در يك شبكه اجتماعي در ميان گذاشت و با يك جمله تاكيدي، مكالمه مجازي با دوستانش را به پايان برد: «ويروس عامل بيماري، از عفونتهاي ويروسي كروناست با اين تفاوت كه ويروس اصلي، در حال تكثير و زيرگونهسازي است.»
وون ليانگ، روز سوم ژانويه به اتهام افشاي اطلاعات محرمانه، توسط پليس اداره امنيت عمومي «ووهان» احضار و بازجويي شد و ذيل كاغذي را امضا كرد كه نسبت به محرمانگي هرگونه اطلاعات مربوط به تحقيقات بر اين ويروس تنفسي متعهد ميشد و دست دولت چين را براي برخوردهاي قانوني و قضايي در صورت ناديده گرفتن تاكيدات اين تعهد باز ميگذاشت. وون ليانگ، 8 ژانويه، در زمان معاينه يك بيمار مبتلا به كوويد 19 كه از جمله كارگران بازار غذاهاي دريايي شهر ووهان بود، به ويروس كرونا آلوده شد و ساعت 9 و نيم شب 7 فوريه، ضربان قلب وون ليانگ؛ اولين پزشكي كه تلاش دولت چين براي پنهان داشتن واقعيت درباره شيوع ويروسي از خانواده بزرگ «كرونا» را افشا كرد، براي هميشه متوقف شد.
يك روز قبل از فوت وون ليانگ؛ روز 6 فوريه، «چن كويشي»، وكيل، فعال اجتماعي و روزنامهنگار چيني ساكن در شهر ووهان كه بعد از افشاگريهاي وون ليانگ، با گوشي تلفن همراه خود در مراكز درماني شهر «ووهان» ميچرخيد و از بيماران و مردگاني كه بيوقفه به بيمارستانهاي شهر منتقل ميشدند، فيلم ميگرفت و اين فيلمها را در شبكههاي اجتماعي منتشر ميكرد و چندبار هم توسط پليس ووهان، دستگير شده بود، به طرز مرموزي ناپديد شد. روز 9 فوريه؛ 2 روز بعد از فوت وون ليانگ، «فانگ بن»؛ تاجر و روزنامهنگار ساكن «هوبئي - ووهان» كه در فاصله اول تا 8 فوريه، به دليل انتشار فيلمي در شبكه فيلتر شده YouTube از انبوه مردگاني كه به بيمارستان ووهان منتقل شده بودند، چند بار توسط پليس شهر ووهان دستگير شده بود، ناپديد شد در حالي كه هيچ يك از دوستان و اعضاي خانوادهاش، اطلاعي از اين افشاگر چيني نداشتند. «لي زووا»، روزنامهنگار و شهروند ديگري از ساكنان «ووهان»، سومين نفري بود كه به مخفيكاري دولت چين درباره شيوع يك ويروس مرگبار، اعتراض كرد و اواخر فوريه، ناپديد شد اما در ماه آوريل، با انتشار ويديويي كه از ابتدا تا انتها، در حمايت از دولت چين بود، بازگشت خود را خبر داد.
سه ماه بعد از فوت وون ليانگ، روز 7 مه، جسد «بينگ لو»؛ استاديار 37 ساله علوم كامپيوتر و زيستشناسي در دانشگاه پيتسبورگ و محقق ويروس كرونا در خانه شخصياش پيدا شد. پليس محلي، در زمان كشف جسد اين محقق چينيتبار فارغالتحصيل دانشگاه ملي سنگاپور و دانشگاه پيتسبورگ، اعلام كرد كه علت مرگ، اصابت چند گلوله به ناحيه سر، گردن، تنه و اندام بوده و «هانو گو»، مهندس نرمافزار 46 ساله و يكي از آشنايان مقتول هم به عنوان متهم اصلي اين جنايت شناسايي شد. همكاران اين محقق چيني گفته بودند كه بينگ لو در تحقيقات خود، به يافتههاي قابل توجهي درباره ساختار سلولي ويروس كرونا رسيده بود. مركز پزشكي دانشگاه پيتسبورگ هم پس از ترور اين محقق چينيتبار، با صدور بيانيهاي براي تجليل از مقام علمي همكار از دست رفته خود اعلام كرد: «بينگ در آستانه دستيابي به يافتههاي بسيار مهم در مورد درك مكانيسمهاي سلولي زيربناي2- SARS-COV بود.»
اين اظهارات غيررسمي و رسمي، ترديدها در ارتباط اين يافتهها و ترور اين محقق جوان را در جامعه محلي پيتسبورگ دامن زد در حالي كه كارآگاهان محلي اصرار داشتند كه اختلافات مقتول و قاتل درباره يك شراكت قديمي، علت اصلي اين جنايت بوده است. به دنبال ترور اولين محقق «كرونا» در كشور امريكا، آن هم در حالي كه كمي پيش از وقوع اين ترور، رييسجمهوري وقت امريكا، شائبههايي درباره توليد و انتشار عمدي و جهاني ويروس كرونا توسط دولت چين مطرح كرده بود، نوك پيكان، سرگردان شد چون برخي شايعات، از دست داشتن دولت چين در اين ترور با هدف فراگيري جهاني «كرونا» ميگفت و برخي ديگر، انحصارطلبي دولت امريكا در زمينه قدرت و دانش دارويي و پزشكي و مخالفت با ثبت هر موفقيت به نام هر مليتي غير از امريكاييها را، عامل اصلي اين ترور معرفي ميكرد...
«كوويد 19» ، مرگبارترين بيماري نوپديد در سده اخير است كه ترور ، جنايت و انحصارطلبي را رقم زده و همزمان،چنين شتابي براي ساخت واكسن و مصونسازي جمعي در قدم هاي همه دولتها ايجاد كرده است. اين شتاب را در اين سده كه گذشت براي هيچ درد و ويروسي شاهد نبوديم؛ چه ايدز كه هنوز هم قرباني ميگيرد و به درد فقرا معروف است و چه ساير بيماريهاي واگير. دانشمندان و محققان «كوويد 19» همچنان با ترس نهادينه شدهاي بهسر ميبرند چون ظرف يك سال گذشته ، بهخوبي دريافتهاند كه تلاش براي ريشهكني اين ويروس، ارتباط تنگاتنگ با قدرت و ثروت دولت ها و چهره ها و حتي مرزبنديهاي جغرافيايي و رتبهبنديهاي اقتصادي دارد. هنوز دانشمندان، جرات ندارند قطعيت بيوتروريسم بودن «كرونا» را تاييد كنند و هنوز، جرات ندارند پيوند ناگسستني ترورها و بازداشتها و سانسورهاي خبري و علمي با واقعيت «كرونا» را زير سوال ببرند.
در گفت و گويي كه با كيهان آزادمنش؛ استاد انستيتو پاستور ايران و بيوتكنولوژيست داشتيم، اين دانشمند ايراني احتمال بيوتروريسم بودن «كرونا» را رد نكرد اما آخرين سوال «اعتماد» را بيپاسخ گذاشت ؛ همان سوالي كه ظرف يك سال گذشته و در تمام دنيا؛ از روزهاي پس از اولين ترور محقق كرونا ، براي تمام رسانه ها بيجواب ماند.
از دهه 80 ميلادي تا امروز، چهار دهه از شناسايي ويروس ايدز در دنيا گذشته ولي هنوز حتي در كشورهاي پيشرفته ، خبري از ساخت يك واكسن قطعي براي واكسيناسيون ايدز نميشنويم. چطور ممكن است براي ويروس كرونا با وجود اين همه تفاوت با ويروس ايدز، ظرف چند ماه، واكسني ساخته شود و مصونسازي موفقيتآميزداشته باشد و حتي واكسيناسيون انساني هم آغاز شود؟
اتفاقا به دليل همين تفاوتهاست. تغييرات ويروس اچآيوي، بسيار زياد است و به دليل نقص ساختاري، جهشهاي فراواني در بدن بيمار دارد. به همين جهت، پاسخ ايمني كه حتي در بدن يك مبتلاي ايدز ايجاد ميشود او را از تاثيرات عفونت، محافظت نميكند در حالي كه ويروس كرونا اينطور نيست با اينكه جهشهايي هم داشته ولي جهشهاي ويروس كرونا، به هيچوجه قابل مقايسه با جهشهايي كه در ويروس اچآيوي شاهد بوديم، نيست. دليل دوم اين است كه ويروس اچآيوي، يكي از سلولهاي مهم فرماندهي سيستم ايمني - T CD4 - را هدف ميگيرد كه اين سلولها، تنظيمكننده پاسخ ايمني عليه بيماريهاي مختلف است و با هر آسيبي، باعث تضعيف ايمني ميشود. از طرفي، براي كنترل ويروسي كه راههاي انتقال بسيار محدود و سادهاي دارد، انرژي كمتري صرف ميشود. ويروس اچآيوي از جمله اين ويروسهاست كه راههاي انتقال بسيار شناخته شده و مرتبط با رفتارهاي غير طبيعي دارد و بنابراين، در صورت اصلاح اين رفتارها، ميتوانيد مانع از انتقال ويروس شويد در حالي كه در مورد ويروس كرونا اينطور نيست و كنترل ويروسهاي قابل انتقال از سيستم تنفسي، بسيار مشكلتر است. نكته ديگر اين است كه امروز، ما داروهاي موثري براي كنترل ويروس اچآيوي در دنيا داريم و البته مدت زيادي طول كشيد تا دنيا به دانش توليد اين داروها برسد چنانكه اولين داروهاي ضدرتروويروسي در دهه 90 ميلادي توليد و مدت زمان بسيار بيشتري صرف شد تا به رژيم درماني موثري برسيم. با اين حال، امروز و در بسياري كشورهاي دنيا، عفونت اچآيوي، پيش از آنكه وارد فاز ايدز بشود، يك بيماري مزمن و قابل كنترل است. من بيماراني را ديدم كه ظرف 30 سال گذشته، مثل يك مبتلاي ديابت، مشغول مصرف داروهاي ايدز هستند. پس براي ايدز، داروي موثر داريم و ميتوانيم گسترش بيماري را در مبتلايان، به خوبي كنترل كرده و بقايشان را حفظ كنيم كه همين نتيجه، باعث ميشود سطح نگرانيها نسبت به ويروس اچآيوي در مقايسه با ويروس كرونا، كاهش پيدا كند. يكي از مشكلات ما در مورد ويروس كرونا اين است كه نميدانيم كدام مبتلاي كوويد 19، شانس بيشتري دارد كه به سمت بهبود يا وخامت بيماري برود و حتي نميتوانيم بسياري از افرادي كه بدحالتر ميشوند را به شرايط بهتري ببريم. البته با گذشت زمان، به اين جواب هم خواهيم رسيد اما تا آن موقع، اين يك مشكل جدي براي دنياست. درنتيجه مجبوريم تعداد زيادي از بيماران را بستري كنيم كه ظرفيت زيادي را اشغال ميكند و كشورها نميتوانند باقي امكانات درماني خود را بهتر مديريت كرده يا براي هر بيمار، روش درماني متفاوتي در پيش بگيرند. امروز، تمام دولتها ناچارند براي تمام مبتلايان كوويد19، يك روش درماني مشابه و يكسان تجويز كنند در حالي كه نميدانند كدام بيمار با اين رژيم درماني، بهتر يا بدحالتر ميشود. مساله بسيار مهم ديگر در اين ميان، ارتباط اقتصاد و درمان و ساخت داروهاي جديد است. اگر يك بيماري، اثرات اقتصادي بيشتري دارد، كشورهاي ثروتمندتر براي درمان اين بيماري، بيشتر از باقي كشورها توجه و سرمايهگذاري خواهند كرد. به همين دليل از وقتي بيماري ايدز در غرب كشف شد، سرمايهگذاري زيادي روي آن صورت گرفت و امروز، بسياري نكات و كشفيات جديد در دانش پزشكي و بيولوژي را مديون ويروس ايدز هستيم. با اين حال، چند سال بعد از شناسايي ويروس، به بيماري كشورهاي فقير تبديل شد و امروز، بيشترين تعداد مبتلايان اچآيوي را در آفريقا شاهديم در حالي كه بيماري، در كشورهاي اروپايي و امريكايي تقريبا كنترل شده و ديگر مثل قبل نيست درنتيجه حجم سرمايهگذاري براي پيشگيري يا درمان آن به نسبت قبل نيست. روند تاثيرات اقتصادي ايدز با تاثيرات كوويد 19 بسيار متفاوت است چنانكه امروز، ميزان خسارت اقتصاد جهان و كشورهاي پيشرفته از شيوع ويروس كرونا، به بيش از 12 تريليون دلار ميرسد. به همين دليل، نوع سرمايهگذاري براي كنترل ويروس كرونا، بسيار متفاوت و بيشتر از هزينهكرد براي كنترل ويروس ايدز است. از طرفي، ظرف 18 سال گذشته و به دنبال شيوع «سارس»، «ابولا» و «مرس» در جهان، تلاشها و سرمايهگذاريها براي كنترل اين بيماريها، تجربهاي براي مواجهه با شرايط مجدد و مشابه بود كه مصداقش را در كنترل آمد و رفت بينالمللي و حتي درمانهاي دارويي در اين 10 ماه شاهد هستيم. اگر امروز ميبينيد اين تعداد محقق و شركتهاي دارويي، براي توليد واكسن كرونا فعال هستند، همگي، از همان زيرساختهاي موفق يا حتي ناموفقي استفاده ميكنند كه در كنترل سارس به كار بسته شد. در واقع، امروز، با ويروسي مشابه «سارس» مواجهيم و فقط بايد تغييراتي در ساختار واكسن مورد استفاده براي كنترل سارس ايجاد كنيم اگرچه كه «سارس» و «مرس» به سرعت كنترل شد و حتي واكسيناسيون عمومي هم لازم نبود، اما زيرساخت و دانش فني توليد واكسن، از همان زمان موجود است كه حالا، همان ابزارها براي توليد واكسن كرونا هم مورد استفاده قرار گرفته است .
هيچ فردي، به دليل ابتلا به ايدز نميميرد، بلكه نقص و تضعيف سيستم ايمني، اين فرد را براي ابتلا به بسياري بيماريها از جمله سرطان و بيماري تنفسي مستعد ميكند و حتي گفته ميشود يك مبتلاي ايدز، ممكن است بر اثر يك سرماخوردگي ساده هم فوت كند. آيا ويروس كرونا از اين جهت، عملكردي مشابه ويروس ايدز نداشته؟ افراد به دليل آلودگي به ويروس كرونا نمردند، بلكه مثلا دچار سكته مغزي يا نارسايي كليه شدند.
نه اينطور نيست. ويروس اچآيوي، سلولهاي CD4 را هدف ميگيرد، اما ويروس كرونا، با اين سلولها كاري ندارد.
ولي باز هم كسي به دليل آلودگي به ويروس كرونا نميميرد.
اين را با قطعيت نميتوانم بگويم ولي بايد به دو عامل توجه كنيم؛ تكثير خود ويروس كه باعث از بين رفتن سلولها ميشود و مهمتر، پاسخ بدن به اين عفونت. در واقع، دليل اصلي مرگ اين است كه مثلا، ويروس كرونا ميتواند باعث فيبروز ريه، تجمع توده سلولي در ريه، اختلال در تبادل اكسيژن يا حتي ساير عوارض منجر به اختلالات انعقادي شود. در واقع، ويروس كرونا، مكانيسمي كاملا متفاوت از ويروس ايدز دارد. در ابتلاي كوويد19، پاسخ شديد بدن به اين عفونت، علت عمده مرگهاست در حالي كه در ابتلاي ايدز، بيپاسخ بودن بدن به عفونتها باعث مرگ ميشود.
به گفته شما، آسيب 12 تريليون دلاري شيوع ويروس كرونا براي اقتصاد كشورها باعث شده دولتها، به اين فكر بيفتند كه هر چه سريعتر، واكسن براي كنترل كوويد19 توليد شود. اگر واقعا فلسفه ساخت واكسن عليه ويروس كرونا، همين دليل باشد، در واقع با نقض حقوق انساني توسط تمام دولتها و در تمام اين سالها مواجهيم. ويروس اچآيوي، شايد آسيب و خسارت اقتصادي كمتري داشت ولي باز هم مرگ بيمار، در صورت خودداري از درمان و مصرف دارو، قطعي بود با اين تفاوت كه در بيماري ايدز، يك نفر يا يك خانواده از اين بيماري متاثر ميشد و ميشود. شما ميگوييد حالا، چون آسيب اقتصادي شيوع ويروس كرونا، زيرساخت كشورها را هدف قرار داده و درآمد ناخالص ملي دولتها و اعتبار اقتصادي و صنعتي دولتها در ردهبندي جهاني، به خطر افتاده، پس دولتها به اين فكر افتادهاند كه دست به كار شوند و واكسن بسازند و همين تفاوت نگرش دولتها، مصداق نقض حقوق انساني است. چرا وقتي نفر به نفر انسانها آلوده به ويروس ايدز ميشدند، اين دولتها به اين فكر نبودند كه هر چه سريعتر، واكسني بسازند و جان يك انسان را نجات دهند؟ چون ايدز، يك بيماري رفتاري است؟ رفتار انسانها كه قابل قضاوت نيست .
به عنوان يك پزشك ميگويم كه اين مواجهه با ويروس كرونا، دقيقا همان نقطهاي است كه كل بشريت مرتكب اشتباه شده است. اچآيوي، تنها مثالي نيست كه چنين وضعي دارد. هنوز مالاريا يكي از مشكلات جهان است. هنوز، سل، يكي از مشكلات جهان است. البته تلاشهايي براي كنترل اين بيماريها شده اما سرمايهگذاري و سرعت قابل مقايسه با سرمايهگذاري و سرعت ساخت واكسن كرونا نداشته و تا امروز هم براي كنترل اين بيماريها، به پاسخي نرسيدهايم. متاسفانه، اين رفتار بشر، اولينبار نيست كه اتفاق ميافتد. قبلا هم مصداقهايي از اين رفتار وجود داشته و هنوز هم وجود دارد و من بسيار نگران و ناراحت و متاسف هستم كه مصداق اين رفتار، در آينده هم وجود خواهد داشت. ما، كرونا را كنترل خواهيم كرد ولي 10 سال ديگر، با يك ويروس ديگر مواجه ميشويم و نميدانم آن موقع، چه جوابي و چطور رفتاري خواهيم داشت.
در واقع، دولتها، با رفتاري كه در مورد كنترل ويروس كرونا و ساخت واكسن در پيش گرفتند آن هم با آن پيشينه بيتفاوتي نسبت به ساخت واكسن براي بسياري بيماريهاي ناتوانكننده و مرگبار انفرادي، فرديت انسانها را زير سوال بردند و به اين نتيجه ميرسيم كه در دنياي امروز، منافع دولتهاست كه اهميت دارد و نه تكتك انسانها.
منافع دولت نيست. منافع ثروت است.
و حتي منافع قدرت...
و حتي خودخواهي تكتك ما كه حاضر نيستيم براي كنترل عاملي كه سلامتمان را تهديد نميكند، سرمايهگذاري كنيم. اگر فكر كنيم كه مثلا اطرافيان ما در معرض خطر ابتلا به ايدز نيستند، پس لزومي نميبينيم براي كنترل و واكسيناسيون عليه ايدز سرمايهگذاري كنيم در حالي كه امروز، ما و اطرافيانمان، در معرض خطر ابتلا به كرونا هستيم و بنابراين براي كنترل و واكسيناسيون عليه بيماري، سرمايهگذاري ميكنيم. دليل اين رفتارها، چيزي نيست جز كوتهبيني بشر.
حالا كه ويروس كرونا، يكساله شد. اوايل شيوع ويروس، صحبتهايي درباره بيوتروريسم از طريق انتشار كوويد19 در دنيا مطرح بود و پاي اين صحبتها به ايران هم رسيد. چه ويروسي با چه قابليت و ساختاري ميتواند خطر بيوتروريسم ايجاد كند؟
در چارچوب تكنولوژي، امكان دستكاري ويروسها وجود دارد، اما فعليت اين اتفاق، خيلي مورد سوال است، چون با حواشي تاثيرگذاري از جمله ترس عمومي درباره تبعات اين اتفاق و حتي لزوم پايبندي تمام دولتها به تعهدات بينالمللي و از جمله كنوانسيون منع سلاحهاي بيولوژيك مواجهيم كه همين الزامات، احتمال چنين اقدامي را، در حال حاضر، بسيار كاهش ميدهد. علاوه بر اين، بشر هنوز به اين دانش نرسيده كه بتواند ويروسي براي هدف قرار دادن گروه خاصي طراحي كند و مطمئن باشد كه طراح تروريست، از عوارض ناخواسته اين ويروس، مصون باشد و آسيب، فقط به دشمن برسد. همين نگراني، فعلا مهمترين دليلي است كه تروريستي بودن ويروس كرونا را نامحتمل ميكند چون معمولا، انتظار اين است كه بيوتروريسم، گروه خاصي را هدف قرار بدهد و تبعات آن هم بهطور كامل، محدود و جمع شود يا حتي گروه خاصي هدف قرار بگيرند اما تروريست، براي مصونسازي خودش، داروي مناسبي در اختيار داشته باشد در حالي كه ويروس كرونا، هنوز چنين اطميناني نميدهد .
چه ويروسي با چه ساختاري ميتواند در بيوتروريسم استفاده شود؟
به نظر من، هر ويروسي ميتواند به شرط اينكه اين شرايط را داشته باشد. سوابق جنگهاي بيولوژيك و استفاده از سلاح بيولوژيك، به قرنها قبل برميگردد؛ آن زمان كه شهري را محاصره ميكردند و جسد يك مبتلاي آبله را با منجنيق، به داخل شهر محصور پرتاب ميكردند. اين ويروس، يك ويروس بسيار بزرگ داراي DNA بود كه حالا با واكسيناسيون از بين رفته است. حتي گفته ميشود كه انتقال ويروس سرخك به امريكا، مرگ بسياري از سرخپوستان را رقم زد. بنابراين، در همه اين سالها، ويروسهايي از انواع محتلف بوده كه در بيوتروريسم مورد استفاده قرار گرفتهاند.
مثل باكتري سياه زخم كه با بستههاي پستي به دفاتر دولتي امريكا ميرسيد.
سال 2001 ميلادي .
پس در هزاره سوم هم سوابق بيوتروريسم هست.
اين سوابق خيلي زياد است و حتي در كتابهاي درسي رشته پزشكي هم به آن اشاره شده. جامعه پزشكي واقعا از اين اتفاق ميترسد. حتي ابولا هم ميتواند در بيوتروريسم استفاده شود ولي فكر ميكنم مهمترين دليلي كه ابولا در بيوتروريسم استفاده نشد، اين بود كه تبعاتش براي تروريست قابل كنترل نبود.
ممكن است بيوتروريسم به صورت غيرمستقيم اتفاق بيفتد؟ در بسياري از كشورها و از جمله در ايران، شاهد بوديم كه بيماراني، از ترس ابتلا به كوويد 19، براي مداواي بيماريهاي صعبالعلاج به بيمارستان نميرفتند و در همين 12 ماه، درباره خطر افزايش و بازگشت فلج اطفال و وخامت حال بيماران سرطاني و مبتلايان قلبي و عروقي هشدارهايي مطرح شده است. آيا اين عوارض ميتواند به عنوان تبعات غيرمستقيم بيوتروريسم مطرح باشد؟
من چنين تعريفي را در محدوده بيوتروريسم نميبينم ولي اين عوارض، از تبعات بيوتروريسم است. ترور، يعني ايجاد وحشت. ترور، يعني هر چيزي كه وحشت ايجاد كند و ما را وادارد كه از وحشت، كارهايي كه بايد انجام دهيم را انجام ندهيم. حالا اين عوارض كه به عنوان الزامات زندگي يك بيمار است اما به دليل ترس از بيماري، افزايش مييابد، ميتواند از تبعات بيوتروريسم باشد.
بشر هنوز به اين دانش نرسيده كه بتواند ويروسي براي هدف قرار دادن گروه خاصي طراحي كند و مطمئن باشد كه طراح تروريست، از عوارض ناخواسته اين ويروس، مصون باشد و آسيب، فقط به دشمن برسد. همين نگراني، فعلا مهمترين دليلي است كه تروريستي بودن ويروس كرونا را محتمل ميكند چون معمولا، انتظار اين است كه بيوتروريسم، گروه خاصي را هدف قرار بدهد و تبعات آن هم بهطور كامل، محدود و جمع شود يا حتي گروه خاصي هدف قرار بگيرند اما تروريست، براي مصونسازي خودش، داروي مناسبي در اختيار داشته باشد.