به داشتههاي فوتبال چوب حراج زده شده است
همهچيز براي فروش
علي ولياللهي
هلدينگ شستا براي وصول كردن چك دو ميليون يورويي كه از فدراسيون فوتبال دارد، قصد دارد ساختمان سئول را به مزايده بگذارد. اين چك براي پرداخت قسط اول مارك ويلموتس صادر شده بود. روز سهشنبه نماينده شستا به فدراسيون فوتبال در سئول رفت و آگهي مزايده را بر ديوار ساختمان چسباند. اين آگهي بلافاصله توسط حراست فدراسيون كنده شد ولي همه فهميدند كه كار بيخ پيدا كرده است. پس از اين اتفاق فدراسيون فوتبال در همين رابطه نوشت: «صفيالله فغانپور، مسوول حقوقي فدراسيون فوتبال درباره توقيف اموال اين فدراسيون اظهار كرد: در راستاي پرداخت حقوق و دستمزد سرمربي سابق تيم ملي، فدراسيون فوتبال ناگزير شد از شركت شستا مبلغ دو ميليون يورو قرض بگيرد و يك فقره چك به مبلغ دو ميليون يورو صادر و تحويل شستا دهد. شركت مذكور چك را به بانك ارايه و با اخذ گواهي عدم پرداخت از بانك «محال عليه» از طريق مراجع قضايي اقدام كرده است.»
چند ساعت بعد شستا بيانيهاي صادر كرد و باز هم اظهارات فدراسيون را زير سوال برد. شستا گفت: «پس از طي مراحل دادرسي با حضور وكلاي فدراسيون فوتبال، حكم محكوميت فدراسيون به پرداخت مبلغ دو ميليون يورو به انضمام خسارت تاخير تاديه و خسارات دادرسي صادر و پس از مضي مواعد قانوني قطعيت يافت. در همين راستا، متعاقبا اجراييه صادر و پس از طي شدن تشريفات قانون اجراي احكام مدني، اموال توقيفشده، كارشناسي، مراتب ابلاغ و اعتراض قانوني طي و آگهي مزايده ساختمان فدراسيون فوتبال صادر شد. تمامي اقدامات صورتگرفته منطبق بر مُرِّ قانون و از طريق مراجع قضايي صورت گرفته است و مطالب اظهارشده از سوي دفتر حقوقي فدراسيون فوتبال صحيح نيست.»
به مزايده گذاشته شدن ساختمان فدراسيون فوتبال يك نماد است. يك كنش تصويري. در فيلمها معمولا براي اينكه وضعيت دروني يك جماعت خواه خانواده باشد يا يك تيم كاري به شكل بصري نمايش داده شود، عنصر خانه زياد به كار گرفته ميشود. مثلا وقتي قهرمان فيلم در حال رنگ زدن ديوار خانههاست ميتوان اينطور استنباط كرد كه قرار است فصلي جديد در زندگي آن شخص ايجاد شود يا قهرمان ميخواهد خاطرات گذشتهاش را فراموش كند. وقتي سقف خانه چكه ميكند يا لولهها ميتركند به اين معناست كه چيزي درون افراد داخل خانه در حال فروريختن است. وقتي هم خانه براي فروش گذاشته ميشود يعني خيلي چيزها قبلا از دست رفته و حالا نوبت به پناهگاه رسيده است؛ خانه آدم!
ما مدتهاست از وضعيت رو به زوال فدراسيون فوتبال حرف ميزنيم. از چيزهايي ميگوييم كه شايد نمود بصري داشته باشند اما بهطور كامل نميتوانند معنا را منتقل كنند. ورشكستگي فدراسيون و موقعيت نااميدكننده فوتبال ايران براي گرفتن شكل تصويري، به چيزي كه فوتبالي و غيرفوتبالي بفهمند دقيقا چه خبر است نياز به يك عنصر جهانشمول داشت. اينكه مهدي تاج و همكارانش ويلموتس را آوردند و حالا بايد بابتش بيش از ۲۰۰ ميليارد تومان غرامت بدهند، اينكه وضعيت تيمهاي ملي پايه و زنان روي هواست، اينكه وضعيت ليگ نابسامان است و وضعيت داوري فاجعه، اينكه ممكن است در مرحله اول مقدماتي جام جهاني در مواجهه با تيمهاي بحرين و عراق و هنگكنگ و كامبوج حذف شويم و چندين و چند نمونه ديگر همه مشكلاتي دروني هستند و چسبانده شدن برگه مزايده بر ساختمان فدراسيون نمود بيروني اين مشكلات.
مديران فدراسيون فوتبال در چند سال گذشته به هر دستاوردي داشتيم چوب حراج زدند. امروز فوتبال ايران را با انبوه پروندههاي بدهي مالي در نهادهاي بينالمللي ميشناسند. با زمين چمنهاي شبيه استخرش. با جاي خالي تيم زنان در رنكينگ فيفا. فوتبال امروز ما با قانون منع ورود خارجيها مواجه است. با حركت به سمت آماتور شدن. مديرانش از رقابت تنها عوض كردن اسم تيم رقيب را ياد گرفتهاند. مربيانش حاضرند زمين و زمان را بدوزند و نپذيرند كه مشكل از خودشان است. فوتبالي كه در آن يك آدم مقصر وقتي بدون عذر و بهانه پوزش ميطلبد تعجب همگان برانگيخته ميشود و برايش ايستاده دست ميزنند. اگر رفتن پرسپوليس را به فينال آسيا كه واقعا بايد يك معجزه بناميمش به همراه درخشش دو، سه ستاره كه با تلاش خودشان بزرگ شدند كنار بگذاريم، ديگر هيچ چيزي نداريم كه به آن افتخار كنيم. حتي چيزي نداريم كه به آيندهاش دل ببنديم.
در اين شرايط به مزايده گذاشتن ساختمان سئول به نوعي آخرين تير تركش است. شايد هرگز اين ساختمان به فروش نرسد. بالاخره فدراسيون فوتبال است و نهادي مهم. احتمالا وزارت ورزش و برخي ارگانهاي ديگر پا پيش ميگذارند و يك جوري قضيه را رفع و رجوع ميكنند. اما هيچ كس يادش نميرود كه مهدي تاج، علي كفاشيان، حيدر بهاروند، فريدون اصفهانيان و ساير اعضاي هيات رييسه فوتبال كار را به جايي رساندند كه ساختمان فوتبال وجهالمصالحه قرار گرفت. ساختماني كه محمد دادكان وقتي رييس فدراسيون بود خريد تا خانه امن فوتبال باشد. او احتمالا هرگز فكرش را نميكرد اين ساختمان روزي تبديل به مركزي براي زمين زدن فوتبال كشورمان شود.
ما همه اميدواريم كه در دادگاه حكميت ورزش كه قرار است بين ما و مارك ويلموتس داوري كند، برنده شويم. اما واقعيت اين است كه احتمال شكستمان بالاست. آن وقت ما ميمانيم و بدهي بيش از ۶ ميليون يورويي. آن موقع ميخواهيم چه كار كنيم؟ وقتي چند ماه قبل نوشتيم پرداخت بدهي ويلموتس «دزدي از جيب خالي ملت است» فكر همين جاها را كرده بوديم. فكر روزي كه فدراسيون حتي ساختماني هم ندارد كه بفروشد و بدهيهايش را بدهد. پس مجبور است دست به دامان نهادهايي شود كه درآمدشان از طريق ماليات مردم يا درآمدهاي ملي به دست ميآيد. همين جاست كه اصطلاح «همهچيز براي فروش» معنا پيدا ميكند. فوتبال ايران مجبور است دار و ندارش را براي فروش بگذارد، آبرو و حيثيت و اعتبارش را لگدمال كند تا گندكاري چند مدير را پاك كند. مديراني كه هنوز براي خودشان راست راست ميچرخند و با قدرت از حضور در انتخابات بعدي فدراسيون فوتبال حرف ميزنند.