چالشي افزوده بر چالش ابربحران
سينا قنبرپور
بيشتر ما چه جوان چه ميانسال به نوعي از نظر اقتصادي به پدران و مادران كه بازنشسته شدهاند، وابستهايم. جالب اينجاست كه آنها و البته عمدتا آن دستهشان كه پيشتر براي دولت كار ميكردهاند زندگي خوبي را از نظر معيشتي تجربه كردهاند و حداقل توانستهاند خانهاي براي خود دست و پا كنند. اما ما يعني بيشتر آنهايي كه متولدان دهه 50 و 60 هستيم از حقوق و دستمزد خود نتوانستهايم خانهاي دست و پا كنيم. از سوي ديگر آينده كار و بازنشستگيمان را بسيار مبهم ميبينيم. آن هم در شرايطي كه از سال 1392 يكي از ابرچالشهاي كشور بحران صندوقهاي بازنشستگي عنوان شده است. وقتي ميبينيم سالهاست كه بازنشستگان صندوق بازنشستگي كشوري براي همسانسازي حقوقشان دوندگي كردهاند و تازه بعد از سالها دولت دوازدهم كمي وضع دريافتي آنها را بهبود بخشيد باز هم در ترسيم چشمانداز سالهاي بازنشستگي دچار نگراني اگر نگوييم ترس ميشويم. تازه جالبتر آن است كه عموما ما در شرايطي مشغول كار هستيم كه كارفرماهايمان ما را با حداقل حقوق بيمه كردهاند و چندان نميتوان به روزهاي بازنشستگي و مستمرياش چشم اميد داشت. حالا در اين شرايط ويروسي چنان به جان ساختارهاي ما در دنيا افتاد كه همه چيز را به چالش كشيد. از نظامهاي اقتصادي تا سبك زندگي، از سيستم بهداشت و درمان تا سيستمهاي مديريتي و بيشك يكي از آن به چالش كشيده شدنها موضوع رفاه و سياستهاي رفاهي است. ما در همين دوره كرونا بارها و بارها با افزايش بيرويه قيمت اقلام خوراكي مواجه شديم اما واقعيت اين است كه آن قلم از اقلام خوراكي هنوز در بازار موجود است و قحطي در قبال آن نيامده است. در اين ميان بازنشستگان به سبب پا به سن گذاشتن از جمله كساني بودند كه در اين دوره نگرانيهايشان مضاعف شده بود. جز اين قدرت خريدشان كمتر و كمتر ميشد زيرا دريافتيشان با اين روند تورم هيچ همخواني نداشت. با اين مقدمه تلاش كرديم براي رصد دو مقوله يكي بررسي آثار كرونا بر زندگي بازنشستگان و ديگري نقش سياستهاي رفاهي بر آنها ديدگاههايشان را جمعآوري كنيم.